یادداشت دریافتی- حسن شیخ حائری؛ و حکایت این بار ما، حکایت سریالهای «سیما و صدا» در رمضان المبارک ۱۴۳۷ یا همان خرداد و تیر ۱۳۹۵ است.
در همین ابتدا باید از یوفای عزیز بابت برگزاری یورو ۲۰۱۶ در این موقع از سال تقدیر کرد که باعث شد شبکه سه سیما از پخش سریال معاف شود و البته شبکه مظلوم ورزش هم به جای فوتبال زنده اروپا، پیشواز المپیک ریو، بسکتبال اِن بیاِی، فوتبال کوپاآمِریکا و فینال اسنوکر جهان، روانه آنتن سازد!
شبکه پنج هم که مدتها طُفیلی بود و سرانجام طفیلیتر شد و آن هم از سریال معاف گردید!
اکنون ما ماندهایم و شبکه فخیمه یک و شبکه دو.
امسال «پادری» به شبکه یک رفت. نمیدانم چه اصراری است که «دودکش ۲» را «پادَری» مینامند تا مثلا تکراری ننماید؟ حتما دلیلی دارد!
«دودکش ۲» مانند «دودکش ۱» با بیانیه و منبر جناب کارگردان آغاز میشود و آدم را یاد دیالوگ تکرارشونده و البته پر معنا (!) ی سریال فاخر (!) معمای شاه میاندازد که: «تا چه پیش آید زین پس...»، دیالوگی که از زبان یک نابازیگر در یک سریال میلیاردی، شنیدن دارد!
«دودکش ۲» برای پخش در نوروز ساخته شده بود و اکنون در رمضان روی آنتن است! این جمله البته تکلیف همه را با سریال مشخص میکند.
مطلب دیگر هم این است که از سیما عاجزانه درخواست میشود تا سریالهای نسبتا موفق را، دنباله سازی نکند و فراموش نفرماید که پایتخت و نقی و ارسطو و بهبود، استثنا بودند و تمام شد و رفت – کهای کاش، اگر دست پُری دارند، برگردند. –
«دودکش ۲» یعنی «تکرار». فقط میماند موسیقی و ترانه زیبای تیتراژ پایانی که به کلّ سریال و ما فیها میارزد!
از طرف دیگر «برادر» یا همان «دست اندرکاران (کیمیا)» به شبکه دو رفت. درباره این سریال هم تنها میتوان پیشنهاد داد که اسپانسر را از این به بعد بکنند تهیه کنندهٔ رسمی تا هم او تکلیفش را بداند و هم ما. بالاخره وقتی برنج دانه بلند وارداتی سالم، آنقدر سود دارد که هر شب در سیما، گردونه بچرخاند و خودرو بدهد، پس حتما از پسِ تهیه کنندگی سیما هم بر میآید!
خلاصه کلام این است که چند سالی است عموم سریالهای سیما به تکرار افتاده و تلویزیون را به قابی غیرجادویی تبدیل کردهاند. سریالهای رمضان هم اصولا از این قاعده مستثنا نیست. بنابراین از آنجا که پیش بینی میشود سال بعد دوباره حداقل سه شبکه برای ماه ضیافت الهی، تدارک سریال مناسبتی بچینند و آنتن برخی شبکهها هم به حضور دوبارهٔ ارواح و ماوراء و «مشاور مذهبی غیرکارشناس و بدون کارکرد» مزیّن شود، چند پیشنهاد مشخص ارائه میشود؛ باشد که مورد قبول افتد و در نظر آید!:
یک. تا وقتی که سیما و تهیه کنندهٔ سیما و سایر عوامل طول و دراز و دست اندکاران بیشمار، کاملا برایشان جا نیفتاده که ماه مبارک رمضان، عید عمومی اسلام و مسلمین و ماه نشاط و امید است، لطفا برای این مناسبت ویژه و منحصر بفرد، بیخیالِ سریال شوند!
دو. اگر برایشان جا افتاد، لطفا هر دو سال یکبار، یک سریال بسازند و پخش کنند و سال دیگرش، یا آنتن را با سریال پُر نکنند و بگذارند مردم نفس بکشند یا اگر صلاح نمیبینند مردم نفس بکشند، سریال یا برنامههای قبلیِ متنوع و نسبتا پُر مخاطب را روانه آنتن کنند.
بر این اساس، شبکه یک فعلی، اصلا چیزی پخش نکند! شبکه دو، کلاه قرمزی و عمو پورنگ بگذارد؛ شبکه سه، لیگ فوتسال جام رمضان هنرمندان (همون گل کوچیک خودمون!) بچیند و پخش زنده کند؛ شبکه آیفیلم یا نسیم هم هر سال پایتخت ۱ تا ۴ بگذارند که انصافا هیچگاه کهنه نمیشود و نخواهد شد. البته برای شبکه سه، فکر دیگری هم میشود کرد که در ادامه میآید.
سه. یکی از جایگزینهای خوب برای سریال ماه رمضان، برنامههای رضا رشیدپور است؛ یعنی او در ماه رمضان، به جای «حالا خورشید»، «حالا ماه» را پس از افطار روانه آنتن کند؛ فقط سعی شود که علاوه بر هنرمندان و ورزشکاران – که شهروندان درجه یک در سیما محسوب میشوند -، سایر اقشار جامعه هم رنگ و بوی سیما را ببینند و حداقل یکبار آفیش شدن را تجربه نمایند! در ضمن نباید فراموش کرد که اینجایگزین، فقط برای رضا رشیدپور جواب میدهد – که کاربلد است و حرفهای - و استفاده از سایر مجریان جوان و بویژه برخی از اخراج شده هایِ دوباره برگشتهٔ پُر حاشیه یا برخی غمبادسازانِ نسبتا بیحاشیه، قطعا جواب نمیدهد و حتی در برخی موارد، دردسرساز هم هست.
چهار. پیشنهاد دیگر جایگزین برای مسئله بغرنج سریال رمضان سیما، پخش سریالهای مستند است. آیا کسی وحی مُنزلی کرده که مستند فقط برای شبکه مستند است؟! قطعا چنین وحی مُنزلی نداریم؛ پس میتوان تا زمانی که این وضعیت در سریالهای مثلا داستانی خودنمایی میکند و در چشم و حلق مخاطب است، سریالهای مستند را ارج نهاد و از دیدن آن در همه شبکهها لذت بُرد.
*کارشناس ارشد فرهنگ و رسانه
ما تو تهران میگیم چایی که لفظمونه,البته چای درسته