فرارو- حادثه
پلاسکو در سال 95 بهانهای شد تا همه از مخاطراتِ تهران حرف بزنند. شهری که هرلحظه
ممکن است در گوشهای یکی از خاطرههایش فرو بریزد، در جایی دیگر ساختمانِ
نوسازی آتش بگیرد، خیابانهایش نشست کنند و خودروها را ببلعند و یا از همه
ترسناکتر؛ زلزله آن را به یک جهنم واقعی تبدیل کند.
به گزارش فرارو، در زمستان 95
نشستی با عنوان ماموریت ناممکن تهران برگزار شد که در آن معماران و
کارشناسان شهر تلاش کردند تا آیندهای برای کلانشهر تهران متصور شوند. در
این نشست درباره اینکه تهران در آینده از مخاطرهآمیزترین شهرها جهان
میشود سخن گفته شد. این تصویر چقدر درست است و چقدر نزدیک؟
دکتر پویا علاالدینی –استاد دانشگاه تهران و عضو عیات علمی گروه برنامهریزی شهری- در گفتگو با فرارو خطرات تهران را بررسی کرد.
این
استاد دانشگاه و پژوهشگر معتقد است هنوز نمیتوان برای آینده تهران
تعیینتکلیف کرد و نجاتِ این شهر بیش از آنکه به دولت بستگی داشته باشد، به
مردم وابسته است؛ به کمکِ مردم برای
آینده تهران امید هست.
پویا علاالدینی گفت: گفتنِ اینکه در آینده
تهران شهری مخاطرهآمیز شود یا نه، کاری سخت است. اینکه این روزها در
رسانهها درباره آینده ترسناکِ تهران، مخاطرهآمیز بودن این شهر و داشتنِ
زندگیای سخت در آن گفته میشود بیشتر نوعی سخنوری است. کارشناسان و
متخصصان بیشتر در پی این هستند تا با این سخنان توجه مردم و مسئولان را به
میزان مخاطرات تهران جلب کنند.
وی معتقد است که این اولینبار است
که در تاریخ بشر شاهد بزرگشدن شهرها به این اندازه هستیم. این بزرگشدن
بیش از هر زمان در 40-50 سال اخیر رخ دادهاست.
به گفته او بنابراین
نمیتوانیم بگوییم که تهران از پیش از انقلاب یا پس از آن به شهری
پرمخاطره تبدیل شده. موضوع آنجاست که تهران وقتی شروع به بزرگتر شدن کرده
امکانات کمی هم برای آن داشته و برنامهای هم برای آن ریخته نشده است.
وی
ادامه داد: این در حالی است که خیلی از شهرهای بزرگ جهان آرامآرام رشد کرده
و برای این رشد برنامهریزی داشتهاند؛ اگر این شهرها بیضابطه رشد
میکردند، مشکلاتشان هر روز بیشتر میشد و باعث فروپاشیشان میشد.
مخاطرات تهران
در
اینکه تهران درمعرض مخاطرات زیادی قرار دارد شکی نیست. علاالدینی با بیان این
نکته به سراغ مخاطرات تهران رفت و گفت: برخی از مخاطرات تهران شبیه به
شهرهای بزرگ در دیگر کشورهای در حال توسعه است؛ شهرهایی مانند قاهره،
مکزیکوسیتی، برخی شهرهای هندوستان و... .
این استاد دانشگاه
میگوید یکی از خطرات، زلزلهخیز بودن این شهر است. به گفته او گسلهای
مهمی در این شهر هستند که نشان میدهد زندگی در تهران ریسکِ بالایی دارد.
خصوصا آنکه این تهدید با مسائلی مرتبط با آب، فاضلاب رهاشده زیر شهر و
چاههایی که سالها از آنها آب کشیده شده ارتباط دارد. زلزله البته در خیلی
از شهرهای جهان رخ میدهد اما در تهران شرایط متفاوت است.
وی با
اشاره به توانایی برخی کشورها در مقابله با خطرات گفت: ژاپن و کالیفرنیا به
شدت زلزلهخیز هستند اما صدمات در آنجا کم است چون آنها آمادگی دارند و
ما نداریم. پس تابآوریِ یک جامعه در برابر این دست از اتفاقات خیلی مهم
است؛ تابآوری خودش به مجموعهای از تمهیدات برمیگردد که جامعه باید برای
حفظ خود آن را ارتقاء دهد.
