پسری که در نوجوانی در جریان یک زورگیری مرتکب قتل شده بود، در زندان ادامه تحصیل داد و حالا دانشجوی رشته حقوق است.
به گزارش شرق، او که هفت سال پیش مرتکب قتل شده بود با پیگیری خانوادهاش و مسئولان زندان که متوجه شده بودند نوجوان زندانی واقعا متنبه شده است، موفق به جلب رضایت اولیایدم شد.
این پرونده سال ٨٨ و زمانی تشکیل شد که به مأموران خبر دادند درگیری در منطقه مجیدیه اتفاق افتاده است و سه پسر نوجوان که قصد سرقت کیف مردی را داشتند، او را به قتل رساندند. ساعاتی بعد دو سرقت دیگر با همین شیوه به مأموران گزارش داده شد.
تا اینکه روز بعد مردی به کلانتری پاسداران رفت و مدعی شد پسرش به همراه دو نفر از دوستانش در یک سرقت نقش داشته است. او گفت زمانی که پسرش تلفنی با دوستانش صحبت میکرد، این موضوع را متوجه شد و از سوی دیگر، مقداری پول در جیب پسرش بود که مطمئن شد آنها دست به سرقت زدهاند.
با اظهارات این مرد، مأموران پسر وی را دستگیر کردند و در بازجویی از او مشخص شد وی یکی از سه نوجوانی است که در زورگیری مرگبار خیابان مجیدیه نقش داشت.
با مشخصشدن این موضوع، نوجوان سارق به اداره آگاهی منتقل شد و در بازجوییها گفت: شب حادثه من و دو نفر از دوستانم مقداری مشروب خوردیم و بعد از آن سوار موتورسیکلت راهی خیابان شدیم. مشکل مالی نداشتیم و فقط چون مست بودیم سرقت کردیم، چون اصلا در حالت عادی نبودیم.
نخستین طعمهمان را مقابل پل عابرپیاده خفت کردیم. پس از این سرقت، به پیشنهاد دوستم، چاقو خریدیم و برای سرقت دوم راهی خیابان مجیدیه شمالی شدیم. حدود ساعت ١٠ شب بود که متوجه مردی شدیم که در حال عبور از خیابان بود. دو نفر از دوستانم برای سرقت به سمت او رفتند و وقتی برگشتند، گفتند مجبور شدهاند با چاقو دو ضربه به آن مرد بزنند تا بتوانند کیفش را سرقت کنند.
بعد از آن هم سرقت دیگری مرتکب شدیم و به خانه برگشتیم.بعد از اعترافات این پسر کمسنوسال، دو همدست او نیز دستگیر و به اداره آگاهی منتقل شدند. متهمان که از ماجرای مرگ یکی از طعمههایشان شوکه شده بودند، در بازجوییها به زورگیری مرگبار و سرقت از دو مرد دیگر اعتراف کردند.
با محاکمه متهمان آنها محکوم شده و رأی صادره مورد تأیید دیوانعالی کشور قرار گرفت. درنهایت متهم ردیف اول موفق به جلب رضایت اولیایدم شد.
او روز گذشته وقتی برای محاکمه به لحاظ جنبه عمومی جرم در جایگاه حاضر شده بود، گفت: من در زندان درس خواندم دیپلم و فوقدیپلم گرفتم و حالا دانشجوی لیسانس در رشته حقوق هستم. در این مدت نماز خواندم و پنج جزء قرآن را هم حفظ کردم من واقعا متنبه شدم. درخواست دارم من را ببخشید. مادرم سرطان دارد و شیمیدرمانی میشود.
من را به حرمت امامحسین(ع) ببخشید تا بتوانم این روزهای سخت کنار مادرم باشم. من واقعا از کارم پشیمان هستم. با پایان جلسه رسیدگی، قضات او را به سه سال حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کردند این جوان بهزودی آزاد میشود.