bato-adv
bato-adv
کد خبر: ۲۹۵۷۵۲
پاکتچی تشریح کرد:

انتقال معانی کمّی به معانی کیفی در قرآن

پاکتچی با بیان اینکه برخی الفاظ از معنای کمّی به معنای کیفی منتقل شده‌اند، گفت: ریشه‌های قرآنی «کبر»، «عرف» و «وجد» در اصل به معنی بزرگ شدن‌اند، اما پس از انتقال به معنی دانستن هم به کار رفته‌اند.
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۳ - ۲۳ آبان ۱۳۹۵
خبرگزاری بین‌المللی قرآن (ایکنا) نوشت:

پاکتچی با بیان اینکه برخی الفاظ از معنای کمّی به معنای کیفی منتقل شده‌اند، گفت: ریشه‌های قرآنی «کبر»، «عرف» و «وجد» در اصل به معنی بزرگ شدن‌اند، اما پس از انتقال به معنی دانستن هم به کار رفته‌اند.

احمد پاکتچی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، در بخش دوم کارگاه آموزشی «آشنایی با حیطه‌های معناشناسی و کاربرد آن در مطالعات قرآنی» که امروز ۲۲ آبان ماه در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد، به ایراد سخنرانی با موضوع «کمیت و کیفیت در افعال در حوزه معرفت در قرآن کریم با رویکرد معناشناسی» پرداخت.

وی با بیان اینکه روش من معناشناسی تاریخی است، گفت: می‌خواهم نشان دهم که چگونه از افعال کمی، معنی کیفی مراد می‌شود و الگوهای انتقال افعال کمی به کیفی چگونه است.
پاکتچی ادامه داد: نتیجه‌ای که من می‌خواهم بگیرم این است که وقتی زبان، معنایی را که داشته دوباره تولید می‌کند، معنای قبلی از بین رفته است. برخی کلمات در قرآن وقتی با این رویکرد مورد بررسی واقع می‌شوند معنای جدیدی خواهند یافت. بزرگ شدن، بلند شدن، اندازه گرفتن و شمردن در قرآن به معنی دانستن منتقل شده‌اند.
 
وی با بیان اینکه در زبان‌های دیگر از جمله انگلیسی هم از بزرگ شدن به معنای دانستن استفاده شده است، گفت: در قرآن ریشه «وجد» به معنای بزرگ شدن است که به معنای دانستن انتقال یافته است و ما هر دو صورت پیش و پس از انتقال را داریم. معنای پیش از انتقال در آیه ۳ سوره جن آمده است «وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا: و اينكه او پروردگار والاى ما همسر و فرزندى اختيار نكرده است» اینجا جد از ریشه اصلی وجد است و به عظمت خدا اشاره دارد. معنای وجد به معنای یافتن مربوط به عربی پس از قرآن است و در عربی قرآنی، به معنای یافتن نبوده بلکه به معنی دانستن است. در آیه ۸ سوره جن «وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاءَ فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِيدًا وَشُهُبًا: و ما بر آسمان دست‏ يافتيم و آن را پر از نگهبانان توانا و تيرهاى شهاب يافتيم» وجد به معنای دانستن است و معنای یافتن نمی‌دهد.

پاکتچی ادامه داد: حروف اصلی «کبر» به معنای بزرگ است و در قرآن در برخی موارد این واژه به معنای «به ذهن آمدن» انتقال یافته شده است. در آیه «أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُم: ْ يا آفريده‏‌اى از آنچه در خاطر شما بزرگ مى‌نمايد»(اسرا، ۵۷)  کبر به معنی خطور به سینه و به ذهن آمدن است.

وی تصریح کرد: الگوی دوم ساخته شدن دانستن از مفهوم بلندی است. این انتقال از آنجا ناشی می‌شود که شما در جای بلند اشراف یافته و به معرفت بیشتری می‌رسید. ریشه «طلع» به معنی بالا رفتن است، اما اطلع به معنای اطلاع یافتن و آگاه شده را داریم. هم صورت قبل از انتقال و هم صورت بعد از انتقال «طلع» را در قرآن داریم. ساخت بعدی از باب «عرف» است و معنای بلندی دارد و از این معنا به فعل عرف و معرفت منتقل شده‌ایم. در قرآن هم معنای قبل و هم بعد از انتقال را داریم.

پاکتچی افزود: عکس این فرایند هم صادق است و از وضعیت پایین آمدن به معنای ندانستن است. دیگر انتقال معنای بلندی به دانستن، از تسلط است.

وی با بیان اینکه مفهوم اندازه‌گرفتن نیز به معنای دانستن انتقال یافته است، گفت: ثقل در معنای دانستن در قرآن به کار رفته است. الثقلان در آیه «سَنَفْرُغُ لَكُمْ أَيُّهَ الثَّقَلَان:ِ اى جن و انس زودا كه به شما بپردازيم» به معنای جن و انس گفته می‌شود، در این جا معنای سنگینی نیست بلکه به ذی شعور بودن این دو اشاره می‌کند. 

عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع)، گفت: بر اساس بازسازی که بنده انجام داده‌ام «وکل» به معنی دانستن و ماهر بودن است. صفت مشبهه اینجا یعنی ماهر و آگاه است و اگر ما به این معنی امروز می‌گیریم، به خاطر مهارت و آگاهی اوست. در آیه‌ای «وکل» یعنی کسی که تقسیم و حساب را بلد است و به اندازه دلالت می‌کند.

وی ادامه داد: ماده حسب نیز در اصل به معنای شمردن بوده که به معنای دانستن منتقل شده است.

پاکتچی در پایان گفت: ثنی نیز از معنای شمردن به دانستن انتقال یافته است. مثنا می‌تواند به معنی دو دو باشد اما از این ثنی هم گرفته شده که معنی شمردن است. گایگر معنای دوم مثنا را صورت معرب مشنای عبری می‌داند. این اشتباه زبان‌شناختی دارد، زیرا در وام گرفتن واژه‌های عبری در عربی، اگر واژه‌ای «ش» داشته باشند به «س» تبدیل شده یا بی‌تغییر می‌ماند. در مورد مثنی، وام گیری در کار نیست، بلکه ریشه مشترک عربی و عبری در سامی است. پیشنهاد من این بود که ریشه ثنی را در سامی شناسایی کنیم به معنی فکر کردن که مشنا در عبری است و در عربی مثنا ساخته می‌شود و به معنای تفکر و اندیشه خواهد بود. مثانی را در آیه ۸۷ سوره حجر «وَلَقَدْ آتَيْنَاكَ سَبْعًا مِنَ الْمَثَانِي وَالْقُرْآنَ الْعَظِيمَ: و به راستى به تو سبع المثانى [=سوره فاتحه] و قرآن بزرگ را عطا كرديم» باید به این معنا گرفت که سبع نیز در این آیه صورتی انتقال یافته به معنای دانایی است.
مجله خواندنی ها
مجله فرارو