ابراهیم رها در روزنامه «شرق» نوشت:
دلیل اول: ما که آدمیزادیم، اما حتی اگر درخت بودیم (با اجازه آقای مشایی) و اطراف دریاچه ارومیه روییده بودیم باید رأی میدادیم تا دولتی بیاید که دریاچه خشک نشود و نمک ریشه ما را نسوزاند!
دلیل دوم: برای رشد و توسعه شغل «قالیشویی» در راستای ایجاد اشتغال رأی میدهیم.
دلیل سوم: برای مقابله با گسترش فعالیتهای کارخانه نورد و «لوله» شهرداری رأی میدهیم.
دلیل چهارم: بعضیها دستِ بزنشان خوب است. بعضیها دستبهجیبشان (جیبمان!) خوب است. ما هم دست به «تَکرار»مان خوب است. با رأیدادن دستوبال بقیه را جمع میکنیم!
دلیل پنجم: ما «مردم بدبخت ایران» نیستیم. بدبخت... حیف که به ما گفتهاند با کسی کار نداشته باش! چون نمیخواهیم بدبخت بنامندمان، رأی میدهیم.
دلیل ششم: کسی به نام «ابوالقاسم قلادهطلا» به هنرمند ارجمندمان، محمدرضا شجریان، توهین چرکی کرده. فحش نمیدهیم که همشأن او شویم، رأی میدهیم تا جایش لااقل چهار سال تمام اعضایش درد بگیرد برود چندتا قلاده دیگر برای خود بسازد!
دلیل هفتم: برای عدم ابتلا به دروغ و خالیبندی (ایضا خالیبافی) رأی میدهیم.
دلیل هشتم: رأی میدهیم چون اگر رأی ندهیم، کسانی رئیسجمهور میشوند که اتاق فکرشان عقلهایشان را روی هم ریخته و به این شعار انتخاباتی رسیدهاند: «خوشگل موطلایی/ رئیسجمهور مایی» اینها مملکت را هم میخواهند با «نیناش ناش ناش» اداره کنند. ایرادش این است که ساز را با چوب میزنند!
دلیل نهم: رأی میدهیم، نه برای آنکه اروپا بشویم (عمراً!) برای آنکه ونزوئلا نشویم. اینجا ایران است، صدای ما را از ایران میشنوید. اگر خودتان را به نشنیدن زدهاید، باز «تکرار» میکنیم، همین جمعه، بیستونهم اردیبهشت ٩٦.
دلیل دهم: رأی میدهیم چون فوتبالی هستیم (الان میگم ربطش چیه) نه به این خاطر که پرسپولیسی هستیم و از «سید دیوار حسینی»، کاپیتانمان تا جادوگرمان، علی کریمی تا گلزن تاریخیمان، علی دایی تا دروازهبانمان، بیرانوند، گفتهاند رأی میدهند و به چه کسی رأی میدهند و نه به این خاطر که استقلالی هستیم و از دروازهبانمان، سیدمحمد رحمتی تا سرمربیمان، علیرضا منصوریان، اینبار به استادیوم ١٢ هزار نفری آزادی و نه استادیوم فوتبال رفتند تا بگویند رأی میدهند و به چه کسی رأی میدهند. رأی میدهیم چون فوتبالی هستیم و اسحاق جهانگیری، هم مدافع یارکوب درجهیکی است و هم مهاجم تمامکننده و گلزن بینظیری است! خداوکیلی».
دلیل یازدهم: رأی میدهیم چون میدانیم اگر افتخار کنیم که شناسنامهمان را سفید نگه داشتهایم، روزگارمان سیاه خواهد شد.
دلیل دوازدهم: کسی که خانه مینشیند و رأی نمیدهد و میگوید دارم اعتراض میکنم، دارد اعتراض نمیکند! دارد شوخی میکند با هممون! خیلی هم شوخی جلف و لوس و بیمزهایست؛ یعنی توقع داری بیایند نازت را بکشند بگویند «آخی رأی ندادی، پس از فردا هرچی تو بخوای، هرچی تو بگی؟» عاقل باشیم.
دلیل سیزدهم: آنها که میگویند رأی نمیدهیم تا باعث ثبات فلان و بهمان نشویم، عرض میکنیم نشو، اما با رأیندادن فقط باعث سستی پایههای زندگی خودت میشوی. من نمیدانم چرا یک عده مدام ژست ایرانیانِ مقیم وطن (!) را میگیرند.
دلیل چهاردهم: تَکرار کن عزیز. تنها نمان به درد... من شخصا هزار دلیل برای رأیدادن دارم، اما بر فرض محال اگر نداشتم، به حرمت آن عزیزانی که دوستشان میدارم پای صندوق میرفتم. تَکرار کنیم تا احمدینژاد در رنگها و طرحهای مختلف تِکرار نشود!
دلیل پانزدهم: هر کس به هر کاندیدایی که رأی میدهد نظرش محترم است، اما آنها که رأی نمیدهند، یعنی اصلا نظر ندارند. ماها که پول و مال و اموال نداریم لااقل نظر داشته باشیم! پس رأی بدهیم.