دو مرد در دو شهر با دو فعالیت جداگانه است. کسانی که خیلیها نامشان را نمیدانند، با آنها حرف نزدهاند و اسمشان در هیأتمدیره هیچ موسسه خیریه و سازمان دولتی نیست اما این روزها بین مردم عادی، آنها که صبح تا شب در تلفنهای همراهشان، شبکههای اجتماعی را بالا و پایین میکنند، معروف شدهاند.
یکیشان ورامینی است، وانت دارد و اثاث نیازمندان را بهطور رایگان جابهجا میکند و یکیشان همراه با چند جوان دیگر در کرمان یک خشکشویی زده و در آن به نیازمندان خدمات رایگان میدهد؛ نمونهاش هم همین از یک هفته پیش تا بهحال که به قول خودشان برای ادای احترام به سربازان کشته شده در حادثه اخیر، لباسهای سربازان کرمانی را رایگان شسته و اتو کردهاند. اینها گفتوگوهایی کوتاه با این دو خیر مردمی است.
ادای احترام خشکشویی کرمانی به سربازان در گفتوگو با مدیر خشکشویی رنگینکمان
در یک هفته ١٧٠ دست لباس سربازی را بهطور رایگان شستیم
«هادی رحیمی» یک مرد ٢٦ساله است و اهل کرمان. مردی که حالا در بین کاربران کرمانی شبکههای اجتماعی برای خودش اسم و رسمی به هم زده؛ هم او و هم ٥ همکارش که این روزها در خشکشویی رنگینکمان کرمان هم کار میکنند و هم به نیازمندان کمک میرسانند. آخرین فعالیت آنها برمیگردد به یک هفته پیش تا بهحال؛ وقتی آنها خبر کشتهشدن ١٣ سرباز پادگان ٠٥ کرمان را در تصادف اتوبوس شنیدند و تصمیم گرفتند برای ادام احترام به سربازان، یک هفته لباسهای سربازی آنها را بهطور رایگان بشویند و اتو کنند. رحیمی در گفتوگو با «شهروند» میگوید که برای ادای تسلیت به جامعه سربازان تصمیم به اجرای این طرح گرفته است.
خشکشویی شما در یک هفته گذشته لباسهای سربازان را بهطور رایگان شسته و تحویل داده؛ درست است؟
بله. درحال حاضر که با شما صحبت میکنم، ٢٤ساعت از مهلت طرح شستوشو و اتوی رایگان لباسهای سربازان مانده است.
چرا این تصمیم را گرفتید؟
خب بعد از اینکه خبر کشتهشدن تعدادی از سربازان ایرانی را شنیدم، واقعا متأثر شدم و با همکارانمان تصمیم گرفتیم به نحوی به دیگر سربازان ادای احترام کنیم و با این کار، به جامعه سرباز تسلیت بگوییم. در یک هفته گذشته هر سربازی از هرجا به خشکشویی ما مراجعه کرد، با ارایه مدرک سربازی میتوانست بهطور رایگان از خدمات ما استفاده کند.
در این یک هفته چه تعداد سرباز از خدمات شما استفاده کردند؟
در این مدت تا امروز، حدود ١٦٠ تا ١٧٠ دست لباس سربازی شسته و تحویل دادهایم. این سربازان از همه پادگانها به خشکشویی ما آمدند و ما هم از هرجایی که سربازی آمده بود، خدمات دادیم. حتی سربازانی که کرمانی نبودند، هم به ما مراجعه کردند.
سربازان از کجا متوجه این فعالیت شما شدند؟
ابتدای کار، تبلیغمان را گذاشتیم در صفحه اینستاگراممان و سایر شبکههای مجازی گذاشتیم و آنها از این همین شبکهها متوجه این موضوع شدند اما تبلیغ بیشترمان در رسانههای محلی کرمان بود که صدای ما را به سربازان رساندند.
چند سال است که خشکشویی شما فعالیتش را شروع کرده است؟
خشکشویی رنگینکمان هنوز تولد یکسالگیاش را نگرفته است. ما خشکشویی را اواسط مهرسال ٩٤ تأسیس کردیم و درنظر داشتیم بهترین مجموعه خشکشویی را از نظر خدمات و جلب مشتری در کرمان داشته باشیم.
