نوجوان هندی زمانی که درچنگال دو زورگیر خشن گرفتار شد، آنقدر مقاومت کرد که درنهایت باعث دستگیری یکی از سارقان شد. این سارق که به محاصره مردم درآمده بود، با تیغ موکتبری خودزنی کرد تا شاید بتواند فرار کند.
ساعت ٢٣ شب بيست و دوم خردادماه، بود که به ماموران پلیس خبر یک زورگیری رسید. ماموران بلافاصله موضوع را در دستور کار خود قرار دادند و با حضور در محل حادثه که خیابان جمهوری نزدیک بهارستان بود، به تحقیق در این رابطه پرداختند. با حضور ماموران مشخص شد که یک نوجوان اهل هندوستان گرفتار دو زورگیر خشن شده و به شدت زخمی شده است. این نوجوان ١٦ساله که با سر و صورت خونین با مقاومت خود مانع فرار یکی از سارقان شده بود، در تحقیقات به ماموران گفت: «سالهاست به همراه خانوادهام در تهران زندگي مي كنیم. امروز در راه بازگشت به خانهام بودم كه وقتي به خيابان جمهوري حوالي بهارستان رسيدم، ناگهان پسرجواني از پشتسر به من حمله كرد و دستانم را گرفت. درحالی که هنوز نمیدانستم چه خبر شده، به شدت وحشت كردم و داد و فرياد به راه انداختم. همان لحظه یک پسرجوان دیگر چاقويي زيرگلويم گذاشت و گفت که اگر سکوت نکنم، مرا میکشد. با اینحال سکوت نکردم و همچنان از مردم کمک خواستم. همین شد که آن پسر مرا با چاقو زخمی کرد.
پسر دیگر هم با تیغ موکتبری دست مرا زخمی کرد. آنها تلفن همراه مرا میخواستند و چون باز هم مقاومت کردم، اینبار تیغ موکتبری را روی گلویم گذاشت و مرا تهدید به قتل کرد. دیگر به شدت زخمی شده بودم و اینبار تلفن همراهم را به آنها دادم. همان لحظه هردونفرشان فرار کردند که من باز هم فریاد زدم. مردم هم به کمک من آمدند و این دو دزد را تعقیب کردند. آنها درنهایت موفق شدند يكي از سارقان را به محاصره درآورند و دستگير کنند. درهمان لحظه این سارق جوان با همان تیغ موکتبری اقدام به خودزنی کرد تا بتواند از این طریق فرار کند، ولی نتوانست.»
با این اظهارات ماموران پلیس به سراغ متهم دستگیر شده رفتند و از آنجایی که او به شدت زخمی شده بود، برای مداوا به بیمارستان منتقل کردند. این پسر ١٧ساله پس از درمان و بهبوديهای لازم صبح ديروز براي انجام تحقيقات به شعبه پنجم دادسراي ويژه سرقت منتقل شد و پيشروي قاضي علي وسيله ايزدموسي قرار گرفت. این درحالی بود که از پزشکی قانونی خبر رسید، متهمان باید یکدرصد از دیه کامل انسان را به نوجوان هندي به خاطر شدت جراحات وارده شده به وی بپردازند.
در این جلسه متهم که به شدت اشک میریخت و ابراز پشیمانی میکرد، به بازپرس گفت: «من در یکی از شهرستانهای غرب کشور زندگی میکردم و تنها یک هفته بود که به تهران آمده بودم. میخواستم در تهران کار کنم و درآمد میلیونی داشته باشم، اما درهمین یک هفته نهتنها کار پیدا نکردم، بلکه یک کلاهبردار هم تمام پولم را بالا کشید و من بدون پول ماندم. او به بهانه خرید پودر بدنسازي از من پول گرفت تا بتوانم از این طریق کار کنم، اما ناپدید شد و من ماندم بیپول. هیچ راهی برایم نمانده بود تا جایی که حتی پول خرید بلیت برای برگشت به شهرستان هم نداشتم.
همان روز یعنی چند ساعت پیش از حادثه در میدان آزادی با ناصر همدستم آشنا شدم. او به من پیشنهاد کرد برای به دست آوردن پول سرقت کنم. او گفت از سرقت هر گوشی تلفن همراه ٣٠هزارتومان پول گیرم میآید. من هم که به شدت بیپول بودم، وسوسه شدم و قبول کردم. همان موقع با هم به خیابان جمهوری آمدیم و دست به این سرقت زدیم، اما نمیدانستم که در نخستین سرقتم گیر میافتم و دستگیر میشوم.»
او ادامه داد: «باور کنید نمیخواستم بلایی سر کسی بیاورم. در لحظه سرقت ناصر سر من فریاد کشید و گفت که نوجوان هندی را زخمی کنم. من هم از ترسم این کار را کردم. همه چیز به خاطر فرمان ناصر اتفاق افتاد و من فقط دستورات او را اجرا کردم. ما تنها میخواستیم موبایل او را سرقت کنیم، ولی او مقاومت میکرد و حاضر نمیشد تلفن همراهش را به ما بدهد. برای همین زخمیاش کردم. حتی بعد از اینکار به شدت ترسیده بودم. وقتی هم ازسوی مردم دستگیر شدم، برای اینکه آزادم کنند، دست به خودزنی زدم. من تا به حال پایم به دادسرا و کلانتری باز نشده بود، برای همین از دستگیرشدن و ریختن آبرویم میترسیدم. همین شد که حاضر شدم بمیرم اما دستگیر نشوم. باور کنید من قصد خلافکاری نداشتم. این هم نخستین سرقتم بود که گیر افتادم.»
درپایان بازپرس دستور بررسی بیشتر در این زمینه و دستگیری همدست این پسر را صادر کرد.