«نابودی ٤٠میلیون درخت شمشاد در جنگلهای شمال»، «خطر نابودی ذخیرهگاه شمشاد ایران»، «لزوم تشکیل ستاد بحران برای جنگلهای شمال»، «کمبود بودجه برای نجات جنگلهای هیرکانی» این تنها بخشی از تیترها و عناوینی است که در روزهای اخیر در رسانههای مختلف چاپی و آنلاین ایران درباره بروز یک آفت به نام «شبپره شمشاد» در جنگلهای شمال منتشر شده است. حشرهای که در بروشورهای سازمان جنگلها و مراتع کشور از آن با عنوان «یک آفت خطرناک و جدید» یاد شده است.
در چنین شرایطی که همه به صورت قطعی از «نابودی جنگلها» صحبت میکنند، مسئولان سازمان جنگلها نیز از تشکیل «ستاد بحران» و نیاز به «مقابله سریع» و «لزوم تأمین بودجه کافی» برای رفتن به جنگ این مشکل سخن میگویند. راهکاری که براساس خبرها و بروشورهای منتشرشده در این زمینه، استفاده از سموم شیمیایی برای ازبینبردن این آفت بخش ثابتی از آن است. بهعنوان مثال در بروشوری که به همین منظور اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان مازندران تهیه کرده است، بهترین روش مهار این آفت به این شرح توصیه شده است:
کانونکوبی با تلفیق همزمان این روشها: کنترل مکانیکی: جمعآوری و انهدام برگها و سرشاخههای حاوی لارو و شفیره، هرس سرشاخهها و انهدام آنها. کنترل میکروبیولوژیکی: استفاده از فرآوردههای B.t و بوواریا به صورت محلولپاشی در سنین لاروی. کنترل هورمونی: استفاده از دیمیلین در سنین اولیه لاروی. کنترل شیمیایی: استفاده از سموم سیستمیک، تماس و گوارشی مناسب مانند سایپرمترین علیه لاروها.
در همین شرایط ٤٦ نفر از شناختهشدهترین و برجستهترین استادان دانشگاهی ایرانی، از حشرهشناس و بومشناس و گیاهشناس، دست به کار نوشتن نامهای شدهاند که جانمایه اصلی نامهشان این است: سمپاشی نهتنها راهکار مقابله با این معضل نیست، بلکه خود منجر به بروز مشکلاتی بسیار بزرگتر و خطرناکتر برای جنگلهای هیرکانی کشور میشود. طبق گفته این استادان تجربه دیگر کشورهای جهان -بهخصوص اروپا- نشان میدهد، بهکارگیری روشهای ایمن یا بیولوژیک بسیار مؤثرتر و سازگار با محیطزیست است. بهویژه آنکه این آفت فقط برگ و كمي از پوسته درختان را میخورد و نمیتوان فعالیت آن را برابر با مرگ و نابودی درختان دانست.
در بخشی از این نامه، به صراحت آمده است: «سمپاشی بیوقفه و گستردهای که در جنگلهای بکر و یگانه هیرکانی شروع شده است، در قدم نخست خاک را آلوده کرده و زیستمندان آن (بهویژه ویروسها و باکتریهای مفید) را از بین میبرد. علاوه بر آن بسیاری از پرندگان (مهاجر و بومی) و نیز حشرات به واسطه این سموم از بین رفته یا مهاجرت خواهند کرد. بسیاری از این پرندگان و حشرات، گونههایی بومی بوده و از دشمنان طبیعی سایر آفات محسوب میشوند و نقش مؤثری در کنترل بیولوژیک بسیاری از آفات ایفا میکنند و ازبینرفتن آنها سبب طغیان آفات متعدد گیاهخوار در سالهای آتی خواهد شد».