بهطور معمول، هزینه شستوشو برای لباسهایی که به شما تحویل میدهند، چقدر است؟
بهطور معمول تعرفه هزینه شستوشو و اتو برای یک پیراهن چهارهزارتومان است. ما بخشی داریم که خدمات خیاطی را انجام میدهیم و بخش دوم هم مجموعه لکهبری است.
چه شد که تصمیم گرفتید فعالیتهای خیرخواهانه را وارد کارهای خشکشویی کنید؟
قبل از خشکشویی فعالیتهای خیرخواهانه انجام میدادیم ولی بعد از تأسیس، تصمیم گرفتیم یکسری لباسهایی که مشتریهای ما نیاز نداشتند. به هرحال افرادی هستند که بعضی لباسهایشان یا پتو و چیزهای مشابه را استفاده نمیکنند. ما در این مدت از این افراد خواستیم که آنها را اهدا کنند تا آنها را بشوییم، بستهبندی کنیم و به موسسات خیریه تحویل دهیم.
چطور نیازمندان را شناسایی میکنید؟
یکی از نیروهایمان یکسری از نیازمندان را شناسایی میکند؛ کسانی که برای گرفتن کمک به موسسات خیریه میروند ولی دوست ندارند بهطور مستقیم از آنها اقلامی مثل لباس را تحویل بگیرند. به همین دلیل ما این لباسها را بعد از بستهبندی بهطور ناشناس به آنها تحویل میدهیم.
یعنی چطوری؟
ما آنها را پنهانی تحویل میدهیم. مثلا بچهها بهطور ناشناس این لباسها را به خانههای نیازمندان میبرند و سعی میکنند با آنها روبهرو نشوند.
تا بهحال چه تعداد لباس به نیازمندان اهدا کردهاید؟
ما به مناسبتهای مختلف این تعداد لباسها را به نیازمندان اهدا میکنیم. تا بهحال حدود ١٣٠٠ دست لباس اهدا شده و شاید هم بیشتر. افراد از طریق شبکههای مجازی مختلف متوجه فعالیت ما میشوند. ما تبلیغاتی هم داریم، مثل چاپ تراکت و... .
درحال حاضر چند نفر در خشکشویی کار میکنند؟
درحال حاضر ٦ نفر نیرو را داریم.
خشکشویی را اجاره کردهاید؟
بله.
ماهانه چقدر اجاره میدهید؟
حول و حوش دومیلیون تومان.
ممکن است خیلیها این سوال را داشته باشند که با توجه به اینکه باید خودتان ماهانه دومیلیون تومان اجاره بپردازید، چرا فعالیتهای خیرخواهانه انجام میدهید؟
من اعتقاد دارم که به هرحال خدا دستِ دهنده را کوتاه نمیکند و بدون پاداش نمیگذارد. برای شخص من مهم نیست که چه مقدار هزینه میشود، من فقط خوشحالم که به هموطنانمان و همشهریهایمان کمک میکنیم.
طرحهای دیگری هم برای آینده دارید؟
بله. مثلا تصمیم داریم در ماههای عزاداری محرم و صفر، خدماتی به اماکن و مساجد برای شستشوی پردهها و لباسهای تعزیههای شهر کرمان اراده کنیم. البته در محرم سال گذشته هم این طرح را اجرا کردیم. طرحهایی را هم برای شستوشوی لباس حجاج داریم که بتوانیم این خدمات را با تعرفه پایینتر به آنها بدهیم.
گفتوگو با راننده «وانت مهربانی»
هرکس پول ندارد، اثاثیهاش را رایگان جابهجا میکنم
«حمل اثاثیه برای افراد بیبضاعت رایگان است.» این را همراه با شماره تلفنهمراهش با رنگ سفیدی روی در فلزی نیسان آبیرنگش زده. علی پاکدل ٣٤سال بیشتر ندارد، زن دارد و یک بچه دوساله. مستأجر است و وانت نیسانش را هم قسطی خریده. ٧میلیون تومانش مانده اما از یکماه پیش، مهربانی را روی وانتش، آگهی کرده است. او اثاثیههای کسانی که پول ندارند را رایگان جابهجا میکند.