خطرهای انسانی
وی با
تقسیم مخاطرات تهران به دو دسته طبیعی و انسانساز ادامه داد: مخاطرات
مرتبط با زلزله و دیگر سوانح در تهران منشاء طبیعیِ دارند که بسته به میزان
تاب آوری جامعه ممکن است بسیار بزرگ بشوند. تاب آوری در شهرهای ایران را
هم می توان با تمهیداتی ارتقا داد، که نحوه اش در بسیاری از گزارشهای تهیه
شده توسط متخصصان پیشنهاد شده، هرچند به این پیشنهادها کمتر توجه شده است.
وی
با اشاره به انجام پژوهشی گفت: مثلا بر اساس مطالعه ای که مابعد از
بازسازی مناطق زلزله زده قزوین، زنجان و همدان انجام دادیم معلوم شد که
آگاهی و آمادگی جامعه باز هم در پایینترین سطوح قرار دارد؛ یعنی جامعه
نتوانسته از گذشتهاش چیزی بیاموزد.
دکتر علاالدینی درباره خطرهای
انسانی تهران نیز گفت: در عین حال ما در تهران با تعداد زیادی از مخاطرات
صرفا انسان ساخت روبرو هستیم. مشکلات انسانساختِ ما در تهران بسیار گسترده
است. آلودگی خاک، هوا و آب و فقدان ایمنی حمل و نقل، همگی مسائلی است که به
دست انسان درست شده و البته میشود برای رفعشان برنامهریزی کرد.
به
گفته این استاد دانشگاه تعداد بسیار زیادی از ساختمانهای تهران کمتر از
40 سال عمر دارند و به نوعی جدید محسوب میشوند. اگر این ساختمانها طی این
مدت مقاوم ساخته میشدند، وضعیت امروز ما خیلی بهتر بود. این موضوع
تنها مختص ساختمان نیست؛ پل و خیابان و دیگر سازهها را هم شامل میشود.
وی
ادامه داد: حتی نمای ساختمانها که اکثرا سنگ است و هیچکدام هم درست نصب
نشده بسیار تهدید کننده است. وضعیت شبکه برق و گاز نیز به گفته بسیاری از
متخصصان اصلا مناسب نیست.
مسئله ایمنی و امنیت در شهر تهران به
اعتقاد دکتر علاالدینی البته گستره بزرگتری دارد. ترافیک و ترابری این شهر
هم جزو مخاطرات آن است که دائما شهروندان را تهدید میکند. مثلا پیادهروها
در تهران همهجا منقطع هستند.
پویا علاالدینی اظهار کرد: یا شما در
حال قدم زنید که ناگهان میبینید چندمتر جلوتر از شما ساختمانی در حال
احداث است و فضای پیادهرو را گرفته و هیچ تمهیدی هم برای عبور پیاده در
نظر گرفته نشده است. یا در بسیاری از تقاطعهای تهران چراغ هیچوقت برای عابر
پیاده سبز نمی شود. این باعث شده تا عابر، خودروی شخصی و سیستم حمل و نقل
عمومی بدون نظم، در هم باشند.
وی همچنین گفت: امروز هرجای تهران که
بروید میبینید که چند گوشه آن در دست ساختوساز است. به غیر از
ساختمانهای مسکونی و تجاری، حجم بالایی از تعمیرات و تغییرات را می شود در
خیابانها مشاهده کرد.
این در حالی است که به گفته پژوهشگر اغلب هم
کیفیت ساخت و ساز و مصالح و طراحی هندسی ضعیف است، که ممکن است حاکی از
نوعی فساد باشد و در هر صورت ایمنی را هم از منظر کیفیت و هم از حیث انسداد
راهها کاهش میدهد. طراحی هندسی آنها اغلب اشتباه است و هرگاه هم
خواستهاند آنها را اصلاح کنند، باز هم با طرحی اشتباه این کار را
کردهاند و به همین دلیل فضاهای ناامینی را درست کرده اند.
افراط در ساخت، برنامهریزی کوتاه مدت و ساختمانهای بیکیفیت
"مسئله
مرتبط افراط در ساختوساز به دلیل کیفیت پایین ساختوساز است". علالدینی
با ذکر این نکته ادامه داد: وقتی شما بخش بزرگی از توان شهر را اینطور هدر
دهید، شهر به درجا زدن میافتد؛ با این روند دیگر فرصتِ آن پیش نخواهند آمد
که به مسائل عمدهتر و مهمتر نگاه کرد و فرصت از بین میرود.