نویسندگان این نامه که به صورت اختصاصی آن را در اختیار «شرق» قرار دادهاند، در حقیقت دست تمنای نگران خود را به سوی رئیسجمهور کشور دراز کرده و از او خواستهاند جلوی این اتفاق را بگیرد که میتواند خطراتی بزرگ را به دنبال داشته باشد. در بخش انتهایی این نامه، اینطور آمده است: «نویسندگان این نامه سرگشاده، به نمایندگی جمعی کثیر از زیستشناسان، بومشناسان و محققان حشرهشناس دانشگاهی و مراکز تحقیقاتی، از مدیران ارشد کشور و بهویژه دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور کشور، تقاضا دارند قبل از اینکه مشکل پیچیدهتری به مشکلات زیست محیطی ایران عزیزمان تحمیل شود، بیدرنگ وارد صحنه شده و دستور توقف کاربرد ترکیبات و محلولهای شیمیایی (به هر شکل و با هر نام تجاری) را در جنگلهای بینظیر شمال ایران صادر فرمایند».
این نامه در حقیقت واکنشی بیپرده و جدی به اقداماتی است که مسئولان سازمان جنگلها و مراتع کشور و همچنین سازمان حفظ نباتات برای مقابله با این آفت در دستور کار قرار دادهاند.
نگاهی به سابقه اخبار درباره این آفت نشان میدهد حشره آفت شبپره شمشاد که یک آفت خارجی و جدید برای طبیعت ایران محسوب میشود، اولینبار در خردادماه امسال (٩٥) در پارک بنفشه چالوس و محوطه هتل هایت و نمکآبرود مشاهده شد، که در ادامه دامنه اثرگذاری این آفت از آستارا، در غرب استان گیلان تا شرق استان مازندران افزایش یافته است.
تنها گیاهی که این آفت در جنگلهای هیرکانی شمال ایران به آن حمله کرده است، شمشاد خزری، یکی از گونههای پهنبرگ، همیشهسبز جنگلهای شمال ایران است که جزء ذخایر جنگلی محسوب میشود و براساس قانون حفظ و حمایت از منابع طبیعی و ذخایر جنگلی مصوب سال ١٣٧١ قطع آن ممنوع است.
سمپاشی و استفاده از ترکیبات شیمیایی برای مقابله با این آفت در شرایطی در شمال کشور در دستور کار قرار گرفته است که محققان حشرهشناس معتقدند: «اساسا زیستگاههای طبیعی را نباید با مزارع کشاورزی یا گلخانهها مقایسه کرد. در مزارع کشاورزی، تمام تلاش ما این است که سیستم را به قدری ساده کنیم که به آسانی بتوان آن را کنترل و مدیریت کرد؛ ولی درهمتنیدگی فوقِ پیچیده اکوسیستمی مانند جنگل امکان مدیریت آسان را (مثل آنچه در مزارع انجام میدهیم) از ما میگیرد. برای مدیریت اکوسیستمهای طبیعی باید نگاهی کلگرا و همهجانبه پیشه کرد؛ چراکه کوچکترین خطایی ممکن است سبب ازهمگسستگی حلقههای شبکه حیات در این اکوسیستمها شود و این اتفاقی جبرانناپذیر است. درحالحاضر جمعیت این حشره بیش از ٤ هزار هکتار از جنگلها را در بر گرفته، همین کار مبارزه شیمیایی را خطرناکتر و پیچیدهتر میکند. چرا باید در محدوده بسیار وسیعی سمپاشی صورت گیرد. ما هنوز تصویر روشن و دقیقی از گونههای ساکن جنگلهای شمال نداریم. تصور کنید در چنین محدودهای گونهای نایاب با پراکنش محدود زندگی کند که این سمپاشی آن گونه را نابود کند؛ بهعلاوه در چنین مقیاس وسیعی جمعیت بالایی از گونههای حشرات مفید را نیز به همراه حشره آفت از بین میبریم. همین موضوع میتواند دلیل انفجار گونههای آفت دیگری شود. از سویی نباید درختان برهنه را مرده دانست. این درختان زندهاند و سال بعد سبز میشوند. این تجربهای است که در دیگر کشورها تأیید شده؛ یعنی جمعیت آفت در سالهای بعد اُفت کرده و با محیط سازگاری حاصل کرده است.
