bato-adv

هر ایرانی، یک انتشاراتی!

تاریخ انتشار: ۱۵:۴۰ - ۲۶ مهر ۱۳۹۵
فرارو-افشین داورپناه؛ در مجلس خواستگاری پرسیدند: خُب شادوماد چه کاره‌اند! گفتند: فعلا کاری ندارند اما خدا رو شکر یه مجوز انتشاراتی دارند! باز از دوماد پرسیدند: خُب چی می‌تونید مهریه همسرتون کنید؟ گفت: مجوز یه انتشاراتی!

واقعا دیگر کار به جایی رسیده است که حتی لازم نیست خودتان بروید دنبال گرفتن مجوز برای انتشاراتی! در همین راسته خیابان انقلاب که راه بروید، پر است از اعلامیه‌هایی که اعلام کرده‌اند: «اخذ مجوز نشر در کمتر از یک هفته»؛ یعنی این‌جور که پیش می‌رود کم‌کم ممکن است تعداد مجوزهای نشر از تعداد جمیعیت ایران بیشتر هم بشود! ـ توجه داشته باشید که ممکن است برخی افراد هم‌زمان مجوز چندین و چند انتشاراتی داشته باشند!

رفتارشناسی:
به نظرم، یک چیز (یا یک رفتار) در فرهنگ ایرانی کم کم شکل گرفته است که می‌توان آن را «تلاش برای اخذ هر چیز ممکن» نامید! یعنی افراد یاد می‎‌گیرند برای هر چیزی که ارائه می‌شود و می‌توان آن را اخذ کرد تلاش کنند؛ حالا این چیز می‌خواهد وام بانکی باشد یا مجوز کشت باقالی! یکی از دوستانم می‌گفت: یک وام پنجاه ملیون تومانی گرفتم. پرسیدم: با چند درصد سود؟ گفت: 24 درصد! پرسیدم: برای چه کاری می‌خواستی؟ گفت: همینجوری! برای هیچ چیز! می‌دادند من هم گرفتم! پرسیدم: حالا با این پنجاه ملیون چه می‌خواهی بکنی؟ گفت: می‌گذارم یک بانک و سودش را می‌گیرم! هر جور حساب کردم دیدم با سود 18 درصد سپرده بانکی نمی‌شود قسط وامی را پرداخت کرد که بازپرداخت آن 24 درصد است.

یکی دیگر از آشنایان می‌گفت: «به تازگی مجوز انتشارات گرفته‌ام»؛ گفتم: برای چه؟ گفت: می‌دادند من هم گرفتم، شاید یک جایی به درد خورد!

پیشنهادات:
حالا به هر حال این وضعیتی است که اتفاق افتاده و مثل خیلی از مسائل دیگر، نه کسی نسبت به آن حساسیت دارد و نه تلاش می‌کند راه حلی برای درمان آن ارائه کند؛ مردم هم از چنین وضعیتی اساسا شکوه ندارند؛ در این شرایط شاید بهتر باشد تلاش کنیم از  این وضعیت، به شکل مثبت بهره‌بردای کنیم؛ برای مثال اگر قرار است مجموعه‌ای از شاخص‌های بومی برای توسعه (پیشرفت) کشور در نظر بگیریم، یکی از این شاخص‌ها می‌تواند تعداد مجوزهایی باشد که برای نشر صادر شده است! این که چه قدر از این ناشرها فعال‌اند و در سال چه تعداد کتاب منتشر می‌کنند را هم می‌شود ندیده گرفت و صرفا تعداد فریبنده ناشران دارای مجوز را به عنوان یکی از نشانه‌های فرهیختگی و توسعه فرهنگی کشور جا زد! 

به هر حال، این‌که هر ایرانی، یک مجوز انتشاراتی داشته باشد، برای کسی یا نهادی، خرجی که ندارد هیچ، می‌تواند مایه دلخوشی و دلگرمی فرد هم باشد. شاید هم بتواند مجوز نشرش را بفروشد و از این طریق چیزی کاسب شود ـ کما این که ظاهرا همین حالا هم از این راه یک چرخه اقتصادی کسب و کار و دلالی راه افتاده است. بنابراین پیشنهادات زیر ارائه می‌شود:

الف ـ دولت به هر کس، در بدو زاده شدن، یک مجوز انتشاراتی بالقوه یا یک کد به همین منظور اعطا کند (هدیه دولت در بدو تولد به هر نوزاد به نیت فرهنگی شدن آن نوزاد در آینده)، این مجوز بالقوه پس از رسیدن فرد به سن تکلیف، و پس از طی مراحل قانونی (مصاحبه و تحقیق) بالفعل شود ـ حالا فرد کتاب هم منتشر نکرد، نکرد!

