جمهوری اسلامی نوشت: عوارض منفی سومین مناطره تلویزیونی نامزدهای ریاست جمهوری، همچنان در لایههای جامعه خودنمایی میکند. متاسفانه با پایان یافتن مناظرهها هنوز هم در تبلیغات انتخاباتی، همان شیوه خلاف اخلاق و بهویژه توسل به دروغ ادامه دارد.
برپایی سومین مناظره تلویزیونی میان شش نامزد انتخابات ریاست جمهوری قرار بود حول محور مسائل اقتصادی کشور باشد لکن به فرصتی برای وارد کردن اتهام توسط برخی نامزدها علیه برخی دیگر تبدیل شد. با این حال، همین مناظرهها و روشهای مورد استفاده نامزدها توانست خط مشی، اولویتها و ذهنیت غالب در نامزدها را تا حدود زیادی به تصویر بکشد.
به نظر میرسد نامزدها از این فرصتهای پیش رو، بهتر از این استفاده ببرند و مسائل مهمتری در حوزه اقتصاد را مطرح نمایند و با روشنگری، توجه افکار عمومی را به سمت و سوی مسائل حیاتی، تاثیرگذار و تعیین کننده جلب کنند. به راستی برای کشوری که بخش قابل توجه شهروندانش از رفاه نسبی برخوردارند، پرداخت یارانه به 73 میلیون نفر، چه معنی و مفهومی دارد؟
نخستین مسأله آنکه معنی آن هرچه باشد، قطعاً توزیع عادلانه ثروت نیست و بسیاری از افراد باور کردهاند که اگر همین مقدار کم را هم نگیرند، کلاه بزرگی به سرشان رفته است. کسانی وعده میدهند که یارانهها را چند بر ابر کنند اما توضیح نمیدهند از کجا و با در اختیار گرفتن چه منابعی؟ و به چه قیمتی؟ اگر واقعاً با یک بررسی کارشناسانه به افراد جامعه نشان دهیم که اصل و بنیان استدلالی پرداخت یارانه از اساس، یک خوش باوری بیمنطق است، قطعاً آنها با اساس این رفتار غیرمسئولانه مخالفت میورزند.
به ویژه آنکه اگر دولت آینده یارانهها را چند برابر نکند، طیف وسیعی از افراد تصور میکنند دولت، حق آنها را خورده و یا به هدر داده است درحالی که ارقام عظیم تخصیص یافته به یارانهها، از کل ارقام مربوط به صرفهجوییها و حتی جذب منابع خارجی هم فراتر رفته و تجمیع چنین منابعی، دولت را زمین گیر میکند.
علاوه بر این دامن زدن به این فضای طلبکارانه، موجبات بالا بردن سطح توقعات عمومی را فراهم میآورد و انتظارات افراد کم درآمد را به شدت افزایش میدهد. اگرچه ممکن است برخی نامزدها و هوادارانشان به آثار و تبعات خرابکاریهای خود نیندیشند و بیپروا به همین فضای طلبکارانه دامن بزنند ولی تجربه نشان داده که تحریک عواطف بدون فراهم شدن امکان پاسخگوئی و برآورده ساختن انتظارات، باعث کاهش اعتماد عمومی نسبت به اصل نظام شده و کارآئی نظام را به شدت به زیر سوال میبرد. بازتاب طبیعی چنین پدیده ای، سرخوردگی فردی و اجتماعی است که زمینههای پمپاژ نفرت و خشم کور در جامعه را ایجاد میکند که هرگونه پیامدی برای آن، محتمل خواهد بود.
