فرارو- داستان اعظم هنوز فراموش نشده؛ زنی که 21 روز توسط شوهرش شکنجه شد. تصورش هم دردآور بود؛ تصورِ او درون صندوقی فلزی و مردی که هرشب زیر صندوق آتش روشن میکرد. دردآورتر از این شاید این باشد که اعظم تنها یکی از زنانی است که خشونت خانگی را تجربه کرده؛ بیش از نیمی از زنان ایرانی در معرض خشونت خانگی هستند.
به گزارش فرارو، مهرشاد شبابی میگوید از هر 20 زن ایرانی یکنفر دچار آزار و اذیت فیزیکی همسرش قرار میگیرد؛ یعنی چیزی نزدیک به 5 درصدِ زنان.
به گفته مسئول کلینیکهای حقوقی دانشگاه شهید بهشتی این آمار وقتی به انواع خشونتها تعمیم داده شود رقمی بهدست میدهد که بیش از نیمی از زنان است.
به گفته شبابی و بنابر پژوهشها 66 درصد از زنان ایرانی در معرض خشونت خانگی قرار میگیرند.
این آمار یکی از معدود آمارهایی است که ما در اینباره داریم. خشونت خانگی علیه 66 درصد زنان ایرانی مربوط به یکیدوسال اخیر نمیشود، بلکه این آمارگیری سالها پیش انجام شدهاست.
سال 92 نیز دکتر جلالی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی به همین آمار اشاره کرده بود.
برخی نیز این آمار را یکی از نتایج طرحی میدانند که در سالهای آخر دوران ریاستجمهوری محمد خاتمی توسط دفتر امور اجتماعی وزارت کشور و مرکز مشارکت امور زنان رياست جمهوری انجام شد.
این طرح اواخر سال 83 آماده شد اما تا امروز نتایج آن به طور کامل اعلام نشده. بسیاری از کارشناسان، استادان دانشگاه و همچنین مسولان از جمله شهیندخت مولاوردی به این موضوع اعتراض کردهاند.
از همان سالها اما آمار دیگری هم در دست هست. سازمان بهزیستی ایران در سال 94 گزارشی ارائه کرد که میگفت در 6 ماه 8 هزار زن درباره قرارگرفتن در معرض خشونت خانگی گزارش دادهاند.
این گزارشها و آمارها البته به نظر کارشناسان چیزی از واقعیت ماجرا را روشن نمیکند چرا که بخش زیادی از زنان ایرانی این موضوع را اعلام نمیکنند. به گفته آنها آمار باید بیشتر باشد.
سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس نهم معتقد است در ایران کمتر از 35 درصد از خشونتهای خانگی گزارش میشود.
وی همچنین گفته در تحقیقی مشخص شد که از میان 180 زنی که بهخاطر خشونت خانگی شکایت کرده بودند 128 موردشان حاضر به ادامه پیگرد قانونی نشدند.
با اینحال مهرشاد شبابی - مسئول کلینیکهای حقوقی دانشگاه شهید بهشتی – خشونت خانگی علیه زنان را در ایران نسبت به برخی کشورهای اروپایی کمتر میداند.
به گفته این مسئول در سال نزدیک 3500 زن به دلیل خشونتهای خانگی به قتل میرسند.
کدام یک از انواع خشونت خانگی در ایران بیشتر است؟براساس پژوهش معروف خشونت خانگی علیه زنان در سال 83 خشونتهای کلامی و روانی در صدر خشونتهای خانگی علیه زنان هستند.
جدول زیر انواع این خشونتها را نشان دهد:این جدول نشان میدهد که خشونتهای غیرفیزیکی صفحه سنگین ترازو را در انواع خشونتهای خانگی به خود اختصاص دادهاند.
کارشناسان نیز این موضوع را تایید میکنند. آنها میگویند خشونت کلامی، روانی و مفهومی علیه زنان در خانه رواج زیادی دارد.
دکتر حسن حسینی این موضوع را به نگرش مردم ایران به زنان و موقعیتشان و همچنین نوع نگرش به انسانیت مربوط میداند.
