سید محمد حسین لواسانی؛ «عقل» و «وهم» دو واژهایست که هر یک از ما به طور نسبیام که شده شناختی از آنها داریم. ابنسینا در کتاب «شفا»، قوه «واهمه» در وجود انسان را در مقابل قوه «عاقله» قرار میدهد. قوهای که در یک تعریف کلی به نیرویی که توانایی درک معانی جزیی را دارد، اطلاق میشود. در دیگر سو، اگر دریافتهای حواس پنج یا ششگانه با همراهی عقاید قلبی مورد تجزیه و تحلیل عقل واقع شود، نخستین مرحله «تعقل» شکل میگیرد، چرا که تجزیه و تحلیل، کمترین کارکرد و نخستین مرتبه از «عقل» است، اما عقل مراتب دیگری هم دارد که عملا هنگامی بهکار گرفته میشود که تابع قلب شود، و در این صورت است که «تفکر» اتفاق میافتد؛ حال اگر قلب و محتویات آن به هر نحوی از دسترس عقل خارج شود، هیچگونه اشراف و تسلط و توجهی نسبت به پیرامونمان ایجاد نمیشود و در ادامه، حالتی شخصی، غیرقابل اعتماد و فراتر از توان اجرایی را ایجاد میکند که به این رفتار «وهم» یا «توهم» گفته میشود.
اما فارغ از تعدد تعاریف و برداشتهای دینی و فلسفی از معنا و ماهیت این قوه در اندیشه سایر سیاقها و مسلکها، «وهم» به بیان سادهتر و به نقل از دهخدا، رفتن دل بهسوی چیزی بیقصد، گمان به غلط بردن یا به غلط پنداشتن تعریف میشود.
حال بنا به این تعاریف و وعدههای ناخوشاحوال دو تن از کاندیدای دوازدهمین دوره از انتخابات ریاستجمهوری با محوریت ایجاد پنج میلیون شغل یا به عبارتی دیگر سالی یک و نیم میلیون شغل در کنار وعدههای دیگری، چون ۵ / ۲ برابر کردن درآمد ناخالص داخلی و از همه تلختر سه برابر کردن یارانهها، که فارغ از مورد سوم، از برای فراهم نبودن بستر مطلوب و مقبولی برای شکفتگی چشمگیر و جانفزا در دو مورد اول و دوم، بیشتر بهسان طنز ناخواسته و رویش از قوه «واهمه» است تا نگاهی معطوف به برنامه و شناخت کافی و وافی از شرایط اجرا، به جرات میتوان ایشان را نماینده قوه «واهمه» و طرف مقابل را با توجه به توان تجزیه و تحلیل یا به عبارت سادهتر اشراف و تسلط بر دو-دوتا کردنهای اقتصادی، نماینده قوه «عاقله» خواند.
بدیهیست که در علم اقتصاد، کسی نمیتواند مخترع باشد؛ بنابراین تمامی وعدههای دادهشده باید در چارچوب آن علم قرار گیرد، نظیر ایجاد پنج میلیون شغل یا رشد ۲۶ درصدی درآمد ناخالص داخلی که هیچ مبنای علمی ندارد.
از ذکر دلایل ناممکن بودن نقشبندی و صورتپذیری شعارهایی که منشا آنها به خزانه قوه «واهمه» بازمیگردد، سرباز میزنیم که پیشتر، بیشاز اینها گفتهاند و نوشتهاند. حال با توجه به دلایل متعددی که در این چند روز از نگاه و قلم صاحبنظران و کارشناسان حوزه اقتصاد بر ما رفت، اگر وعده این دو تن از کاندیدا را تبلیغاتی و عوامفریبانه در راستای خرید رای نخوانیم و ایشان را انشالله دروغوعده و رنگآمیز ندانیم، به راحتی میتوانیم نگاه و نظر آنان را برآمده از قوه واهمه عنوان کنیم.
از اینرو به نظر میرسد در انتخابات پیش رو و در روز بیست و نهم اردیبهشتماه، شاهد تقابل نمایندگان دو قوه «عاقله» و «واهمه» باشیم، بنابراین بعد از اتمام مناظرهها و تحلیلهای بسیار ارایه شده در رسانههای متعدد کاغذی و مجازی، باید منتظر ماند و دید تا مردم ایران مسند ریاستجمهوری کشور خود را به نماینده کدامیک از این دو قوه «عاقله» یا «واهمه» واگذار میکنند.
در همین راستا آنچه روشن است، ۲۹ اردیبهشت روز تقابل میان دو قوهایست که انتخاب هر یک از آنها میتواند متر و معیار مناسبی برای سنجش میزان آیندهنگری، و البته بلوغ فکری و تحلیلی جامعه ایران باشد.