خبرگزاری بین المللی قرآن (ایکنا) نوشت:
حجتالاسلام عابدینیگیلانی در خصوص کتاب «مفاخر شیعه»، گفت: این کتاب به دنبال پر کردن خلا زندگینامه علما و مفاخر شیعه است و در نگارش این کتاب، توجه به فقها در اولویت بوده است.
حجتالاسلام عابدینیگیلانی، مولف کتاب «مفاخر شیعه» در پاسخ به این پرسش که ضرورت پرداختن به این موضوع چه بوده است؟ گفت: غرض از نوشتن کتاب «مفاخر شیعه» عدم وجود زندگینامه علما در جامعه بود و اینکه مردم مفاخر شیعه را به خوبی نمیشناسند. از این رو من لازم دانستم کتابی را در خصوص شرح ابعاد شخصیتی این ابرمردان و رجال شیعه بنویسم و الحمدلله این کتاب تجربه موفقی بوده است.
عابدینیگیلانی ادامه داد: تلاش شده است تا این کتاب مستند باشد و مطلبی بدون سند ذکر نشود. در خصوص اینکه چرا از علامه محمدباقر مجلسی و محمدتقی مجلسی شروع کردهام، باید بگویم، علت این بود که این دو عالم مقداری مورد کمتوجهی واقع شدهاند و ما میبینیم که آیتالله وحیدخراسانی بر این تاکید داشتند که رجال و مفاخر شیعه گمنام هستند و لازم است که افراد تلاش کنند در این رابطه کتابی بنویسند و بنده هم تلاش کردم در این رابطه کتابی مختصر، مفید و جامع تهیه کنم.
مولف کتاب «مفاخر شیعه» تصریح کرد: از دیگر خصوصیات این اثر این بود که ادبیات آن روان باشد و تلاش شده است تا حالات افلاکیان و بزرگیان خاکنشین که نهایت تواضع را داشتند را منتقل کنیم. یک سال زمان برای نگارش و پیشتر از آن چند سال هم صرف تحقیق در خصوص آن شده است.
علت آغاز شدن کتاب با زندگینامه مجلسیها
وی در پاسخ به این پرسش که این کتاب به چه ابعادی از زندگی علامه محمدباقر و محمدتقی مجلسی پرداخته است؟ و آیا این کتاب تنها سعی شده است توصیفی باشد و یا به شیوه انتقادی نگارش یافته است؟ گفت: یکی از محورهایی که در دوران مطالعاتی پیش از نگارش کتاب وجود داشت این بود که ملاحظه شود آیا کسانی به این بزرگان منتقد بودهاند یا نه. روال این کتاب از بدو تولد علما آغاز شده و به تحصیل، تدریس و کرامات، ابعاد شخصیتی و جایگاه این علما بین مردم میپردازد. همچنین سعی شده است اگر کسی نقدی مطرح کرده و این نقد به جا بوده باشد، آورده شود. اگر نقد هم نابجا بوده است، ذکر شده، اما پاسخش از کلام بزرگان هم آورده شده است.
عابدینیگیلانی ادامه داد: برای مثال، در بخشی از زندگینامه علامه محمدباقر مجلسی نقدی وارد شده بود با این مضمون که ایشان روحیه اشرافیگری داشتند یا از علمای درباری بودند، این نقد نابجا بود و امام خمینی(ره) پاسخ این نقد را در صفحاتی از صحیفه نور دادهاند و ما این پاسخ را از کلام امام خمینی(ره) در این بخش مطرح کردیم.
وی ادامه داد: تالیفات بزرگان از بخشهای دیگر این کتاب است. برای مثال، دایرةالمعارف بحارالانوار علامه محمدباقر مجلسی و حدود نود عنوان تالیفی که ایشان داشتند را ما ذکر کردهایم و یکی از بهترین تالیفات این علما را ما سعی کردهایم شرح و توضیح بدهیم. برای مثال عناوین ابواب بحارالانوار را ذکر کرده، توضیحی مختصری از آن داده و سعی کردهایم هدف نوشتن کتاب را هم ذکر کنیم که علامه در مقدمه این اثر آوردهاند.
