فرارو- آرمان شهرکی؛ منظور از مقاومت در اقتصاد، مقاومت در برابر چیست؟ نیاز به کالبدشکافی و کندوکاو دارد. اگر منظور نوعی مقاومت در برابر نظام اقتصادیِ سرمایهداریِ غرب، حمایت از تولید داخلی و اقشار آسیبپذیر، نیز اخلاقگرایی در اقتصاد است؛ هیچکدام در نظام اقتصادیِ حال حاضر ایران تعبیه نشده و اجرا نیز نمیشود.
نظام سرمایهداری نظامی ضدقناعت و مبتنی بر مصرفگراییِ لجامگسیخته است؛ اما در همان کشورهای غربی مکانیزمهایی تعبیه شده تا از بسیاری اقشار اجتماعی و دهکهای پایین درآمدی بهنحوی نظاممند در برابر دست اندازیهای کنشگران قویتر در اقتصاد محافظت شود بیمههای بازنشستگی و درمانی قوی هستند پاکدستی و شفافیت در اقتصاد حرف اول را میزند؛ از انباشت غیرمولد سرمایه بهشدت جلوگیری میشود و بر فرهنگ خیریه بهعنوان نهادی که میتواند از آسیبپذیرها حمایت کند تاکید میشود.
نظام اقتصادی ایران نظامی سرمایهسالار و سرمایهپرور است که وجه مشخصه اصلی آن در حال حاضر دو چیز است: (الف) عدم نظارت دولتی؛ و (ب) نبود اخلاق.
دولت بهعنوان کارفرمای اصلی در اقتصاد درصورتی ثمربخش خواهد بود که از وجهی دموکراتیک برخوردار باشد. آنچنانکه در بازی سیاست و در میدان دموکراسی مرسوم است همهچیز باید بر مبنای نوعی مصالحه و سازش میان احزاب و سایر کنشگران بازی سیاست پیش برود در اقتصاد نیز چنین است. اما دولت در ایران دست بسیاری از بازیگران اقتصادی را آگاهانه یا ناآگاهانه بازگذاشته تا نوعی فعالیت اقتصادی بیمهار را پیش ببرند.
صرفنظر از نواقصی جدی که در قوانین هست بسیاری از قوانین نیمبند نیز بهنحوی مطلوب اجرا نشده یا بر اجرای آن هیچ نظارتی نیست. نظام بانکی خدشهدار شده بر اعطای بسیاری تسهیلات هیچگونه نظارتی از سوی سیستم بانکی اعمال نمیشود. حجم عظیم معوقههای بانکی بر دوش تعداد معدودی است که سنگینی آن را روی دوش خویش احساس نیز نمیکنند. اگر منظور از مقاومت؛ مقاومت در برابر بدهکاران بانکی حتی تهاجم بدانهاست؛ انتظار میرود که این مقاومت یا تهاجم را هرچه سریعتر شاهد باشیم.
در نبود چنین امری که تنها از توان دولت یا حاکمیت ساخته است؛ منابع طبیعی به غارت رفته؛ اموال عمومی به یغما میرود و سرمایه در دست عده معدودی انباشتی نامولد خواهد داشت. اخیرن در شهر یزد بودم. در نبود بودجه کافی برای ترمیم بافت و معماری سنتی در این شهر که پتانسیل خوبی برا جذب توریست دارد؛ شاهد ساخت یک بهاصطلاح سیتیسنترِ دیگر یا مرکز خرید عظیم هستیم. بیآنکه نیازی بدان باشد بی هیچ خاصیت مثبتی.
از کارگاههای تولیدی حمایت کافی نمیشود و بر صادرات و واردات نظارت کافی نیست. اخیرن و در موضوع واردات پرتقال مصری از رادیو میشنیدم که دولت با بهانه بسیار قدیمی و از ردهخارجِ تنظیم بازار بهعنوان واردکننده پرتقال وارد عمل شده. تنظیم بازار آنچنانکه در ایام عید مرسوم شده چیزی جز امتیاز دادن به کشور صادرکننده نیست.
نوعی وادادن در برابر آن نه مقاومت. نوعی حمایتِ بیدریغ از مصرفکننده اما در قالب نوعی دوستیِ خالهخرسهوار. اینکه باغهای مرکبات را سرما زده نوعی عذر بدتر از گناه است. حتی اگر در اثر نبود سیاستهای مطلوب کشاورزی و برنامهریزی برای آن، سالی قحطیِ پرتقال شد یا قیمتش سربهفلک کشید؛ دولت باید دست واردکنندگان بخش خصوصی را در واردات بازبگذارد اما به موازات آن از باغداران آنچنان حمایت بکند که مصرفکننده مختار با تصمیمی اصیل که خود میگیرد پرتقال را ازهرکه دلش خواست بخرد. نه اینکه با اهرم زور و فشار بیفتد دنبال پرتقال فروش و خود بشود پرتقالفروشِ اعظم.
شفافیت اقتصادی ستون فقرات نظامی است که تمایل دارد تا از توان مقاومت برخوردار شود. نیز قوهای که بتواند ضمانت اجرایی کافی برای اِعمال این شفافیت برپا کند ضروری است. تمامی نهادهایی که از بودجه عمومی استفاده میکنند باید مسئولانه دخلوخرج خود را شفاف سازند.
اصلاح نظام مالیاتی ضروری است
همچنین نظام اقتصادی در ایران از نبود اخلاقیات رنج میبرد. وقتی اخلاقیات در یک جامعه برباد رفت او را یارای مقاومت نخواهد بود. ایجاد طبقهای با نام "نوکیسهگان"، "مایهدارها"؛ یا آنچنانکه راغفر در ابداعی زیبا "کازینوییها" گفته و نام نهاده؛ بلای جان اقتصاد است.
