فرارو- "اگر شما در پیادهرو بگویید "آقای دکتر!" هفت-هشت نفر سر بر میگردانند؛
این یعنی هرکسی بهراحتی میتواند سر کلاسهای دانشگاهی بنشیند و مدرک
بگیرد."
به گزاش فرارو، "این روزها همه دکترند!" این جمله را حتما زیاد شنیدهاید.
کسانیکه این حرف را میزنند درواقع قصد دارند بگویند هرکسی، حتی نالایق،
بهراحتی میتواند وارد تحصیلات تکمیلی دانشگاهها شود و بهخاطر همین دیگر
مدرک گرفتن ارزشی ندارد.
همین جمله یا جملههای مشابه این است که در دو سهسال اخیر دهان به دهان چرخیدهاند تا نتیجه بگیرند دانشگاه دیگر جایِ رفتن نیست.
چه
شده؟ در چندسال گذشته چه اتفاقی افتاده که دانشگاه پر رمز و راز، فضایی که
قرار بود خیلیها را پای حرفهایی از جنس دانستن بنشاند، به این روز
افتاده است؟
خیلیها میگویند "آن روزها که ما دانشجو بودیم همهچیز بهتر بود! از کلاسهای درس گرفته تا انجمنهای دانشجویی و جلسات پرشورش".
آیا دانشگاه رو به افول رفتهاست؟ تا کجا؟دکتر اسلامی
در گفتگو با فرارو
به برنامهای تعمدانه برای تخریب دانشگاه اشاره کرد. به گفته این استاد
حقوق دانشگاه شهید بهشتی تعمدی در کمکردن منزلت اجتماعی و مرجعیت دانشگاه
در سالهای اخیر وجود داشتهاست.
این استاد دانشگاه میگوید: در
ایران در چندسال قبل و بعد از انقلاب دانشگاه مرجعیتی ویژه داشت. گسترش
غیرهوشمندانه دانشگاهها و تجاریسازی تحصیلات تکمیلات موجب تضعیف دانشگاه
در سالهای اخیر شده است.
دکتر اسلامی در ادامه اظهار کرد: در
گفتگوی قبلیام
با فرارو با عنوان "حراج مدرک" به گسترش بیرویه تحصیلات تکمیلی و ضربه
دانشگاه پیامنور و دانشگاه آزاد در پذیرش دانشجوی دکتری، قبول همه افراد
در دانشگاه بدون توانایی علمی، اصرار بر چاپ مقالات و اصرار بر چاپ مقاله
توسط دانشجوی دکتری که منجر به کپیکردن و بیارزشکردن پایاننامهها شده و
رفتنِ محیط علمی به راسته خیابان انقلاب اشاره کردم.
این کارشناس
معتقد است: در حالحاضر در دانشگاهها در بسیاری از واحدها تعداد دانشجوها
بسیار زیاد است؛ آنگونه که نه نیاز جامعه، نه بازار، نه اقتصاد، نه سیاست
و... نیست.
عضو هیات علمی دانشگاه شهید بهشتی با اشاره به نظارت کم
وزارت علوم بر رخدادهای علمی گفت: همه افراد امروز از دانشگاه فارغالتحصیل
میشوند آنهم با مدارکی بدون کیفیت؛ در عینحال این افراد توقع اشتغالی
مرتبط با رشتهشان را نیز دارند. بسیاری از آنها دست به نوشتن کتابهای
بیمحتوا میزنند که نشاندهنده پایاننامهای بدون کیفیت است. باعث تاسف
است که بر این امر وزارت علوم نظارت لازم را ندارد.
تجاریشدن علمبه
گفته رضا اسلامی رشتههای دانشگاهی در دانشگاه آزاد و دولتی تجاری
شدهاند، همانگونه که آموزش تجاری شده و همانطور که بر مسئله کنکور نگاهی
تجاری حاکم است.
این استاد دانشگاه معتقد است بیکفایتی مسئولان و
مسئولان بیکفایت و گروههای فشار برنامهریزی کردهاند تا مرجعیت دانشگاه
را از میان ببرند و ما میبینیم که امروز دانشگاه دیگر مرجعیت سابق را
ندارد.
