مرد مستاجر برای تصاحب گاراژ اجارهای، نقشه قتل هولناک صاحب گاراژ را اجرا کرد. این مرد با همدستی دوستش، صاحب گاراژ را مجبور به امضای قولنامه کرد و او را کشت.
این پرونده روز ششم اردیبهشتماه امسال با اعلام شکایت مردی جوان در کلانتری ١٣٤ شهرک قدس گشوده شد. این مرد آن روز با مراجعه به کلانتری اعلام کرد که برادرش به نام «ایرج» ٥٢ساله از مدتی پیش ناپدید شده و هیچ اطلاعی از سرنوشت او وجود ندارد.
شاکی پرونده پس از حضور در اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران درباره جزییات ناپدید شدن برادرش به کارآگاهان گفت: «ایرج در خانهاش در منطقه سعادتآباد به تنهایی زندگی میکند. او مالک یک گاراژ در منطقه تهرانسر است که آن را اجاره داده است. برادرم از مدتی قبل به من گفت که قسمتی از سقف گاراژ نیاز به انجام تعمیرات اساسی دارد و به همین دلیل مشغول فراهم کردن مقدمات تعمیرات گاراژ بود که ناگهان ناپدید شد. ابتدا تصور میکردیم طبق روال همیشگی او برای مدتی کوتاه به خارج از کشور رفته، اما پس از گذشت چند روز بیخبری و عدم تماس از سوی ایرج، به ناچار مجبور به طرح شکایت شدیم.»
با این اظهارات کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران با مراجعه به محل زندگی ایرج در منطقه میدان کاج سعادتآباد به تحقیقات از همسایگان او پرداختند. ماموران پلیس در این تحقیقات اطلاع پیدا کردند که ایرج آخرینبار روز ٢٧ فروردین امسال با خودرو ٢٠٦ شخصیاش از مجتمع مسکونی محل سکونتش خارج شده و دیگر بازنگشته است.
تحقیقات از مستاجر گاراژ
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران اینبار به گاراژ متعلق به فقدانی رفتند و به تحقیق از مستاجر او به نام «امید» ٣٤ ساله پرداختند.
امید در اظهارات نخست خود به کارآگاهان گفت: «ایرج روز ٢٧ فروردینماه به گاراژ آمده بود تا درباره نحوه هزینه تعمیرات سقف گاراژ با یکدیگر صحبت کنیم. اما ناگهان شخصی با وی تماس گرفت. پس از پایان تماس تلفنی، ایرج از من خواست تا خودرو پژو ٢٠٦ شخصیاش را به منطقه اکباتان ببرم و به زنی تحویل دهم. من نیز ساعت ١٦ همان روز برای تحویل دادن خودرو به شهرک اکباتان رفتم و در آنجا زنی جوان با ظاهری آراسته خودرو را از من تحویل گرفت. پس از آن دیگر ایرج را ملاقات نکردم و از سرنوشت وی نیز هیچ اطلاعی ندارم.»
کشف خودرو ٢٠٦
در ادامه رسیدگی به پرونده، دستور توقیف خودرو پژو ٢٠٦ متعلق به مرد ناپدید شده در سیستم جامع پلیس ثبت و چند روز پس از آن خودرو ٢٠٦ توسط گشت پلیس آگاهی تهران، در شهرک اکباتان به صورت رهاشده کشف شد.
در ادامه تحقیقات، «امید» با ارایه اسناد و مدارکی ادعا کرد که مرد ناپدید شده سه دانگ گاراژ را به وی فروخته و در ازای آن قطعات یدکی خودرو تحویل گرفته است.
«امید» در اینباره به کارآگاهان گفت: «از مدتی پیش ایرج پیشنهاد خرید سه دانگ گاراژ را مطرح کرده بود و من هم با قبول این پیشنهاد پذیرفتم تا مبلغ مورد معامله یعنی٨٠٠میلیون تومان را در قالب تهیه قطعات یدکی خودرو به او، پرداخت کنم. پس از تحویل قطعات یدکی خودرو، قولنامهای نیز بین ما دو نفر مبنی بر فروش سه دانگ گاراژ تنظیم شد.»