حتی ما در کشور خودمان هم مثالهای فراوانی از شبپرههای آفت را داشتهایم که سمپاشی هیچ اثر چشمگیری بر جمعیتشان نداشته؛ درحالیکه با گذشت زمان با محیط به تعادل رسیدهاند (مثل شبپره ابریشمباف ناجور). حتی ممکن است دراینمیان از این ٤٠ میلیون درخت یک میلیون هم بمیرند؛ حتی در آن صورت هم کاشتن مجدد درختان هزینه کمتری از برهمزدن اکوسیستم دارد؛ چراکه دومی راهی است بازگشتناپذیر».
«متن کامل نامه نوشتهشده توسط ٤٦ استاد دانشگاه و اسامی آنها در این رابطه در ادامه آمده است: هشدار محققان و دانشگاهیان درباره اثرات زیانبار شیوه مدیریت شبپره آفت شمشاد
شبپره آفت شمشاد با نام علمی
(Cydalima perspectalis WALKER, ١٨٥٩) شبپرهای متعلق به خانواده علفبیدان (Crambidae) است. این شبپره که خاستگاه اولیهاش شرق آسیا گزارش شده است، در اوایل قرن حاضر به اروپا وارد شده و هماکنون در تمام کشورهای حوزه مدیترانه (از شرق تا غرب اروپا و تا مرزهای ایران) گسترش یافته است. در ماههای اخیر وجود این حشره روی درختان شمشاد در جنگل هیرکانی شمال ایران گزارش شده است. از آنجا که جمعیت حشره آفت در بعضی مناطق در حد بالایی است، طبعا میزان خسارت آن هم شدید ارزیابی شده است. به همین دلیل و در پی تشکیل ستاد بحران، سازمان حفظ نباتات و ادارات جنگلبانی شهرهای شمالی کشور برنامه سمپاشی گستردهای را بدون توجه به مخاطرات زیستمحیطی در این جنگلها شروع کردهاند. همچنین بسیاری از مسئولان، مردم را به سمپاشی محیط دعوت کردهاند. در این بین چند موضوع قابل توجه و تأمل است:
این شبپره تنها از گونههای شمشاد تغذیه میکند و به سایر گیاهان اعم از کشاورزی، جنگلی و مرتعی خسارتی وارد نمیکند. علاوه بر آن، این آفت عموما از برگ و به مقدار کم از پوسته ساقه شمشاد تغذیه میکند و این نحوه تغذیه سبب مرگ درختان نمیشود. درحالیکه بیبرگی موقت درختان شمشاد به کنترل طبیعی، متعادلسازی و کاهش جمعیت این حشره کمک میکند. این تجربه در کشورهای اروپایی درباره این آفت مشاهده و تأیید شده است. بهعلاوه بهکارگیری روشهای ایمن یا بیولوژیک (نظیر تلههای فرومونی و نوری برای شکار انبوه، بهکارگیری دشمنان طبیعی، کنترل میکروبی نظیر Bt) بسیار مؤثرتر و سازگار با محیط زیست در اختیار متخصصان و قابلاستفاده توسط کارشناسان است.
سمپاشی بیوقفه و گستردهای که در جنگلهای بکر و یگانه هیرکانی شروع شده است، در قدم نخست خاک را آلوده میکند و زیستمندان آن (بهویژه ویروسها و باکتریهای مفید) را از بین میبرد. علاوه بر آن بسیاری از پرندگان (مهاجر و بومی) و نیز حشرات به واسطه این سموم از بین رفته یا مهاجرت خواهند کرد. بسیاری از این پرندگان و حشرات، گونههایی بومی بوده و از دشمنان طبیعی سایر آفات محسوب میشوند و نقش مؤثری در کنترل بیولوژیک بسیاری از آفات ایفا میکنند و ازبینرفتن آنها سبب طغیان آفات متعدد گیاهخوار در سالهای آتی خواهد شد.
