دو مرد که در رویای یک شبه پولدار شدن، نقشه سرقت از ثروتمندان را طراحی کرده و در نخستین شکار، قربانیشان را با سیانور به قتل رسانده بودند، صبح دیروز از زندان به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران منتقل شده و پای میز محاکمه ایستادند.
به گزارش ایران، رسیدگی به این پرونده از اواسط اسفند ماه سال 94 و با گزارش ناپدید شدن مردی جوان در محدوده غرب تهران به مأموران اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران آغاز شد. تحقیقات نشان داد همزمان با گم شدن مرد ثروتمند، خودرویش نیز سرقت شده و پولهایی نیز از حسابش برداشت شده است. به این ترتیب کارآگاهان با بررسی دوربینهای مداربسته پارکینگ خانه و بررسیهای فنی و اطلاعاتی موفق به ردگیری و دستگیری دو سارق و آدم ربای جنایتکار شدند.
با اعترافات دو متهم و صدور کیفرخواست، آنها صبح دیروزدر شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغرزاده و با حضور مستشارش -قاضی حشمتالله توکلی- محاکمه شدند.
هادی- متهم ردیف اول-وقتی به اتهام قتل و سرقت در جایگاه ایستاد گفت: «من مهندس مکانیک بودم ودکوراسیون داخلی هم انجام میدادم اما همچنان دخلم با خرجم جور در نمیآمد. خیلی با خودم کلنجار رفتم تا اینکه تصمیم گرفتم از ثروتمندان سرقت کنم و پولی برای خودم دست و پا کنم. باور کنید حالا که فکرش را میکنم میفهمم چه اشتباهی کردهام و این را هم بگویم که تمامی اتهامات خود را قبول دارم.
من اشتباه کردم و از خانواده مقتول نیز عذرخواهی میکنم. به جان عزیزانم قسم میخورم آنقدر پشیمانم که اگر امکانش بود حتی حاضر بودم جای من و مقتول عوض میشد. بعد از این ماجرا خیلی سعی کردم خودم را بکشم اما نتوانستم.»
همدست هادی نیز که به اتهام سرقت و معاونت در قتل مجرم شناخته شده بود گفت: «چند شب قبل از قتل، من و هادی تصمیم گرفتیم یک خودروی سوزوکی را بدزدیم. البته هدف ما از این نقشه سرقت خود خودرو نبود و ما به سرقت پول نقد فکر میکردیم. نقشه را هادی کشیده بود و آنطور که او گفت قرار شد سوزوکی را دنبال کنیم.
برنامه این بود که دو تایی سوار خودرو شویم و راننده را با مادهای که خریده بودم بیهوش کنیم و کارتها را بدزدیم. تنها به این طریق بود که میشد کارتهای عابر بانک مقتول را تا صبح روز بعد در یک صرافی نقد کرد. من تحت تأثیر حرفهای هادی قرار گرفتم و چون میدانستم هرگز پولدار نمیشوم تصمیم گرفتم او را همراهی کنم اما اصلاً بحث سیانور و قتل نبود.
نقشهمان در مورد راننده سوزوکی اجرایی نشد و یک اپتیمای سفید را تعقیب کردیم. وقتی راننده وارد پارکینگ شد با چسب جلوی چشمش را بستیم و وارد خودرو شدیم. هر دو ماسک زده بودیم و راننده که با دیدن ما و چاقویی که دستمان بود شوکه شده بود، با تهدید ما از خودرو خارج شد. وقتی کارتها و رمز آنها را از او گرفتیم، هادی قرصی از جیبش درآورد و با ادعای اینکه قرص خواب است راننده را مجبور کرد آن را بخورد. او حتی به من گفت قرص خواب به راننده داده اما چند روز بعد پیشم آمد و گفت همه چیز تمام شده و میخواهد از مرز خارج شود.»
پس از پایان دفاعیات دو متهم پرونده، قضات شعبه هشتم دادگاه کیفری وارد شور شدند تا حکم پرونده را صادر کنند.