نامزدهای منتقد دولت یازدهم بیشتر زمان خود در تبلیغات تلویزیونی را به طرح مباحث اقتصادی اختصاص دادند. حال آنکه اداره کشور تنها محدود به مدیریت اقتصادی نمی شود؛ بلکه حوزه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز نیاز به توجه دارند.
به گزارش خبرآنلاین، مجید انصاری معاون حقوقی رئیس جمهور ضمن تأیید این مسئله که امروز دغدغه اصلی مردم مسائل اقتصادی است؛ می گوید: اینکه قالیباف و رئیسی در طرح مباحث خود به موضوعات آزادی و برقراری امنیت در کشور اشاره نمی کنند به آن خاطر است که کارنامه درخشانی در آن حوزه ها ندارند.
مشروح گفتوگو با معاون حقوقی رئیس جمهور را در ادامه بخوانید:
در طول زمان تبلیغات دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری شاهد آن بودیم که نامزدهای منتقد دولت یازدهم فقط به طرح شعارها و وعده های اقتصادی تمرکز کردند و به مباحث اجتماعی همچون آزادی، شبکه های مجازی و برقراری امنیت که دولت آقای روحانی در آن کارنامه روشنی دارد، یا ورود نکردند یا خیلی کوتاه از کنار آن گذشتند. شما از این نوع نگرش نامزدهای رقیب چه تحلیل و ارزیابی دارید؟
البته مسائل اقتصادی مهم است؛ چون امروز دغدغه اصلی مردم مسائل اقتصادی به ویژه اشتغال محسوب می شود. کشور ما در دهه شصت یک جهش جمعیتی بالا را تجربه کرد. حالا متولدان دهه شصت به سن اشتغال رسیدهاند و امروز ما با انباشتی از بیکاران مواجه هستیم. متأسفانه دولت نهم و دهم به ایجاد اشتغال کم توجه بود، آثار این کم توجهی به این دولت ارث رسید. طبق آمار، هر سال بیش از یک میلیون نفر وارد بازار کار می شوند. طبیعی است که مسائل اقتصادی به خصوص اشتغال مسئله اول کشور باشد و همه کاندیداها درباره آن صحبت کنند. ولی نکته دوم این است که اگر کاندیداها بخواهند وارد آن عرصه ها شوند باید کارنامه خود را باز کنند که کارنامه درخشانی نیست.
منظورتان عرصه های برقراری امنیت در کشور و آزادی است؟
در حوزه آزادی و امنیت و حتی خدمات اجتماعی اگر پرونده عملکرد آنها باز شود، پرونده شان غیرقابل دفاع است. جناب آقای رئیسی 37 سال در قوه قضائیه کار کرد، عمدتا تجربه او در حوزه قضایی بود، حالا اینکه در آنجا موفق بود یا خیر، آن بحث جدایی است و به آن ورود نمی کنم.
اما آقای رئیسی تخصص و دانشی در حوزه اقتصاد ندارد؛ تیمی که با او کار می کند، همان تیمی است که اقتصاد کشور را فلج کرد. این معجزات اقتصادی که ایشان در برنامه هایشان وعده می دهند و می خواهند محقق کنند که خودشان دانش و تجربه اش را ندارند.
تیمی که انتخاب کردهاند هم این کاره نیست، اگر بنا است این کار را به جریانات نظامی و شبهه نظامی که بر اقتصاد کشور سایه انداختهاند واگذار کنند که فاجعه آمیز خواهد بود. خوب است آقای رئیسی توضیح دهد که چه کار می خواهد بکند.
نظر شما درباره اینکه آقای رئیسی اعلام کرد «دیوار بلندی بین چپاولگران با حقوق مردم ایجاد می کند»، چیست؟
اگر قرار بود چنین دیواری بین فاسدان و مصلحان کشیده شود، علی القاعده باید توسط دستگاه قضایی با برخوردهای دقیق عدالت بنیان صورت می گرفت. چون دستگاه قضایی است که نهایتا باید با تخلف و جرم برخورد کند.