علاوه بر آن، گسترش سموم کشاورزی در متراکمترین منطقه جمعیتی ایران بر سلامت انسانهای ساکن این مناطق اثرات مخربی دارد. سموم شیمیایی، آبهای جاری و زیرزمینی را آلوده میکنند و وارد سیستمهای آب شهری میشوند. در این صورت آیا باید از دیدن نرخ بالای سقط جنین حیرت کنیم؟ آیا میتوان سرطانهایی را که حاصل و اثر این سموم هستند نادیده گرفت؟ آیا کسی میتواند پاسخگوی برهمخوردن تعادل طبیعی و متعاقب آن نابودی گونههای جانوری باشد؟
در کنار همه این موارد، نمیتوان چشم بر تبعات اقتصادی سنگین این شیوه مبارزه بست. اگرچه سمپاشی فرایندی بهظاهر کمهزینه است ولی کاربرد این ترکیبات شیمیایی باعث آلودهکردن منطقهای خواهد شد که هیچ قیمتی نمیتوان برای آن متصور شد. منطقهای که جولانگاه پستانداران ارزشمندی مانند پلنگ و مرال بوده و تنها چند قدم با بزرگترین مخزن ماهیان خاویاری کشور فاصله دارد. آبهای سطحی این سموم را به دریا میریزند و این خود عاملی برای کاهش ذخایر ماهیان (و بهویژه ماهیان خاویاری) کشور خواهد بود.
همچنین یادمان باشد که طبیعت مرزهای جغرافیای سیاسی را تشخیص نمیدهد و هر حرکتی در جهت تولید آلایندههای زیستمحیطی از سوی ایران، اعتراض کشورهای همسایه را نیز به دنبال خواهد داشت.
موارد فوق تنها مجملی از قصیده مفصل پروژههای غیرکارشناسی است. نوار شمالی کشور و جنگلهای بکر و قدیمی هیرکانی مهمترین زیستگاه تنوع زیستی کشور محسوب میشود. زیستگاههایی که باید مانند جانمان در حفظ و حراست از آنها بکوشیم و تمام ظرفیت و توان علمی کشور را در این راستا بسیج کنیم. نویسندگان این نامه سرگشاده، به نمایندگی جمع کثیری از زیستشناسان، بومشناسان و محققان حشرهشناس دانشگاهی و مراکز تحقیقاتی، از مدیران ارشد کشور و بهویژه دکتر حسن روحانی، رئیسجمهور کشور، تقاضا دارند قبل از اینکه مشکل پیچیدهتری به مشکلات زیستمحیطی ایران عزیزمان تحمیل شود، بیدرنگ وارد صحنه شده و دستور توقف کاربرد ترکیبات و محلولهای شیمیایی (به هر شکل و با هر نام تجاری) را در جنگلهای بینظیر شمال ایران صادر فرمایند. بدیهی است تشکیل کمیتهای تخصصی متشکل از استادان دانشگاهی، پژوهشگران رشتههای بومشناسی، حشرهشناسی و جنگل قبل از هر اقدام بعدی ضروری است.
