مرد افغان وقتي مردي غريبه را در خانهاش ديد، به همسر ايرانياش مشكوك شد و او را خفه كرد. متهم در جلسه رسيدگي به پرونده در دادگاه «مرگ را حق همسرش دانست و تقاضاي بخشش نكرد.»
به گزارش اعتماد، رسيدگي به اين پرونده از تير ٩٢ با اطلاع پليس از كشف جسد زني ايراني در خانهاش در تهرانسر آغاز شد. با حضور ماموران در محل مشخص شد كه مقتول به دست شوهر افغانش به قتل رسيده و جسدش در خانه رها شده است. با كشف اين سرنخ، تيمي از كارآگاهان، محلهاي تردد متهم را تحت نظر گرفته و در كمتر از چند ساعت، او را در دفتر كارش شناسايي و دستگير كردند.
همزمان با انتقال متهم به كلانتري، پروندهاي با موضوع «قتل عمد» تشكيل شد و براي رسيدگي در اختيار كارآگاهان پايگاه دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت. متهم در اين پايگاه مورد بازجويي قرار گرفت و به كارآگاهان گفت: «روز حادثه تازه از سر كار برگشته بودم كه ديدم در ورودي خانه نيمه باز است. وقتي وارد شدم ناگهان مردي غريبه به سمتم حمله كرد و از خانه خارج شد. از همسرم توضيح خواستم اما او به من فحاشي كرد. با هم درگير شديم و من با دست خفهاش كردم. سپس جسد را همانجا در خانه رها كردم و به دفتر محل كارم رفتم اما شب كه شد، مامورها آمدند و دستگيرم كردند.»
با ثبت اعترافات متهم، كيفرخواست پرونده صادر و براي صدور حكم در اختيار شعبه دوم دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي مقدم زهرا قرار گرفت. صبح ديروز در ابتداي جلسه رسيدگي به پرونده در اين شعبه، مادر مقتول خواستار قصاص دامادش شد. او گفت: «دخترم قبل از متهم با مرد ديگري ازدواج كرده بود و يك پسر ١٠ ساله از او داشت.
پس از مدتي به خاطر اختلافاتي كه پيدا كردند از هم جدا شدند و داماد سابقم، سرپرستي نوهام را بر عهده گرفت. مدتي بعد، متهم به خواستگاري دخترم آمد و آنها با هم ازدواج كردند اما يك سال بيشتر نگذشته بود كه او دخترم را در خانهاش كشت. من فقط قصاص ميخواهم.» پس از مادر مقتول، متهم ٣٥ ساله پشت جايگاه ايستاد. او قتل را حق همسرش دانست و گفت: «چند سال پيش به شكل قانوني به ايران آمدم و مشغول به كار شدم. وضع مالي خوبي داشتم و پس از مدتي از طريق صاحبكارم با مقتول آشنا شدم.
او سرپرستي پسرش را به شوهر سابقش سپرده بود و تنها زندگي ميكرد. وقتي با هم ازدواج كرديم خانهاي در تهرانسر اجاره كردم اما چند ماه كه گذشت رفتارهاي مشكوكي از او ديدم. روز حادثه زودتر از هميشه از دفتر به خانه برگشته بودم كه ديدم در ورودي نيمه باز است. وقتي وارد شدم مردي غريبه را در خانه ديدم. او با ديدن من، ناگهان به سمتم حمله كرد و با سرعت فرار كرد. خيلي عصباني شده بودم. نميدانستم بايد چه كار كنم.
از همسرم پرسيدم آن مرد كه بود؟ در خانه چه كار داشت؟ اما جوابي نداشت. با هم درگير شديم و من با دست خفهاش كردم و از خانه بيرون آمدم. به محل كارم رفتم اما همان شب دستگير شدم.» متهم در آخرين دفاع خود نيز گفت: «من پشيمان نيستم. وقتي از مقتول جواب خواستم، فحش داد و با من درگير شد. مرگ حق او بود.» با ثبت اعترافات متهم، قضات وارد شور شدند تا راي نهايي را صادر كنند.