آنچه این هفتهها و روزها شاهدیم، دقیقاً سوژههای دلچسب دشمنان انقلاب است و خوراک تبلیغاتی برای رسانههای معاند فراهم آورده است. باید پرسید این همه تلاش برای همصدائی با معاندین و دشمنان نظام چگونه قابل توجیه است و ما چگونه و در چه زمانی میخواهیم و اگر خواستیم، میتوانیم این ذهنیتهای منفی و تهاجمی را خنثی و ترمیم کنیم؟ به راستی چرا برخی نامزدها از فرصتها و تریبونهائی که انقلاب و نظام و مردم در اختیارشان قرار داده اند، اینگونه برای وارد کردن خنجر به قلب جامعه و نظام و انقلاب، سوءاستفاده کرده اند؟
چرا برخی مدعیان احراز پست ریاست جمهوری در همین فرصتها چنین وانمود کردند که گویا فساد در نظام جمهوری اسلامی، نهادینه شده است؟ چرا همه جا و همه کس و همه چیز را تعمداً و به دروغ، فاسد معرفی میکنند؟ آیا باور کردنی است که تا دیروز، دولتمردان با فضاسازیهای خوشباورانه، خود را پاکدستترین دولت تاریخ کشور از زمان مادها تاکنون معرفی میکردند ولی در طول کمتر از چهار سال، آنچنان فساد در تاروپود نظام اجرائی به ارث رسیده از آن دوره تاریک 8 ساله رخنه کرده باشد که مستحق چنین شماتتی تلقی شود؟
این به دور از عقل و انصاف است که یک جامعه و نظام را به خاطر وجود برخی عناصر فاسد، کلاً فاسد معرفی کنیم. ممکن است در جامعه ای، افراد بیماری هم باشند ولی آیا آن جامعه را «جامعه بیمار» معرفی میکنیم؟ آیا خشنود ساختن بیگانگان و معاندین پیامد مثبتی برای نظام و کشور دارد؟ کار به جائی رسیده که معاندین و دشمنان از همین فضای منفی در تبلیغات نامزدها برای «اثبات وجود فساد سیستمی» سوءاستفاده میکنند و به اظهار همین جماعت انحرافی استناد میکنند تا نشان دهند فساد در نظام مقدس جمهوری اسلامی نهادینه شده و به فصل مشترک تبلیغات همه نامزدها تبدیل گردیده است درحالی که میدانیم عادی و مطرح جلوه دادن فساد، به منزله همه جا گیر شدن فساد و فراگیر معرفی کردن آن شده و «قبح فساد» را میبرد.
کاملاً روشن است که این یک پاتک سیاسی - تبلیغاتی برای منفعل ساختن رقیب است ولی تاوان آن را همه میپردازند. این رفتار بغض آلود، سرمایههای اجتماعی نظام را به تحلیل میبرد، هیمنه دفاعی انقلاب و نیروهای وفادارش را کاهش میدهد و نظام را در دیدگاه آن دسته از مردم که ممکن است قدرت تحلیل چندانی نداشته باشند، به شدت غیرقابل دفاع و ناکارآمد جلوه میدهد.
این یک اقدام بدفرجام است که توانمندیهای جامعه برای دفاع و ترمیم کاستیها را به طرز اجتناب ناپذیری، ناکارآمد و کم تاثیر مینمایاند. بعلاوه آنها که آراء برخی نمایندگان مجلس را به 5 میلیون تومان میخریدند، اگر فرصت سیاه نمائی بیشتری پیدا کنند، برای بازگشت به قدرت همه چیز را سیاه، وارونه و ناکارآمد معرفی میکنند تا بلکه جامعه خطاها، آشکار آنها را فراموش کند.
این صدای پای کسانی است که مجلس را در ذیل امور هم نمیدانستتند و با نسبتهای دروغ دادن به پاکان تلاش میکردند شرایط را برای ادامه بر مسند ماندن خود فراهم کنند. این روزها و حتی بعد از پایان مناظرهها هم در تبلیغات بعضی نامزدها همان شیوه توسل به دروغ رواج دارد. این، شیوه متعلق به همان جریان انحرافی است که قصد بازگشت به قدرت دارد. مردم باید هوشیار باشند و با حضور حداکثری در انتخابات این اجازه را به آن جریان ندهند و برای همیشه اخلاق را در جامعه نهادینه کنند.