مرد جوان، زمانی که پی برد پسر 4 سالهاش به خاطرنوشیدن شربت متادون به حال مرگ افتاده است، شبانه به سراغ همسایهشان رفت وازاوکمک خواست.دکتر قلابی نیزپس ازمعاینات مقدماتی به پسرک آب زغال تجویزکرد. اما چندساعت بعد او روی دستان پدرش مظلومانه جان باخت.
به گزارش «ایران»، ساعت 3 صبح 27 دی امسال، مرد جوانی که کودک 4 سالهاش را در آغوش داشت به بیمارستانی در محله سعادت آباد تهران رفت. اما پزشکان اورژانس پس ازمعاینات وبررسیهای لازم اعلام کردند او مرده است. باتوجه به مرگ مشکوک سالار، مأموران کلانتری شهرک قدس -غرب - موضوع را با بازپرس کشیک قتل پایتخت در میان گذاشتند.
با توجه به حساسیت موضوع، بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق وارد عمل شده و تحقیقات دراین خصوص آغاز شد. در بررسیهای اولیه آثار کبودی روی بدن کودک به چشم نخورد اما سیاهی لبها و دهان پسرک نشان میداد که او ساعاتی قبل آب زغال خورده است.بدین ترتییب تحقیق از پدر سالارآغازشد.مرد پریشان حال به بازپرس منافی آذر گفت: «مدتها مواد مخدر مصرف میکردم اما برای ترک، متادون درمانی میکنم. روز حادثه متادون را داخل بطری آب معدنی ریخته وآن را روی میز اتاق خواب گذاشتم. ساعت 9 شب بود که پسرم گفت تشنه است و آب میخواهد.من هم به او گفتم برود آب داخل بطری آب معدنی را بخورد.اما دقایقی بعد سالار به سراغم آمد و گفت آب داخل بطری تلخ بود. آنجا بود که متوجه شدم بچه متادون خورده است.
ازآنجا که در همسایگیمان دکتر جوانی زندگی میکند، خیلی سریع به سراغش رفتم. دکترهم آب زغال به سالار داد و بعد از حالت تهوع پسرم گفت مشکل حل شده است. اما رنگ سالار پریده بود و حال خوبی نداشت. دکترهم گفت به خاطر مصرف متادون است و نیاز نیست او را به دکتر ببریم.ما هم با خیال راحت سالار را خواباندیم و همراه همسرم و آقای دکتر در اتاق شیشه کشیدیم. حدود ساعت 3 بامداد بود که متوجه شدم سالار به سختی نفس میکشد.با عجله بچه را به بیمارستان بردیم اما در بین راه فوت کرد.»
با توجه به اظهارات مرد جوان؛ دکتر 36 ساله تحت بازجویی قرارگرفت.او مدعی بود متخصص متالوگرافی در یکی از بیمارستانهای پایتخت است. اما با بررسیهای صورت گرفته معلوم شد که او نه تنها متخصص نیست بلکه اصلاً پزشک نیست و مدت هاست که با مهر جعلی یک دندانپزشک طبابت میکند.پس ازافشای این راز، مرد جوان گفت: به خاطر علاقهای که به پزشکی داشتم، با جعل شماره نظام پزشکی یک دندانپزشک، طبابتم را آغاز کردم. در محل همه تصور میکردند که من پزشک هستم و حتی برای درمان نزد من میآمدند. من هم با مهر جعلی برای آنها نسخه مینوشتم.»وی درباره ماجرای مرگ پسرک همسایه نیزگفت: «وقتی پدرسالاربه دیدنم آمد برای پسرک آب زغال تجویزکردم وبا خودم گفتم حتماً خوب میشود.اما متأسفانه اومرد.!»پس ازپایان بازجوییهای مقدماتی، بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران پدرومادر سالارودکترقلابی را بازداشت کرد تا تحقیقات دراین باره کامل شود.