علالدینی
درباره بیکیفیتبودن سازهها نیز توضیح داد: دلیل آن کوتاهمدت بودن
اهداف ماست. مثلا خواستهایم ایستگاه بیآرتی بسازیم و بهجای آنکه به
ابعاد مختلف و جایگاه قرارگیری آن به طور کارشناسانه فکر کنیم به این فکر
کردهایم که هرچه سریعتر آن را راه بیاندازیم و از آن استفاده کنیم و همین
میشود که مثلا صندلیهای یک ایستگاه بیآرتی خیلی زود خراب میشوند.
پویا
علاالدینی اشارهای هم به اتوبانسازیهای شهر تهران داشته و اظهار کرد:
در اتوبان سازی برنامههای درازمدت داشتهایم. اما اتوبانسازی در این حجم و
به این شکل به طور کلی مردود است.
وی تاکید کرد: کشورهایی که خیلی
دست در اتوبانساختن داشته و پولدار هم هستند نمیتوانند یا نتوانستهاند
روند اتوبانسازی را ادامه دهند. چه رسد به ما. ادامه این سیاست از کف همه
خواهد برد.
وی همچنین درباره هزینههایی که سیستم شهرسازی تهران
روی دست مردم گذاشته توضیح داد: روند اتوبان و خیابانسازی در تهران اتفاقا
منجر به بالابردن کل هزینههای یک جامعه و یک خانواده میشود؛ چراکه
خانوادهها ترغیب میشوند تا خودروی شخصی بخرند.
ور در اینباره
ادامه داد: به طور کلی اگر تکیه شهر بر حمل و نقل عمومی باشد هزینهها تا
حد بسیار زیادی کاهش پیدا خواهد کرد، زندگی بهتر و انسجام اجتماعی بالا
میرود؛ چراکه همه با هم هستند و فاصله طبقاتی کم میشود. حتی استفاده از
حملونقل عمومی به سلامتی جامعه هم کمک خواهد کرد.
علاالدینی
همچنین گفت: متاسفانه ساکنین تهران در ذهنشان استفاده از خودروی شخصی را به
دهها دلیل مختلف کمهزینهتر میدانند و تا زمانیکه این تفکر درست نشد و
آنها به نقطهای نرسند که هزینه حملونقل عمومی کمتر است این معادله
تغییر نخواهد کرد.
پلاسکو و ضعف تحمل در مردم
پویا علالدینی
درباره حادثه پلاسکو نیز گفت: این حادثه جزییات دیگری را هم درباره مخاطرات
شهری برای ما روشن کرد؛ مثلا اینکه آمادگی و نظارت ضعیف است(چرا باید یک
انبار مشتعل بالای ساختمان بوده باشد؟)، متولی مشخص نیست، معلوم نیست
چهکسی باید پاسخگو باشد، سازمانها مشکلات را گردن یکدیگر میاندازند،
مردم درباره شهرشان ناآگاهاند و غیره.
وی درباره رفتار مردم هم
توضیخ داد: در ساختمان پلاسکو و در خیابانهای مجاور مردم نمی دانستهاند در
چنین مواردی باید اصلا چه بکنند. در کل آمادگی شهر، چه زیرساختها، چه
مدیریت شهری و چه مردم، برای دست و پنجه نرم کردن با مخاطرات در سطح پایینی
قرار دارد و این به معنای سطح پایین تاب آوری جامعه است.
این
استاد دانشگاه در عینحال معتقد است که فرصت برای تغییر بدون شک وجود دارد؛
اما نه در عرض دو سه سال، بلکه در عرض 30 سال.با اینکه باید نسبت به تغییر
امیدوار بود، اما تغییر مثبت و بزرگ فقط از طریق بهبود ساختاریهای
سیاسی-اجتماعی میسر خواهد شد. اینکه ما به خودمان میآییم یا نه مشخص نیست.
پویا
علالدینی در انتها نیز گفت: راه بسیار دشوار است، هرچند که دانشش تا حد
زیاد در کشور وجود دارد ولی صدای افراد فرهیخته و پژوهشگران درست به مردم
نمیرسد و اگر هم برسد آنها نخواهند توانست روی بخش عمومی اثرگذار باشند.
تنها راهکار احتمالا تحرک یافتن جامعه مدنی و تشکلهای مردمنهاد و
مشارکتشان در اداره شهر است برای تغییر شهر و ارتقای تابآوری جامعه. اما
اگر نهادهای مردمی شکل نگیرند من نسبت به تغییر خوشبین نیستم.