فرارو- بالاخره جریان منتسب به رئیس دولتهای نهم و دهم کاندیدای خود را برای انتخابات ریاست جمهوری معرفی و نام حمیدرضا بقایی را به عنوان گزینه مورد تائیدشان در رسانه های خود منتشر کردند. این در حالی است که او سال گذشته با تبدیل قرار بازداشت به کفالت، از زندان آزاد شده است و احتمال رد صلاحیتش بیشتر از تائید است.
به گزارش فرارو، تقریبا هیچ کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی وجود ندارد که ورود جریان احمدی نژادیها را به انتخابات سال 96 پیش بینی نکرده باشد. از همان سالهای 92 هم مستقیم و غیرمستقیم اظهار نظرهای زیادی از سوی نزدیکان رئیس سابق قوه مجریه و حتی شخص احمدینژاد مطرح می شد که بیانگر این بود که آنها برای حضور در انتخابات بسیار امیدوار و مشغول گرم کردن خود هستند. اما همه این رویاها با فرمایشات رهبر انقلاب، برباد رفت. اما بازهم تحلیلها حاکی از آن بود که این جریان در انتخابات پیشرو بیکار نخواهد ماند و قطعا گزینه یا گزینههایی را برای حضور در این رویداد مهم سیاسی معرفی خواهدکرد.
همان هم شد، حمیدرضا بقایی روز جمعه رسما اعلام کرد که قصد دارد در انتخابات ریاست جمهور حضور داشته باشد. تصمیمی که با واکنش های بسیاری همراه شد. برخی مانند مهدی محمدی که نامش با نام روزنامه کیهان پیوند خورده است، در کانال تلگرامی خود نوشت: «بقایی آدم مهمی نیست. کاندیداتویاش را بگذارید به حساب بازیگوشی یک آدم مهمل یا تلاش یک الیت امنیتی درمانده برای عصا گذاشتن زیر بغل روحانی. احمدینژاد بخواهد یا نه، این قصه به پای او نوشته خواهد شد.»
اما آیا این صرفا یک بازیگوشی سیاسی است؟
برای پاسخ به این سوال لازم است نگاهی به رویکرد نزدیکان محمود احمدینژاد در خصوص اعلام کاندیداتوری بقایی بیندازیم. عبدالرضا داوری که یکی از اطرافیان نزدیک به رئیس دولت های نهم و دهم است پس از اعلام این خبر از سوی بقایی فعالیتهای خود در فضای مجازی را به حمایت و پاسخگویی به انتقادات و مخالفتهای موجود در افکار عمومی کرده است. به عنوان مثال او در پاسخ به محمدی در حساب تویتری خود ضمن حمله به جمنا(جمعیت مردمی نیروهای انقلاب) نوشت: «جواب مهملات این آدم مهم و هم پالکیهایش را مردم در شصتمین روز بهار 96 خواهند داد. اندکی صبر سحر نزدیک است.»
او همچنین تاکید کرده است که «کاندیداتوری مهندس بقایی، زایش هویتی جریان عدالتخواه و رونمایی از مرزبندی جدی احمدی نژادی ها با "اصولگرایان جمنایی" و "اعتدالیون بنفش" است.»
اما نکته مهتر این است که با وجود اینکه زمان زیادی از بیانیه احمدینژاد مبنی بر اینکه قصد ندارد از هیچ کاندیدایی حمایت کند، نمیگذرد علاوه بر اینکه بقایی آمادگی خود برای حضور در انتخابات را رسانهای کرده، عبدالرضا داوری نیز در این باره مطلبی را منتشر کرده است با عنوان «کاندیداتوری بقایی را حتما پای احمدی نژاد بنویسید» که کاملا واضح برخلاف اظهارات رئیس دولت دهم در بیاینه اخیر است، حال اینکه احمدینژاد نظرش تغییر کرده یا آن که بیانیه صرفا بازی رسانهای بوده، مشخص نیست. اما با توجه به اظهارات داوری مثل روز روشن است که اولا بقایی کاندیدای مورد حمایت احمدی نژاد است، ثانیا این جریان کینه شدیدی از جمنا به دل دارند. تا جایی که داوری آنها را «نفهم» خطاب کرده و نوشته است: «کاندیداتوری مهندس بقایی، خواب "جبهه مهندسان نفهم انتخابات" را برآشفت! #جمنا»
اما به طور کلی حمیدرضا بقایی که تا این حد حامیان محمود احمدینژاد برای حمایت از وی به تحرک افتادهاند و حتی در یک مثال نغز و طنزگونه رابطه او با احمدی نژاد را به رابطه دکتر فاطمی و دکتر مصدق تشبیه کردهاند! تا به امروز چه ها کرده و چه کارنامهای دارد.