عابدینی در پاسخ به این پرسش که چرا مفاخر شیعه از علامهمجلسی شروع شده است؟ در حالی که علمای برجسته دیگری نیز از قرن سوم در جهان شیعه داشتهایم، گفت: سوال خوبی است و برخی هم مطرح کردهاند که بنده چرا از شیخ صدوق یا کلینی کار را شروع نکردهام و به عالمی پرداختهام که بعد از اینها آمده است. بنده در کلام مراجع تحقیق کردم تا ببینم نسبت به زندگی کدام یک از علما بیشترین تاکید شده است و دیدم که در کلام ایشان علامه مجلسی فرد بسیار بزرگی خوانده شده است و ایشان احیاگر مکتب ائمه بوده است، در حالی که در خصوص زندگی ایشان کتاب کمتر نوشته شده است و تنها دو یا سه کتاب در این خصوص به صورت مختصر نوشته شده است که زیاد هم مستند نیست و من تلاش کردم از کتب رجالیه بزرگ مثل فوائد الرضویه شیخ عباس قمی یا لولو البحرین علامه بحرانی استفاده کرده و کاری مستند انجام داده باشم و علت این که اولین جلد را به این بزرگان اختصاص دادم این بود که بنده در این خصوص کمکاری حس کردم و دیدم علامه مجلسی و پدرشان مظلوم واقع شدهاند.
جلدهای بعدی مجموعه
وی در پاسخ به این پرسش که برنامه جلدهای بعدی این مجموعه چیست؟ گفت: بنده سعی کردهام تا ببینم کدام یک از علما گمنامتر هستند و ابعاد شخصیتی بزرگی دارند تا ابتدا به آنها بپردازم. از این رو تلاش کردهام که جلدهای آینده را به علمایی که رابطه پدر و پسری دارند، اختصاص دهم و سلسله مراتب خاندانی را مورد توجه قرار دهم یا به علمایی که همزمان بودهاند، بپردازم. از این رو جلد دوم را به شیخ صدوق پدر و شیخ صدوق ثانی اختصاص خواهم داد و در ادامه میخواهم به شیخ مرتضی و شیخ رضی که از علمای تراز اول شیعه و دو برادر بودند، بپردازم و سپس به دیگر علما بپردازم و هدف این است که تمام علمایی که پس از دوران غیبت بودهاند را معرفی کنم.
چرا فقها در اولویتاند
وی در پاسخ به این پرسش که آیا در مفاخر شیعه تنها به فقها پرداخته خواهد شد؟ گفت: تلاش شده است که بیشترین توجه به فقها و مراجع عظام شود و اگر خداوند توفیق دهد به علمایی که مرجع نبودند هم اشاره شود، اما اولویت فقها خواهد بود.
وی افزود: اولویت پرداختن به فقها این بوده است که وقتی به کلام امام زمان(ع) نگاه میکنیم که میفرمایند «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم: اما وقایعی که رخ خواهد داد و مسائل مستحدثه، پس در مورد آنها به راویان احادیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما و من حجت خداوند بر آنان هستم». در توضیح روات حدیث، علما فرمودهاند که مراد فقها بوده است و به یقین در کلام اهل بیت(ع) فقیه یک جایگاه ویژه و خاصی داشته است و علمای غیر فقیه در درجات بعدی قرار دارند و ما به تبعیت از فرمایش اهل بیت(ع) که فرمودهاند فقهای دین ما در اولویت قرار دارند، به این کار پرداختهایم.
عابدینی در پایان گفت: ما این کتاب را با ادبیاتی روان نوشتهایم اما برخی از فرازهای این کتاب برای غیر طلاب ممکن است تخصصی و دشوار باشد، اما تمام تلاش ما این بوده است که این کتاب قابل فهم هم برای روحانیت، دانشجویان و افراد عادی باشد. از مهمترین فواید این کتاب آشنایی با رجال شیعه است و وقتی مخاطبان از ارج و مقام مفاخر شیعه آگاه میشوند، حقانیت این مذهب را به روشنی در خواهند یافت.
گفتگو از میثم قهوهچیان