چه شد که تصمیم گرفتی، این آگهی را روی وانت نیسانت بزنی؟
نذر کرده بودم، اگر وانت خریدیم، این کار را بکنم.
دقیقا نذرت چه بود؟
من خیلی به وانت نیسان علاقه داشتم، چند سالی بود که در حسرت خریدنش بودم، با خودم گفتم اگر توانستم وانت بخرم، به کسانی که پول ندارند و واقعا در بیپولی هستند، کمک کنم و اثاثیهشان را مجانی جابهجا کنم.
حرفه خودت چیست؟
من کارگر میدان ترهبار در ورامین بودم، همان جا میوهفروشی میکردم، ٧، ٨میلیون تومان جمع کرده بودم و آخر سر تصمیم گرفتم وانت بخرم و برای خودم کار کنم.
الان چقدر بدهکاری؟
١٤میلیون تومان از پول وانت را دادم، بقیهاش مانده است.
وانت را چند خریدی؟
نزدیک ٢١میلیون تومان. قسطهایش را دارم میدهم.
الان چه چیزی جابهجا میکنی؟
درهمان میدان ترهبار که کار میکردم، حجرهای اجاره کردم، ماهی دومیلیون تومان هم میدهم، شبها از تهران سیبزمینی و گوجهفرنگی و از این چیزها میآوردم و صبح میبرم میدان ترهبار.
زندگی خودت چطور میگذرد؟
مستأجرم، ٥میلیون تومان رهن دادم، ماهی ٢٠٠هزارتومان اجاره میدهم. سه چهار سالی است که ازدواج کردم و یک بچه دوساله دارم. خداراشکر، وضعمان خوب است. خوب خوب نیست اما شکرخدا.
از وقتی این آگهی را روی وانت زدهای، چند نفر با تو تماس گرفتهاند؟
دو سه نفری میشوند، الان یکماهی میشود این نوشته را روی وانت زدم.
از پشت تلفن از کجا میفهمی که اینها واقعا پول ندارند؟
من میگویم خداوکیلی پول نداری؟ آنها هم اگر واقعا تأیید کردند، میروم دم خانهشان. آنجا هم خودم از ظاهر و وسایلشان متوجه میشوم که پول ندارند. مثلا کسانی بودند که کل اثاث زندگیشان، ٥٠٠هزارتومان هم نمیشد. اینها دیگر واقعا پول ندارند.
معمولا برای هر بار اثاثکشی چند دفعه میروی و میآیی؟
معمولا یکبار. اما یک دفعه هم دو بار رفتم. وسایل زیاد بود.
آنها خودشان پولی به شما نمیدهند؟ پول بنزین مثلا یا هدیهای برای تشکر؟
نه، من از همان اول به آنها میگویم اگه میتوانید پول بنزینم را بدهید. اگر داشتند میدهند، نداشتند نمیدهند. من هم مشکلی ندارم.
بیشتر در کدام محدوده فعالیت میکنید؟
ورامین، اما اگر اطراف تهران یا ورامین باشد، هم میروم. خیلی دور نمیروم سخت میشود. منم کار و زندگی خودم را دارم.
الان چند وقت است که وانت خریدهای؟
دو سهماهی میشود. من اصلا از بچگی عشق وانت نیسان داشتم. از همان موقع دلم نیسان میخواست.
همسرت، نمیگوید این کار را نکن، پولش را بگیر بزن به زندگیمان؟
نه، نمیگوید. خیلی هم مرا تشویق میکند، دیگران هم همینطور. همین امروز صبح هم یکی زنگ زده بود فقط تشکر میکرد. میگفت دمت گرم.
از این کاری که میکنید، راضی هستید؟ تا کی میخواهید نذرتان را ادامه دهید؟
برای همیشه. اتفاقا از وقتی این کار را شروع کردم، برکت به زندگیمان آمده. همش به من بار خورده است.
ایده این کار از کجا برایتان آمد؟ دیوار مهربانی را دیده بودید؟
دیده بودم دیوار مهربانی را. اما به ذهن خودم رسید این کار را انجام دهم.
آدم به نظر من اینان نه اون بالا شهری .