اما دلیل این اتفاق چیست؟ این استاد دانشگاه پاسخ میدهد که
بهایندلیل که خواستهاند دانشگاه محل مراجعه عموم نباشد و مردم از آنچه
در دانشگاه گفته میشود حمایت نکنند.
اسلامی با اشاره به تعداد زیاد
افرادی که مدارک بالای تحصلی دارند گفت: در حال حاضر ما میبینیم که
بسیاری افراد تحصیلات تکمیلی میخوانند. اگر شما در پیادهرو بگویید "آقای
دکتر!" 7،8 نفر سر بر میگردانند؛ این یعنی هرکسی بهراحتی میتواند سر
کلاس دانشگاهی بنشیند و مدرک بگیرد.
وی همچنین اظهار کرد: این در
حالی است که دانشگاه برای آن نیست که هرکس به هردلیل خواست به آن وارد شود،
بلکه باید افرادی وارد آن شوند که به اندازه نیاز جامعه باشند.
استاد و دانشجو به هم بیاعتماد نیستنداین
استاد دانشگاه همچنین معتقد نیست که میان استاد و دانشجو بیاعتمادی شکل
گرفتهاست. نظام دانشگاهی به اعتقاد من همگی متاثر از این تخریب هست. ما
اساتیدی در دانشگاهها داریم که بدون تامین نیاز معیشتی چندجا تدریس
میکنند؛ بنابراین آنها قربانی این تخریب هستند.
وی همچنین با
اشاره به تزریق اجباری برخی استادها به نظام دانشگاهی ادامه داد: ما
اساتیدی تزریقی هم داریم که به دانشگاهها تزریق شدهاند درحالیکه صلاحیت
آن را ندارند.
وی با ابراز تاسف درباره تقلبهای علمی تاکید کرد:
متاسفانه سیاستهای دانشگاهی دانشجویان را بهسمت تقلبنویسی و میدان
انقلاب کشانده است.
دکتر اسلامی با انتقاد به اجبار بر چاپ
مقالههای ISI برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی گفت: تاکید بر مقاله ISI در
دولتهای قبل یکی از اشتباهاتی است که ضربه زیادی به دانشگاه زدهاست. این
در حالی است که بسیاری از مجلات معتبر جهان در لیست ISI قرار ندارند. با
اینحال تاکید بر این است که دانشجویان این مقالات را در هر کشوری چاپ
کنند.
استاد حقوق دانشگاه شهید بهشتی در انتها با ذکر این نکته که
این اجبار بیش از هرچیز جنبهای سیاسی دارد اظهار کرد: این کار بیش از همه
جنبهای سیاسی دارد. اصرار بر این کار بیش از هرچیز بهدرد اخبار رادیو و
تلویزیون میخورد که نشان دهد ما در منطقه در رتبه اول علمی قرار داریم.
حال آنکه اینکار بیمحتواست و تاثیری در بهبود زندگی ما ندارد.
چگونه "دانشگاه" فروشگاه زنجیرهای شد؟!"تبدیل كردن دانشگاه ایرانی به صنعت مدركسازی و صنعت نخبهسازی مهمترین
فرآیندهای فروپاشی دانشگاه بوده و هست، تبدیل دانشگاه به صنعت منحط
مدركسازی و نخبه پروری بیش از همه در ساختار دانشگاه آزاد و پیام نور و
علمی كاربردی ظهور یافت".جبار رحمانی
در گفتگو با فرارو مساله
تحولات دانشگاه و تحولات ذهنیت مردم نسبت به دانشگاه را تحلیل کرد. به
اعتقاد این انسانشناس و استاد پژوهشکده مطالعات فرهنگی، این دو مقولههایی
جدا از هم و البته وابسته به هم هستند.
او گفت: امروزه با تغییرات زیادی در فضای آموزش عالی مواجه هستیم كه محققان مختلف به اشكال مختلف آنرا بیان كردهاند، برخی از
شكست دانشگاه، برخی از
مرگ دانشگاه و برخی از
فروپاشی و متلاشی شدن دانشگاه حرف زدهاند.
دکتر رحمانی ادامه داد: برخی هم از
علم به مثابه یك سوتفاهم در ایران صحبت كردهاند، همه اینها حتی اگر در كلیت معنادار نباشند، در عمل بیانگر یك وضعیت بغرنج و نامناسب هستند.
