راز قتل ٤ ساله خیابان ری برملا شد. این پرونده که در اسفند سال ٩٢ با کشف یک جسد سوخته در خودرویی به جریان افتاد، به دلیل نبود هیچ سرنخی، به معمایی برای پلیس تبدیل شده بود. شناسایی عامل و کشف انگیزه این جنایت یکی از پیچیدهترین پروندههای جنایی را پیش روی کارآگاهان پلیس قرار داد.
معمایی پلیسی که سرانجام با اعتراف اقوام مقتول رمزگشایی شد؛ تا گره کور یکی از پروندههای قدیمی و پیچیده جنایی تهران پس از ٣٨ ماه گشوده شود. متهمی که در سال ٩٢ با همکاری زن و برادرزنش اقدام به قتل و سوزاندن یکی از اقوام خود کرده بود.
به آتشکشیدن مقتول در پژو پارس
ساعت ٠٤:١٥ بامداد ششم اسفندماه سال ٩٢ وقوع یک آتشسوزی در خیابان ری به کلانتری ١١٦ مولوی اعلام شد. ماموران آتشنشانی پس از اطفاي حریق در بررسی داخل خودرو، با جسد سوخته متعلق به یک مرد در صندلی عقب خودرو روبهرو شدند که بلافاصله موضوع به قاضی کشیک دادسرای ناحیه ٢٧ تهران و تیم بررسی صحنه اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شد.
با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع «قتل عمد» در دادسرای جنایی تهران به دستور بازپرس ویژه قتل، پرونده برای رسیدگی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. اما به علت سوختگی شدید امکان شناسایی هویت جسد از طریق پیرکشناسی وجود نداشت و کارآگاهان آگاهی با بررسی مشخصات خودرو اطلاع پیدا کردند که خودرو آتش گرفته از نوع پژو پارس و متعلق به جوانی ٣٠ساله به نام نادر است که چندی قبل از حادثه آن را به صورت قولنامهای خریداری کرده است.
کلاف سردرگم جنایت ری
ماموران آگاهی پس ازشناسایی هویت مقتول به سراغ خانواده او رفتند. خانواده نادر در اظهاراتشان به پلیس گفتند: «پنجم اسفند و پس از پایان مراسم عروسی یکی از بستگان، نادر از ما جدا شد و گفت که قصد دارد به منزل پسرعمه پدریاش به نام بابک برود و پس از آن از ما جدا شد. با توجه به اظهارات خانواده مقتول، تحقیقات از بابک در دستورکار کارآگاهان قرار گرفت.
بابک در اظهاراتش با تأیید این موضوع که نادر همراه آنها و پس از پایان عروسی به خانهشان آمده، به کارآگاهان گفت: «مقتول پس از پایان عروسی به خانه ما آمد. قرار بود آن شب در خانه ما بماند اما حدودا ساعت ٢ بامداد فرد ناشناسی با او تماس گرفت و نادر نیز بلافاصله پس از پایان مکالمه تلفنی از ما خداحافظی کرد؛ دیگر اطلاعی از او نداشتیم تا اینکه از طریق خانوادهاش در جریان مرگش قرار گرفتیم.»
در شرایطی که در تحقیقات و بررسیهای پلیس هیچ دلیل یا انگیزهای برای قتل نادر به دست نیامده بود، کشف معمای جنایت خیابان ری به کلاف سردرگمی تبدیل شده بود. با وجود این تمرکز بر اظهارات اعضای خانواده مقتول بهخصوص بابک و خانوادهاش بهعنوان آخرین نفراتی که قبل از قتل نادر با او بودهاند، در دستور کار ماموران آگاهی قرار گرفت.
اعتراف همسر قاتل
در شرایطی که بابک و همسرش در طول تحقیقات چند سال گذشته همواره بر تماس فردی ناشناس با نادر تأکید داشتند، اما کارآگاهان در بررسی دقیق اظهارات آنها اطمینان پیدا کردند که این زن و شوهر در حال مخفیکردن موضوع مهمی هستند. بر همین اساس پس از هماهنگی با بازپرس پرونده، هر دو نفر آنها ٢٦ فروردین ماه امسال دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند.
اما این دو نفر باز هم سعی در گمراهکردن پلیس و منحرفکردن پرونده از مسیر اصلی داشتند که درنهایت چهارم اردیبهشت ساعت ٩ صبح همسر بابک به نام «مریم. ش» (٣٥ساله) لب به اعتراف گشود و به قتل نادر توسط همسرش اعتراف کرد.
مریم ضمن اعتراف صریح به ارتکاب جنایت توسط بابک در اظهاراتش به پلیس گفت: «شب حادثه برادرم، قدرت هم به خانه ما آمده بود و قصد داشت تا فردای آن روز به شهرستان برود. وقتی که همسرم مرتکب جنایت شد، او هم به همسرم کمک کرد تا جسد نادر را از خانه بیرون ببرند و آن شب کسی از حضور قدرت در خانه ما اطلاعی نداشت.»
با توجه به اعترافات مریم، قدرت ٤٥ساله هم نیز بلافاصله دستگیر و پس از انتقال به اداره دهم و مواجهه حضوری با خواهرش، اظهارات او را تأیید کرد. بابک هم پس از مواجهه حضوری با همسر و برادرهمسرش كه چارهای جز اعتراف و بیان حقیقت نداشت، صراحتا به قتل نادر اعتراف کرد.
اعتیاد نادر و سرقت طلاهای همسر بابک
بابک در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «پس از بازگشت از مراسم عروسی، حدودا ساعت ١٢:٣٠ شب نادر همراه قدرت برادر همسرم داخل اتاق پذیرایی خوابیدند و من و همسرم با پسر ٩سالهمان داخل اتاق خودمان خوابیدیم. حدود ساعت ٢ بود که پسرم مرا از خواب بیدار کرد و از من خواست تا او را به دستشویی ببرم. از اتاق خواب بیرون آمده بودم که ناگهان متوجه سر و صدایی در یکی از اتاقها شدم. ابتدا تصور کردم که دزد آمده، به آهستگی خودم را به داخل اتاق رساندم اما در کمال تعجب نادر را دیدم که در حال سرقت طلاهای همسرم بود. من شنیده بودم که نادر درگیر موادمخدر شده اما باور نمیکردم.
نادر زمانی که همسرم پس از عروسی طلاهایش را داخل کمد دیواری گذاشته بود، محل دقیق آنها را دیده بود. خیلی عصبانی شده بودم؛ با نادر درگیر شدم و در یک لحظه با طنابی که داخل اتاق بود او را خفه کردم. با کمک برادرزنم، قدرت، او را در صندلی عقب خودرو خودش گذاشتيم، او را به خیابان ری بردیم و با بنزین داخل صندوق عقب خودرو، او و خودرواش را با هم آتش زدم.»
سرهنگ کارآگاه حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ با تأیید اعترافات سه متهم و اقرار صریح بابک به قتل نادر گفت: «با توجه به اعترافات صریح به دست آمده از متهمان پرونده، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده صادر شد و هر سه متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفتند.»