این طبقه از خلاء و در خلاء ایجاد نشده. ماحصل همین نظام اقتصادی است. طبقهای که از نبود شفافیت در قانون، فساد اداری، و رانتهای بیحسابوکتاب بهره برده و بیهیچ تلاشی به همهجا رسیده.
نظام فرهنگی در ایران به گونهای عمل کرده و میکند؛ که سود طلبی و حرص انگیزه اصلی مردم شده. آن انگیزهای که غیرمنصفانه در نظام اقتصادیِ سرمایهداری به باد انتقادش میگیریم؛ غافل از اینکه آنجا سازوکار و ترمزهایی هم تعبیه شده تا شکلی بیمارگون به خود نگیرد؛ جایی موفق بوده (برخی کشورهای اروپایی) جایی نه (آمریکا).
نظام اقتصادی در امریکا بر داراییها و اموال منقول و غیرمنقول شما حدومرز نمیگذارد؛ اما بسیاری تحلیلگران از این نکته غفلت میکنند که آن سرمایه یا شاید بتوان گفت بخش اعظم آن از تلاش پیگیر یک شهروند آمریکایی حاصل آمده است. تلاشی در قدوقامت یک فرهنگ.
تلاشی که مونتسکیو فیلسوف فرانسوی قرنها پیش در سفرش به ایالات متحده از آن بهعنوان ویژگی اصلیِ آمریکاییان یاد نموده است. البته جای هیچ انکاری نیست که در زمانهی کنونی فیالمثل در خصوص تجارت اسلحه نیز اینچنین پرتلاشند! که آشکارا غیراخلاقی و غیرانسانی است.
باری! اگر مردم ایران در اثر احساس هراس و ناامنیِ مدام از زیستن در این کشور یا مهاجرت اختیار میکنند یا تصمیم میگیرند تا از حساب بانکی خویش امنیت بجویند؛ این یک معضل اخلاقیِ ریشهدار در اقتصاد و سیاست است فرد با خود میاندیشد که اگر فردای روزگار جنگ شد (سیاست) به چه کسی جز حساب بانکیام اتکا کنم. یا اگر تفریح و شادیای نیست حداقل میتوانم به پولم یا با پولم تفاخر کنم و شاد باشم (فرهنگ).
پولداری به سبک ایرانی به چیزی جز انباشت و لذت برخاسته از آن فکر نمیکند، بگذریم که چنین لذتی در بسیاری از موارد به نوعی رضایت ختم نخواهد شد چراکه فرد خود را سزاوار این ثروت نمیداند.
درهرحال، زمانی که پولدار شدن انگیزه اصلی فرد و جامعه است؛ به هرحال راهش را پیدا خواهد کرد و شوربختانه در غالب اوقات این راه از جاده صاف و هموارِ رانت و فساد اداری عبور میکند نه تلاش پیگیر. اخیرن از دوستی میشنیدم که فلانکس میلیونها خرج کرده تا در انتخابات مجلس اسمش را به بهمان لیست اضافه کنند. این یعنی خرید یک برچسب با پول بیانکه شخص از اندک سواد سیاسی برخوردار باشد. از چنین نمایندهای چه دفاعی چه مقاومتی و چه وکالتی انتظار میرود؟
مقاومت در برابر یک کلّاش اقتصادی تحت هر ماسک یا لباسی، که میخواهد تمامی نظام اقتصادی را درگروِ انباشت نامولد سرمایه و سودطلبیِ بیمهار خویش ببرد؛ جز با تهاجم به او معنی پیدا نمیکند و الا تا روز قیامت به فساد خویش ادامه خواهد داد. گاهی لازم است که با سلاح قانون و با قوه قهریهای منبعث از آن و به منظور ایجاد نوعی شفافیت و پاکسازیِ اقتصادی، تهاجم کرد نه صرفا مقاومت.
امیدوارم خواننده از این سخنم سوءبرداشت نکند؛ اما مرادم از تهاجم، همانیست که رییسجمهور کره جنوبی را از کاخ آبی بیرون راند. یا هر مفسد اقتصادیِ دیگر را با رعایت تمامی حقوحقوق قانونیاش در هرجای دنیا اینروزها دادگاهی میکنند.
آنگاه و پس از این تهاجم و پاکسازی عادلانه و پیگیر مردمی و دموکراتیک، میتوان اقتصاد تعاملی را مکمل اقتصاد مقاومتی یا جایگزین آن نمود.
1. توسعه
2. پیشرفت
3. ارتباط
4. تعامل
5. تولید
6. همکاری
7. تفکر باز
8. دیدگاه مثبت
9. تغییر پذیر
10. انتقاد پذیر
11. رفاه
12. آبادانی
مقاومت واژه ایست با بار منفی از نظر معنایی که مفاهی زیر از آن استنباط میشود:
1. سکون و ایستائی
2. بسته بودن
3. عدم ارتباط
4. عدم همکاری
5. دیدگاه بسته و منفی
6. عدم تعامل
7. پسرفت
8. تغییر ناپذیر
9. انتقاد ناپذیر
10. فقر و فلاکت
11. ویرانی
ایجاد واژه ای مرکب از کنار هم قراردادن این دو واژه متناقض موجب ایجاد شرایطی متناقض و پرچالش میشود و هرگزنمیتواند مبنای توسعه قرار گیرد.
اگر منظور اقتصاد پیشرو، پویا، تولید محور،پر بازده، درون گرا ،توسعه محور، مولد است که در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 بخوبی در حال اجرا بود. ولی به مذاق خیلی ها که با محدودیت و قطع ارتباطات زنده هستند خوش نیامد و بیشتر دستاوردهای آن منهدم شد.
مقاومت بازنشستگان با این حقوق در برابر مخارج زندگی