این جامعهشناس و استاد دانشگاه
در گفتگو با فرارو در ابتدا به تشریح خشونت پرداخته و گفت: خشونت چه در جامعه حیوانی و چه در جامعه انسانی وجود دارد. جنگ بالاترین خشونت انسانی است که کشتار را پیش میآورد.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران ادامه داد: خشونت در جامعه انسانی همچنین گاهی یک امر نامطلوب و گاه امری مطلوب است. بنابراین باید از نسبیبودن خشونت نیز سخن بگوییم.
دکتر حسینی با اشاره به اشکال خشونت توضیح داد: به همیندلیل هم در بسیاری از جاها خشونت کنترل میشود و آدمها نسبت به موقعیتاشان نسبت به دیگری خشماشان را فرو میخورند. گاهی نیز این خشونت در اشکال سمبلیک، اقتصادی، فیزیکی، کلامی و غیره اعمال میشود.
این استاد دانشگاه یکی از اشکال خشونت، خشونتِ اجتماعی نامید؛ خشونتی که درون آن خشونت خانگی وجود دارد.
این جامعهشناس در ادامه به آمارهایی که درباره خشونت خانگی علیه زنان منتشر میشود نیز اشاره کرده و گفت: انتشار آماری از خشونت خانگی نه تنها در جامعه ایران بلکه در جوامع دیگر نیز بستگی به موقعیت زنان و نگاه آنها به خود و خشونت علیه خود برمیگردد.
وی در مثالی ادامه داد: در سال 1348 تحقیقی در روستاهای ایران درباره خشونت انجام شد. در پی این تحقیق از زنان روستایی پرسیده میشد "آیا شوهرتان شما را میزند؟" و آنها باتعجب پاسخ میدانند "اگر ما را نزند که ما را دوست ندارد!" بنابراین نگاه به خشونت بر روی دستیابی به آماری از خشونت خانگی که امری پنهان است تاثیر زیادی دارد.
به اعتقاد این استاد دانشگاه در نظر گرفتن این نکته ضروری است که زنان ایرانی تا جایی که خشونت علیه آنها کار را به جدایی نکشاند نسبت به آن ابراز نمیکنند.
حسن حسینی تاکید کرد: آمار خشونت خانگی در همه جوامع منطبق با واقعیت نیست و همیشه بالاتر از آنچیزی است که به عنوان آمار رسمی اعلام میشود.
وی در توضیح اینکه چرا میزان شکایت از خشونت علیه زنان در کشورهای توسعهیافته بالاتر است توضیح داد: در کشورهای توسعهیافته میزان شکایت زنان از همسرانشان بیشتر است اما این به بالا بودن خشونت خانگی برنمیگردد بلکه به طرز تلقی ما نسبت به زناشویی برمیگردد.
او در ادامه گفت: تعاریف از روابط زناشویی در کشورهای توسعهیافته هرگونه خشونتی را نفی میکند. برابری حقوق زن و مرد در این جوامع مشخصتر و سبب کاهش خشونت شدهاست.
حسینی درباره رابطه برابری زن و مرد و خشونت خانگی توضیح داد: زنان اگر در جامعهای باشند که حق تحصیل، درآمد و اشتغال را داشته باشند در خانه نیز طالب برابریهای مشخصی خواهند بود که از آنها عدم پذیرش خشونت است.
بنابراین به اعتقاد این استاد دانشگاه به همین دلیل است که میزان شکایت نسبت به خشونت در این جوامع بیشتر است؛ آنها همهچیز را گزارش میدهند. درنتیجه مقایسه ایران و کشورهای توسعهیافته در این زمینه توسط مسئولان امری اشتباه است.
حسینی همچنین میگوید زن ایرانی حقوق برابری ندارد و به همیندلیل بیشتر خشونتهایی که بر او اعمال شده را بروز نمیدهد. خودِ این محافظهکار بودن زن ایرانی در خانواده و جامعه نوعی خشونت به حساب میآید.
این جامعهشناس در ادامه به نکته اشاره و تاکید کرد: با توجه به عقاید دینی در کشور ما، نباید و نمیتوانیم بخواهیم که آنچه در کشورهای توسعهیافته و غربی رخ داده در این کشور نیز رخ دهد.