بقایی از آغاز تا امروز
حمیدرضا بقایی را که احمدی نژاد او را خدمتگزاری صدیق و بی منت برای کشور، مردم و انقلاب توصیف کرده است را بی شک می توان یار غار اسفندیار رحیم مشایی دانست. رابطهای که به اواسط دهه 60 و در وزارت اطلاعات و در بخش مدیریت مناطق بحران برمیگردد. البته بعد از مدتی بقایی به دلایل نامعلومی از وزارتخانه جدا شد. اما این پایان همکاری او با مشایی نبود. در سالهای نخستین دهه 80 که مشایی به رادیو تهران آمده بود، بقایی را نیز وارد این مجموعه کرد و سمت مدیریت سایت رادیو تهران را به وی داد. اما بعد از مدتی بنا به دلایلی که حراست «صدای جمهوری اسلامی» مطرح کرده بود، عذر وی خواسته شد.
همکاری بعدی این دو در بهشت بود. آنها بار دیگر در سازمان فرهنگی هنری شهرداری با یکدیگر همکار شدند. چندسال بعد هم که دوران محمود احمدینژاد در پاستور آغاز شد، به دنبال مشایی وارد سازمان میراث فرهنگی و گردشگری شد و از بهشت به آزادی رسید و به عنوان معاون مشایی فعالیت خود را آغاز کرد. البته این معاونت طولانی نبود و با آغاز فعالیت دولت دهم وی ریاست این سازمان را برعهده گرفت.
اما این دوران او را بر سر زبانها انداخت. عملکرد وی تا حدی بحث برانگیز بود که دیوان عدالت اداری او را به مدت چهار سال از هرگونه خدمت دولتی منع کرد. علت آن هم عدم اجرای حکم دیوان عدالت اداری مبنی بر تخریب خانههای تاریخی در سمت ریاست سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بود.
همین امر موجب بروز شایعات و اتهامات متعددی علیه او شد زیرا تا آن زمان یا حتی بعد از وی هم تمامی روسای میراث فرهنگی احکام دیوان عدالت اداری در مورد تخریب بناهای تاریخی را اجرا کرده بودند و ممانعت از اجرای حکم منتظری رئیس دیوان عدالت اداری موجب صدور حکم انفصال علیه بقایی شد. البته در این میان نباید اقدامات او به عنوان رئیس این سازمان را نادیده گرفت.
او در کارنامه خود اقداماتی نظیر: اخراج گسترده متخصصان و کارشناسان حوزه میراث فرهنگی، تخریب سقف آرامگاه کوروش به بهانه مرمت آن، تخریب سنگ فرشهای مسجد وکیل شیراز به بهانه مرمت آن، ماجرای سی و سه پل اصفهان و تونل مترو، آبگیری سد سیوند، عبور مترو از میدان «نقش جهان اصفهان» و حفر تونل آن زیر چهارباغ عباسی، ماجرای تخریب کتیبه هخامنشی در جزیره خارک، تخریب خانه شیخ بهایی در اصفهان، تخریب سازه های آبی شوشتر، نابودی آب انبار سپهداری اراک، سرقت کتیبه تاریخی عهد قاجار در حمام پاگرد چهارمحال و بختیاری، تخریب کاخ شهرستانک، تخریب مدرسه تاریخی گلشن نیشابور، تخریب تپه های باستانی مراونه اهواز، تخریب مدرسه مروی و واگذاری آن، ناتمام ماندن پروژه مرمت مدرسه دارالفنون، تخریب ارگ بهارستان، تخریب مقبره 580 ساله شهشهان، تخریب کتیبه تاریخی چشمه علی، احداث پل بر سازه های آبی شوشتر، تخریب خانه آیت الله بهبهانی از رهبران مشروطه، تخریب کامل خانه مدرس، تخریب کتیبههای نقش رستم، آسفالت کانال آبی تخت جمشید و شهر استخر، تخریب پل خواجوی اصفهان در حین مرمت، ریزش پل تاریخی گرگر از مجموعه سازه های آبی شوشتر، تخریب منزل کمال الملک، فرو ریختن ساباط حاجی وند در حین مرمت، تخریب شهر تاریخی «ازم» اهواز، مرگ سروهای 400 ساله فین کاشان، تخریب محوطه باستانی اشکانیان در اهواز، تخریب بقایای کاخ داریوش در برازجان، تخریب سنگ جان پناه پلکان شمالی کاخ شورای تخت جمشید و... ثبت کرده است.