به گفته این انسانشناس اما نمیتوان این وضعیت را كه هنوز بر سر آن توافقی دقیق و جدی شكل نگرفته به درستی توصیف كرد.
به
زعم رحمانی مساله اصلی آنست كه وجه مشترك دیدگاههای معقول در باب دانشگاه
وضعیت نامناسب و بحران كیفیت در آنست كه محققان حرفه ای بر آن تاكید
دارند.
عضو شورای مرکزی انسانشناسی و فرهنگ در ادامه تشریح کرد: در
فضای عمومی با تصویر دیگری از علم و دانشگاه در گفتمانهای رسمی مواجهیم
كه بیشتر به یك رویاپردازی شباهت دارد.
رحمانی با اشاره به اینکه
نامههای استیضاح وزرای علوم در این دولت به خوبی این گفتمان رویاگونه در
باب دانشگاه ایرانی را نشان میدهد، گفت: گفتمانی كه مهمترین مستنداتش
تعداد كمی مقالات خارجی ایرانیان است كه این حباب توهمی هم بالاخره در یك
افتضاح بین المللی فروباشید، در داخل هم این حباب ساله است در چهره فساد
تولیدات علمی كاذب خودش را نشان داده است.
استادیار انسانشناسی
فرهنگی در پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی میگوید مساله اصلی آنست كه
فهم وضعیت امروز، بدون ملاحظه تاریخ دانشگاه ایرانی، بهویژه دانشگاه در
چهار دهه اخیر مقدور نیست.
دکتر رحمانی همچنین اظهار کرد: دانشگاه
سیاستزده و تحت سیطره ایدئولوژی طی این دوره زمانه به هر سمتی هم هدایت
شده باشد، میتوان گفت جهت اصلی آن آكادمی و علم واقعی نبوده است. فروپاشی
امروز نتیجه سیاستهای غلط در حوزه آموزش عالی و تبدیل كردن دانشگاه به
محلی برای رانت و در دهه اخیر نیز تبدیل كردن دانشگاه به یك چاه نفت سودآور
بوده است.
صنعت "مدرکسازی" و "نخبهسازی"وی
با اشاره به اینکه "نمیتوان فاجعه آموزش عالی و بحران امروز آن را بدون
این عوامل داخلی و بیرونی در حوزه آموزش عالی فهمید" گفت: تبدیل كردن
دانشگاه ایرانی به صنعت مدركسازی و صنعت نخبهسازی مهمترین فرآیندهای
فروپاشی دانشگاه بوده و هست، تبدیل دانشگاه به صنعت منحط مدركسازی و نخبه
پروری بیش از همه در ساختار دانشگاه آزاد و پیام نور و علمی كاربردی ظهور
یافت.
وی در توضیح صنعت مدرکسازی گفت: صنعت مدركسازی دال بر آنست
كه شما بدون اندك زحمتی به مدارج و مدارك انشگاهی دست پیدا میكنید و
تنها زحمت برای اینكار، پرداخت پول و هزینه آن در قالب شهریه و پول
تولیدات علمی كاذب و تقلبی است.
رحمانی همچنین درباره صنعت
نخبهسازی هم توضیح داد: تبدیلشدن دانشگاه به صنعت نخبهسازی را میتوان
در تولید انبوه و مكانیكی منزلت و موقعیت استادی دید، همه به راحتی استاد
میشوند و این یعنی انحطاط یكی از ارزشها و نقشهای كلیدی فرهنگ ایرانی.
استاد
پژوهشکده مطالعات فرهنگی با اشاره به اینکه صنعت دانشگاه ایرانی را
میتوان نوعی فروشگاه زنجیرهای مدرك دانست، ادامه داد: در قالب دانشگاهی
آزاد، پیام نور و علمی كاربردی بخشی از ارزشهای كلیدی فرهنگ را به اضمحلال
برد. در این وضعیت میتوان از نوعی استثمار فرهنگ و شاید غارت فرهنگ توسط
مدیران این فروشگاههای زنجیره ای تولید و فروش مدرك صحبت كرد.
به
گفته رحمانی از سوی دیگر منطق رانتی بورسیه در دانشگاههای كشور نیز تعداد
انبوهی شِبهِ استاد را یك شَبه تولید كرده و در دانشگاههای دولتی نشانده
که در نتیجه آخرین خاكریزهای دانشگاه هم توسط اسب تروای بورسیه فتح شد و
دانشگاه به وضعیت فروپاشیده امروز دچار شد.