اتفاقا این کار در حوزه تخصصی او و دستگاه قضایی است، پس بفرماید در 35 سالی که در قوه قضائیه بودند چه مقدار از این دیوار را احداث کردند که بعد بقیه اش را می خواهند در قوه مجریه انجام دهند؟
عمده کار برخورد با مفسدان و مجرمان در قوه قضائیه است و حداکثر اقدام قوه مجریه این است که برای ارائه اسناد و مدارک به قوه قضائیه مساعدت کند. البته قوه مجریه توسط دستگاه های نظارتی دیوان محاسبات و سازمان بازرسی کل کشور به طور کامل نظارت می شود.
قوه قضائیه دو ابزار مهم نظارتی بر قوه مجریه دارد، یکی سازمان بازرسی کل کشور که بر زیر و بم قوه مجریه مسلط است، در تمام وزارتخانه ها واحد مستقر و اداره کل دارد. دومین ابزار نظارتی آنها دیوان عدالت اداری است که از بُعد دیگری نظارت و اشراف بر دستگاه اداری کشور و به طور خاص قوه مجریه دارد.
ضمن آنکه دادستان ها نیز در بخش های خود هستند. پس اقدام عملی واقعی در حوزه سالم سازی فضای اقتصاد، پیشگیری از وقوع جرم و مبارزه با جرم وظیفه ذاتی قوه قضائیه است. بنابراین اگر نقصانی وجود دارد دوستان باید ببینند کجای کارشان اشکال داشته است.
شما نقدهایتان را به آقای رئیسی گفتید.آقای قالیباف هم به نفع او کنارگیری کرده است. کارنامه اجرایی آقای قالیباف آیا کمکی به آقای رئیسی می کند؟
آقای قالیباف یک پرونده مشخص 12 ساله در شهرداری تهران دارد، این پرونده به اندازه کافی گویا است، به هر حال در این شهر او کارهای انجام داد و خدماتی ارائه نمود.
اما چون با دید بلندمدت و جامع نبود، خیلی از سرمایه گذاری ها تبدیل به ضد خودش شد. آقای قالیباف برای تأمین هزینه های جاری شهرداری عوارض را افزایش داد؛ با این وجود اداره شهر بسیار بسیار گران شد. گرانی اداره شهر ناشی از انباشت نیروهای انسانی و هزینه های سربار زائد در حوزه شهرداری بود.
البته بخشی از هزینه ها نیز برای توسعه طرح های عمران شهری است اما آقای قالیباف برای تأمین این هزینه ها به فروش هوای تهران رو آورد. عمده مناطق ممتاز شمال شرق، شمال و شمال غرب تهران که باغات 100 تا 300 ساله بود، تخریب و جای باغ ها برج ساخته شد. مردم آن مناطق با صدای اره برقی مأنوس شدند.
امروز تحقیقا همه باغات و چنارستان های تهران تبدیل به برج و بارو شده و اتفاقا سازندگان این مجموعه ها نیز جز همان 4 درصدیهایی هستند که آقای قالیباف می خواهد با آنها مبارزه کند! نتیجه هم این شد که حدود 400 تا 450 هزار واحد مسکونی در تهران خالی است.
چون به دلیل گران بودنشان امکان فروش ندارند ولی در محلات فقیرنشین و بافت های فرسوده شاهد سرپناههایی هستیم که اگر خدای نکرده حتی زلزله ای با قدرت متوسط در تهران بیاید، فاجعه رخ خواهد داد.
به نظر من در تهران سرمایه گذاری ها در خیلی جاها تبدیل به ضد خودش شد از جمله هزینه سرسام آوری که برای احداث پل صدر پرداخت شد. به هر صورت مردم می توانند نسبت به مدیریت آقای قالیباف قضاوت کنند.
آقای قالیباف با توجه به سبقه جبهه و ارزشی که داشت انتظار می رفت همچنان قداست جبهه و ویژگی امانتداری به آن ارزش ها را حفظ کند اما در تبلیغات و به خصوص مناظره ها اخلاق سیاسی را زیرپا گذاشت و حقوق افرادی که در آن برنامه ها نبودند تضییع کرد. تقریبا شبیه کاری که آقای احمدی نژاد انجام داد.