مناطق آزاد و حواشی بیشمار
با همه این تفاسیر این پایان بقایی نبود و پس از مدتی این حکم توسط قضات دیوان نقض شد و مجددا به دادگاه تجدید نظر ارجاع داده شد و او دوباره بازگشت اما راهی مناطق آزاد شد تا به عنوان دبیر شورای عالی مناطق آزاد فعالیت خود را ادامه دهد که آن هم داستان مفصلی شد. البته راوی داستان اکبر ترکان بود که بعد از آغاز به کار دولت یازدهم آنها را رسانه ای کرد.
بنا بر گفته ترکان در مورخ 26/3/92 طی تصویب نامه ای، حق بهره برداری از یک باب ساختمان سازمان منطقه آزاد قشم واقع در خیابان گاندی به مساحت زیربنای 675 متر مربع به نهاد ریاست جمهوری واگذار شد. در مورخ 19/4/92 طی تصویب نامه دیگری حق بهره برداری از همان ساختمان به همراه دو پلاک از ساختمان های سازمان منطقه آزاد چابهار واقع در خیابان ستاری هر کدام به مساحت 963 متر مربع به مدت ده سال به خانه ایرانیان خارج از کشور واگذار شد. علیرغم واگذاری حق بهره برداری ساختمان های مذکور طی تصویب نامه فوق به خانه ایرانیان داده شد و از آنجا که واگذاری حق بهره برداری توسط هیات دولت صورت گرفته و امکان تغییر بهره برداری پس از استقرار دولت جدید وجود داشت، شیوه ای جدید اتخاذ شد و هر سه ساختمان یاد شده طی قراردادهای اجارهای از طرف سازمانهای مناطق آزاد قشم و چابهار به مدت ده سال به موسسه خانه ایرانیان واگذار شد.
در تاریخ 24/4/92 مصوبه ای از شورای هماهنگی مناطق آزاد به تاریخ تصمیم 28/1/92 به امضای حمیدرضا بقایی و با موضوع کمک و مساعدت به خانه ایرانیان به سازمانهای مناطق آزاد ابلاغ شد که خود منشأ اعطای امتیازات دیگری به این مؤسسه شد. البته این مسائل به اینجا خلاصه نمیشد و ماجرای قرارداد 450میلیون یورویی در کیش که سازمان بازرسی از انجام آن جلوگیری کرده بود هم یکی دیگر از فتوحات بقایی بود. با این وجود وی هم زمان که دبیر شورای عالی مناطق آزاد با حفظ سمت از سوی محمود احمدی نژاد، به عنوان مشاور رئیسجمهور در امور آسیا، معاون اجرایی و سرپرست نهاد ریاست جمهوری، عضو کمیسیون بررسی اعطای نشانهای دولتی و نماینده رئیسجمهور در شورای نظارت بر صداوسیما به فعالیت خود در دولت دهم ادامه داد. پس از آن هم که به دلایل نامشخصی در ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ قرار بازداشت برای وی صادر شد و در ۲۸ دی همان سال، با تبدیل قرار بازداشت به کفالت، آزاد شد.
اما چرا کاندیدای ریاست جمهوری...
به هرحال با توجه به گذشته پرحاشیه بقایی می توان درباره چرایی اقدام اخیر وی چند احتمال را مد نظر قرار داد.
احتمال نخست این است که با توجه به پیشینه وی و نزدیکی به اسفندیار رحیم مشایی و محمود احمدینژاد، صلاحیتش تائید نشود و به نوعی با ردصلاحیت و مظلوم نمایی سعی کنند و به افکار عمومی بقبولانند که ما برای شما آمدیم اما اجازه ندادند و از این طریق برای جریان خود سرمایه اجتماعی ناچیزی فراهم کنند.
حالت دوم را می توان با استناد به اظهارات داوری مطرح کرد. وی در توییتر خود نوشته است: «انتخابات ریاست جمهوری هم صحنه رقابت است و هم دوره پایان سکوت و صحنه رسوایی تهمت زنندگان به جنبش عدالتخواهان» این به این معنی است که با توجه به اینکه احمدینژاد نمی تواند وارد انتخابات شود و از عملکرد دولت خود که طی این سالها موجب مشکلات عدیده ای شده است، بپردازد، بقایی در مناظرهها در قامت وکیل دولتهای نهم و دهم حاضر شود.
اما آنچه که قطعی است، باور این جریان به اولا ردصلاحیت و ثانیا عدم رای آوری بقایی است. آنها هرچقدر هم در فضای مجازی اینگونه نمایش دهند که بقایی را به عنوان یک کاندیدای قدرتمند و یکی از شانسهای پیروزی، وارد عرصه انتخابات کردهاند اما به وضوح می دانند که بقایی یک سرباز در بازی شطرنج است و هرگز نمی تواند بر مسند پادشاهی بنشیند.
ضمنا فراررو اگر نظرات قراراست ثبت نشود بهترهست این قسمت نظر رو بردارید