جبار رحمانی در ادامه
تاکید کرد: متولیان نهاد دانشگاه كسانی شدند كه سرمایه فرهنگی و نمادین و
سرمایه علمی لازم را نداشتند و فقط و فقط سرمایه رانتی لازم و كافی را
داشتند.
این انسانشناس درباره فرایند این اتفاق اظهار کرد: ردپای
این فرآیند را میتوان در چهار دهه اخیر دنبال كرد: فرایند تقلیل دانشگاه
به آموزش صوری مهارتها و دانش سطحی، نوعی فرهنگزدایی از دانشگاه كه در
غالب مدعای تبدیل دانشگاه به دستگاه تولید متخصص متعهد انجام شد.
این
استاد معتقد است که درنتیجه دانشگاه هر روز بیشتر از دیروز به جسمی بیجان
و بدنی بیروح تبدیل شد. روح اخلاقی انشگاه در فرمالیسم سطحی فرهنگی حاكم
بر متولیان آن خشكید و نهال علم هم در شوره زار رانتی شدن دانشگاه و تبدیلش
به فروشگاه زنجیره ای مدرك، خشكید، تك گلهای زیبای اخلاق و علم هم ناشی
از تلاشهای فردی و خودساخته بودند، نه محصول عادی نهاد علم در ایران.
ویرانه دانشگاه چطور ساخته شد؟به
گفته دکتر رحمانی این شورهزار دانشگاه محصول یك شب نیست كه كار یك دولت
به تنهایی باشد، دست در دست هم داده تا این ویرانه ساخته شده است.
وی
البته به افرادی اشاره کرد که در بدنه نهاد علم و در مقام استاد و مدیر
نهاد علم، تمام تلاششان نجات این نهاد از دست آفتهایی است که به جانش
افتادهاند.
این کارشناس ادامه داد: به عبارت دیگر مساله تباهی صفر
یا صد نیست، بلکه تباهی نسبی است که امروزه به یک بیماری فراگیر بر پیکره
آموزش عالی ایران تبدیل شده است. این وضعیت محصول تعاملی همافزایانه از
نیروهای داخلی و مداخلههای بیرونی در نهاد علم است.
جبار رحمانی همچنین گفت: با این وجود وجدان حقیقت طلب استادان و دانشجویان است که روزنههای امید را همچنان باز نگه داشته است.
استادان لایق اندک هستندبه
گفته استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی استادان لایقاندك هستند و به سختی
در این میانه و با از خودگذشتگی كار میكنند، تلاشهای آنها تنها شریان
سالم نهاد علم در ایران است.
وی اما در ادامه تاکید کرد که مساله آن
است این استادان هر روز بیشتر از دیروز نا امید میشوند چون بر سپاهیان
فروشگاهی زنجیرهای دانشگاه و استادان رانتی هر روز بیشتر میشوند و البته
دسترسیشان هم به رانتهای قدرت و ثروت بیشتر میشود، در نتیجه فضایی مسموم
وجود دارد.
جبار رحمانی همچنین با اشاره به دخالتهای نیروهای
بیرون دانشگاه در نهاد علم اظهار کرد: به نظر میرسد علیرغم این دخالتها
متولیان این نهاد هم در فروپاشی حرمتش سهیم هستند.
به گفته این عضو
شورای مرکزی موسسه انسانشناسی و فرهنگ آنها كه لیاقت علمی نداشتهاند و
وارد دانشگاه شدهاند، قبل از هركاری حریت اخلاقی و علمی شان را قربانی
بدست آوردن جایگاهی كردهاند كه لایقش نبودهاند.
امتدادِ ابتذال در دانشگاهوی
همچنین در ادامه بحث اخلاق در دانشگاه گفت: فردی كه به منطقی غیراخلاقی
وارد دانشگاه شده نمیتواند مظهری برای حیات اخلاقی علم و مدافع آن باشد،
او در عمل امتداد ابتذالی است كه از دل همان وارد دانشگاه شده است.