«فرزند بیشتر، مجوز نشر بیشتر»!

ب ـ پیشنهاد جایگزین: مثل سهام عدالت یا یارانه، لااقل به هر سرپرست خانواده مجوز نشر داده شود! ـ در افکار عمومی ایرانی‌ها هم این موضوع جاافتاده است که: «از دولت هر چه می‌توانی بگیر، به‌ویژه وقتی که مجانی است؛ حتی اگر مرگ موش باشد یا د. د ت »!

ج ـ «سازمان ملی اعطای مجوز نشر تشکیل شود»؛ این سازمان، هم برای ایجاد اشتغال، هم برای ارائه آمار و هم برای متمرکز سازی مجوز نشر، سودمند خواهد بود! در راستای واگذاری امور دولتی به بخش خصوصی و کوچک کردن دولت، این سازمان می‌تواند پس از تشکیل، طی یک مناقصه به بخش غیر دولتی واگذار شود؛

د ـ عبارت «هر ایرانی، یک انتشاراتی» و «فرزند بیشتر، انتشاراتی بیشتر» شاید بتواند به عنوان شعار انتخاباتی یکی از نامزدها در انتخابات بعدی مورد استفاده قرار گیرد!

واقعیت:
واقعیت این است که تعداد ناشرانی که پس از انقلاب اسلامی از وزرات فرهنگ و ارشاد اسلامی مجوز دریافت کرده‌اند در مجموع 12600 ناشر هستند؛ از این تعداد،  547 ناشر، دولتی‌اند و بقیه خصوصی! از این تعداد ناشر دارای مجوز، الان فقط حدود 4000 ناشر، ناشر فعال به شمار می‌روند (ناشر فعال، ناشری است که هر سال، حداقل یک کتاب منتشر کند). اما ناشران جدی و حرفه‌ای به تعداد 200 ناشر هم نمی‌رسد.

کل ناشرانی که پس از انقلاب به طور مستمر فعالیت داشته‌اند هم فقط 25 ناشر هستند! یعنی ناشرانی که در طول این 35 سال، هر سال بدون انقطاع کتاب منتشر کرده‌اند. این‌ها واقعیت‌های فضای نشر در کشور است؛ از همه این‌ها که بگذریم، یک چیز هم داریم به اسم «ناشر ـ مولف»؛ یعنی نویسنده یا مترجمی که خودش انتشاراتی ندارد اما می‌تواند خودش برای کتابش مجوز نشر بگیرد و شخصا کتابش را منتشر کند!

تعداد این «ناشر ـ مولف»ها، چیزی بیش از 14000 است با این توضیح که بیش از نیمی از این‌ها اگر چه برای کتاب خود مجوز چاپ و «شابک» گرفته‌اند، اما کتاب‌شان را هرگز منتشر نکرده‌اند! پس نه مجوز نشر داشتن و نه تعداد انتشاراتی‌ها نمی‌تواند هیچکدام نشانه انتشار کتاب در کشور باشد! (وضعیت در واقعیت از این هم که گفته شد بسیار پیچیده‌تر است!)

bato-adv
ناشناس
United States of America
۱۰:۲۴ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۷
نشر ما دست یک عده کاسب کار افتاده است
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۷:۳۸ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۷
نمونش همین صفهای نذری هستش. طرف سعی می کنه هیچ نذری ای توی شهر از دستش در نره.
فردای روز عاشورا خیلی از این غذاها که میرن با جون و دل جمع می کنن دم در و توی سطل زباله می مونه .یا بخاطر خوردن غذای مسمومی که چند روز مونده سر از بیمارستان در میارن (تشریف بیارید اورژانس بیمارستان آمارش رو ببینید)
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۵۹ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۶
جای تاسف دارد، اصلا باید پرسید مجوز برای انتشار ذاتا چه معنی دارد که حالا گرفتنش اصلا معنی داشته باشد یا نباشد، سخت باشد یا سهل!
صمدی
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۶
واقعا؟؟؟ فقط ۲۰۰ تا ناشر فعال داریم؟!
SAHAND
Netherlands (Kingdom of the)
۱۶:۴۴ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۶
:-) اگر دردم یکی بودی چه بودی ؟!؟
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۵