نویسندگان:١. عبدالحسین وهابزاده (بومشناس)
٢. دکتر علیاصغر طالبی (حشرهشناس، عضو هیأتعلمی و ریاست دانشکده کشاورزی، دانشگاه تربیت مدرس)
٣. دکتر بهرام کیابی (بومشناس، عضو هیأتعلمی دانشکده علوم، دانشگاه شهید بهشتی)
٤. دکتر محمدسعید مصدق (حشرهشناس، عضو هیأتعلمی دانشکده کشاورزی، دانشگاه چمران اهواز)
٥. دکتر مهدی اسفندیاری (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی، دانشگاه شهید چمران اهواز)
٦. دکتر سیدابراهیم صادقی (حشرهشناس، عضو هیأتعلمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع)
٧. دکتر سمیرا فراهانی (حشرهشناس، عضو هیأتعلمی مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع)
٨. دکتر احسان رخشانی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل)
٩. دکتر حسین رجائی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی موزه تاریخ طبیعی اشتوتگارت-آلمان)
١٠. دکتر رضا طلایی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران)
١١. دکتر نجمه ابراهیمی (حشرهشناس، دانشگاه تربیت مدرس)
١٢. دکتر حمزه ایزدی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه ولی عصر رفسنجان)
١٣. دکتر حسین آخانی (گیاهشناس، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران)
١٤. سایه سری (حشرهشناس، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور)
١٥. دکتر عباسعلی زمانی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه رازی کرمانشاه)
١٦. دکتر صراف معیری (رئیس پژوهشکده فناوریهای نوین زیستی دانشگاه زنجان)
١٧. دکتر اصغر شیروانی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی گروه گیاهپزشکی، دانشگاه شهید باهنر کرمان)
١٨. دکتر حسین اللهیاری (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران)
١٩. دکتر شهروز کاظمی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته کرمان)
٢٠. دکتر حسین لطفعلیزاده (حشرهشناس، دانشیار و رئیس مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی آذربایجان شرقی)
٢١. دکتر امید جوهرچی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی گروه گیاهپزشکی دانشگاه آزاد اسلامی)
٢٢. مهندس جلیل علوی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی خراسان شمالی)
٢٣. دکتر سیدمحمد تبادکانی (حشرهشناس، دانشگاه تهران)
٢٤. دکتر عبدالحسین طاهری (عضو هیأت علمی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان و مشاور مرکز هیأتهای امنا و ممیزه وزارت علوم)
٢٥. مهندس معصومه مقدم (حشرهشناس، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور)
٢٦. دکتر حبیب عباسیپور (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی، دانشگاه شاهد)
٢٧. دکتر حاجیمحمد تکلوزاده (عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی شهید باهنر کرمان و مشاور استاندار استان کرمان)
٢٨. دکتر شایان شامحمدی (عضو هیأت علمی و رئیس دانشگاه شهرکرد)
٢٩. دکتر علیرضا صبوری (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران)
٣٠. دکتر کامبیز مینایی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز)
٣١. دکتر سعید عشقی (متخصص میوههای ریز، هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز)
٣٢. دکتر حسن صالحی (متخصص گیاهان زینتی هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه شیراز)
٣٣. دکتر جواد کریمزاده (حشرهشناس، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان)
٣٤. دکتر حسین مددی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه بوعلی سینا همدان)
٣٥. دکتر ولیالله بنیآمری (حشرهشناس، عضو هیأت علمی مؤسسه تحقیقات گیاهپزشکی کشور)
٣٦. دکتر کتایون خردمند (حشرهشناس، عضو هیأت علمی پردیس ابوریحان دانشگاه تهران)
٣٧. دکتر سیدمحسن تقوی (بیماریشناس گیاهان، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی و معاون آموزشی دانشگاه شیراز)
٣٨. دکتر پرویز شیشهبر (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه چمران اهواز)
٣٩. دکتر محمد مهرآبادی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس)
٤٠. دکتر آرش راسخ (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه شهید چمران اهواز)
٤١. دکتر علی افشاری (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشگاه کشاورزی و منابع طبیعی گرگان)
٤٢. دکتر علیرضا منفرد (حشرهشناس، عضو هیأت علمی دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج)
٤٣. دکتر محمدرضا نعمتاللهی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان)
٤٤. دکتر محمدسعید امامی (حشرهشناس، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان)
٤٥. دکتر علیرضا حقشناس (حشرهشناس، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان)
٤٦. دکتر محمدحسن بشارتنژاد (حشرهشناس، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات کشاورزی و منابع طبیعی اصفهان)