به
گفته این کارشناس هنجارهای نهاد علم و قواعد مدیریت نهاد علم و دانشگاه در
ایران به هر چیزی شبیه باشند اما به اصول علمی و دانشگاهی مطلوب شبیه
نیستند، استانداردهای دانشگاهی را اموری غیرعلمی و هنجارهایی غیر اخلاقی و
با منطق رانتی تعیین میكنند، دانشكاه ایرانی شبیه بدنی است كه نه تنها
سلولهای ایمنیاش را از دست داده بلكه ویروسهای متنوع و خطرناكی به اشكال
مختلف واردش شدهاند.
جبار رحمانی در ادامه اظهار کرد: این پیكر
محتضر نیاز به درمانی جدی و اساسی دارد وگرنه بوی تعفنش هر روز از روزنه ای
جدید سر بر میآورد. از ماجرای بورسیه، از ماجرای فروش علم و تولید انبوه
كاذب علم و از استادان ارتقا یافته با تولیدات تقلبی.
وی ادامه
داد: دانشگاه ایرانی آنقدر فرتوت و محتضر شده حتی نمیتواند واكنشی درست به
تقلبهای درونی خودش نشان بدهد چه برسد به دستكاریهای بیرونی، مساله
تقلبهای علمی وارتقاهای زودرس در سلسله مراتب دانشگاهی و همچنین صدور
نامحدود مدارک دانشگاهی بیانگر وضعیت آنومیکی است که خرده فرهنگ دانشگاه
دچار آن شده است.
وی همچنین میگوید هنوز جامعه دانشگاهی تصمیم جدی برای اتخاذ رویه ای بنیادین برای مواجهه با این فسادهای داخلی نگرفته است.
آینده علمی در دانشگاههای ایران؟دکتر
رحمانی درباره آینده دانشگاه در کشور گفت: متخصصان این حوزه چندان خوشبین
نیستند. ایدههای مختلفی مطرح شده است. برخی میخواهند تولید علم را در
بیرون نهاد دانشگاه جستجو کنند و برخی معتقد به مهاجرت کنشگران علمی از
نهادهای دانشگاهی به نهادهای پژوهشی خصوصی صحبت کردهاند و برخی هم از
فروپاشی و شکست روند جریان علم در ایران.
هر آنچه هست هنوز در میان
متخصصان امیدی به نیروهای متعهد و متخصص دانشگاهی و دانشجویی وجود دارد.
شاید بتوان در لابلای این چرخه فروپاشی و انحطاط راهی به رهایی یافت.
این
انسانشناس همچنین درباره مساله بینالمللیشدن گفت: فارغ از همه ابعاد
مثبت آن برای تولید علمی در ایران، راهی است برای درمان این وضع نابسامان
درونی در دانشگاه ایرانی.
به گفته رحمانی حضور در عرصههای بین
المللی و حضور آنها در ایران دیگر فرصتی برای رانتهای علمی و ابتذالهای
علمی باقی نخواهد گذاشت یا حداقل این فرصتها را اندک خواهند کرد.
جبار
رحمانی همچنین با اشاره به گذشته علم در ایران گفت: روزی در ایران زمین،
در حدود قرن پنجم هجری، اگر استادی نقلی به غلط میکرد یا حتی حدیثی را
نادرست استناد میداد، تمام اعتبار عمر علمی خودش را از دست میداد، ولی
امروزه در همین دانشگاه مادر کشورمان، تقلب علمی فاحش میکنند و نه تنها
اعتباری از دست نمیدهند، بلکه ارتقا هم میگیرند.
به همین دلیل به
اعتقاد این انسانشناس میتوان از نوعی بحران اخلاق در آکادمی ایران صحبت
کرد، ریشه بحران علمی نیز دقیقا در همین بحران اخلاقی است.
وی
همچنین گفت: مساله بودن یا نبودن محقق توانا نیست، بلکه فضایی است که در
نهاد آموزش عالی ایران ایجاد رانت و فساد میکند و کنشگران علمی به
بیماری فساد دچار میشوند.
جبار رحمانی در انتها نتیجه گرفت که به
همین دلیل در آینده بیش از آنکه به دنبال احیای تولید علمی باشیم (البته نه
به شیوه مبتذل مقالات سفارشی و خریداری شده)، باید به دنبال احیای اخلاق
علمی و اخلاق دانش باشیم. اگر بحران اخلاقی نهاد علم رفع شود، قطعا بحران
دانشگاه راحت تر حل خواهند شد.