حسن حسینی در پاسخ به این سئوال که "لوایح و طرحهای دولتی در بالابردن امنیت زنان چقدر میتواند موثر باشد؟" گفت: تاثیر این طرحها بسیار کم است؛ چرا که اول از همه باید نگاه به زن و جایگاه او در کل جامعه تغییر کند. خشونت در جامعه بر علیه زنان نسبت به گذشته بیشتر هم شدهاست.
وی ادامه داد: اقدام دولت خوب است اما باید در ابعاد کلانتری آنرا ببینیم؛ ما باید ابتدا موقعیت زنان را در جامعه تعریف کنیم و سپس به سراغ موقعیت او در خانه برویم.
حسینی با ذکر مثالی گفت: سال 1975 میلادی در فرانسه زنان صاحب مالکیت شدند در حالی پیش از آن و در بطن جامعه بود که متفکران و نظریهپردازان از حقوق زن دفاع میکردند.
ریشه خشونت علیه زنان در ایران کجاست؟حسن حسینی به سئوالِ "ریشه خشونت در ایران به چه چیزهایی برمیگردد؟" چنین پاسخ داد: به اعتقادات ما و نوع نگرشمان به مسائل اجتماعی. در جامعه ایران انسان حقی پایینتر از پول دارد. مثلا ما ساختمانهایی میسازیم برای زندگی مردم، اما همین ساختمانها را تا وسط پیادهرو میآوریم و سهم دیگران از پیادهرو را میگیریم. این نشان میدهد ما با مفاهیم انسانی ناآشناییم.
این استاد دانشگاه با تاکید بر بیتوجهی ایرانیان به انسانیت گفت: بیتوجهی به انسان و امر انسانیت میتواند سببساز مسائل زیادی در جامعه باشد. بخشی از این نگاه در ایران از حوزه فرهنگی ما ناشی میشود اما بخشِ دیگر به درهمریختگیهای اجتماعی ما برمیگردد.
وی ادامه داد: وقتی زنان و مردان ما برای کسب معیشت خود رقابت شدید میکنند و حتی دچار ستیز میشوند چه انتظاری داریم؟ این مسائل از ما افراد خشنی ساخته که بخشی از آن با ما به محیط خانواده میآید.
به گفته حسن حسنی تحقیقات میگوید خشونت کلامی، سمبلیک و اقتصادی بیشتر از خشونت فیزیکی در خانواده ایرانی رواج دارد.
این استاد دنشگاه خشونت فیزیکی را آخرین نوع خشونت نامیده و گفت: پیش از آن خشونتهایی از نوعِ معنادار همچون بیتفاوتی، سرد رفتار کردن مرد نسبت به زن و... حاکم است.
وی تاکید کرد: این نوع خشونت در اصطلاح خشونت نرم است که شکنندهتر و ترمیم آن سختتر است.
این استاد دانشگاه با اشاره به تاثیرات فرهنگ بر روی خشونت عیله زنان نیز گفت: در فرهنگ ایرانی بارها شنیدهایم که گفته میشود اگر میخواهی زنت را مجازات کنی اول به او اخم کن، بعد رختخوابت را از او جدا کن، بعد از نظر اقتصادی او را رها کن و ... همین شکل بارزی از خشونت است.
وی همچنین تاکید کرد: مادامی که جامعه انسانی تعریف مشخصی از زن و مرد ارائه ندهد و برابرطلبی در آن نباشد این نوع از خشونت وجود خواهد داشت.
عضو هیات علمی دانشگاه تهران بهعنوان جمعبندی شرح داد: بنابراین و با توجه به نگاه جامعه ایرانی به زن، زنانگی و روابط اجتماعی نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که خیلی زود خشونت علیه زنان کاهش خواهد یافت.
دکتر حسن حسینی همچنین معتقد است آینده خشونت خانگی علیه زنان اگر نگاهها تغییر نکند آنیدهای خوشبینانه نخواهد بود.
به گفته این استاد دانشگاه برای آینده باید ابتدا در بعد کلان نگاه به موقیعت زنان در جامعه تغییر کند و پس از آن این نگاه به حوزه خانه هم نفوذ خواهد کرد.
درنتیجه اگر چنین نشود طرحهای دولت برای ایجاد امنیت و احترام برای زنان تاثیر زیادی نخواهد گذاشت.
خودم يكي از قربانيان خشونت زنان هستم