ادعای خرید سه دانگ گاراژ
با توجه به اسناد و مدارک ارایه شده درباره تنظیم قولنامه بین «امید» و ایرج، کارآگاهان به تحقیق از خانواده شاکی پرونده پرداخته و اطلاع پیدا کردند که وی هیچگونه نیاز مالی یا قصدی برای فروش سه دانگ گاراژ خود نداشته است. در ادامه مشخص شد که ارزش گاراژ حداقل سهمیلیارد تومان است که بنا بر اظهارات «امید» و متن قرارداد تنظیم شده، تنها ٨٠٠میلیون تومان و آن هم به شکل تحویل دادن قطعات و لوازم خودرو به ایرج پرداخت شده بود، ضمن آنکه «امید» نیز قادر به ارایه اسناد و مدارکی درباره نحوه تحویل قطعات خودرو یا نوع قطعات به کارآگاهان نبود.
بازداشت امید و پایان داستانسراییهایش
با توجه به تحقیقات به عمل آمده در طول رسیدگی به پرونده و تناقضات متعدد در اظهارات «امید»، با هماهنگی بازپرس پرونده او دستگیر و برای انجام تحقیقات پلیسی به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران منتقل شد.
«امید» پس از چند روز سکوت به ارتکاب جنایت توسط یکی از دوستانش به نام «مهدی» اعتراف کرد و به ماموران گفت: «مهدی در کار قاچاق سلاح است و ایرج نیز در زمینه خرید و فروش مواد مخدر فعالیت داشت. آنها قصد معامله با یکدیگر را داشتند و به همین دلیل، من به همراه ایرج به شهرستان ساوه رفتیم تا آنها با یکدیگر معامله داشته باشند. پس از رسیدن به شهرستان ساوه، ایرج به همراه مهدی برای دیدن اسلحهها از باغ خارج شدند و من نیز برای استراحت در باغ ماندم. بعدازظهر روز ٢٨ فروردینماه بود که مهدی به تنهایی به باغ بازگشت و گفت ایرج را کشته است و اگر من نیز در اینباره حرفی به کسی بزنم، مرا نیز خواهد کشت.»
کشف جنایت
با توجه به اظهارات «امید» درباره ارتکاب جنایت توسط «مهدی» ٢٥ساله، کارآگاهان اداره یازدهم با اخذ نیابت قضائی به شهرستان ساوه رفتند و «مهدی» را دستگیر و برای انجام تحقیقات به اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران منتقل کردند.
«مهدی» در اعترافاتش به قتل اعتراف کرد اما درباره اظهارات امید مبنی بر معامله سلاح، منکر هرگونه خرید و فروش سلاح و مواد مخدر با ایرج یا حتی فعالیت خود در زمینه خرید و فروش سلاح شد و گفت که پیشنهاد ارتکاب جنایت توسط «امید» مطرح و در همان محل گاراژ در منطقه تهرانسر انجام شد.
اعترافات هولناک
«مهدی» در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: «روز ٢٧ فروردینماه با طرح و نقشه قبلی، امید به بهانه صحبت کردن با ایرج درباره نحوه بازسازی سقف گاراژ، از وی دعوت کرد تا به گاراژ بیاید. در گاراژ با کمک امید دست و پای ایرج را بستیم و با تهدید اقدام به گرفتن امضا و اثر انگشت روی قولنامه فروش سه دانگ گاراژ کردیم. پس از گرفتن امضا و اثر انگشت، امید گفت که امکان آزاد کردن ایرج وجود ندارد چراکه وی پس از آزادی به پلیس مراجعه و از ما شکایت خواهد کرد. با طرح این موضوع از سوی امید، وی پیشنهاد داد تا ایرج را کشته و جسدش را به ساوه منتقل کنیم. سرانجام قبول کردم تا ایرج را به قتل برسانیم. پس از خفه کردن او، جسدش را با خودرو پراید من به نزدیکی روستایی به نام اصفهانک در شهرستان ساوه بردیم و در آنجا دفن کردیم. خودرو ٢٠٦ متعلق به ایرج را نیز به شهرک اکباتان بردیم و در آنجا رها کردیم.»
سرهنگ حمید مکرم، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران درباره این پرونده گفت: «با توجه به اعتراف متهمان درباره ارتکاب جنایت، هماهنگیهای لازم قضائی انجام شد و کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی با اخذ نیابت قضائی به شهرستان ساوه اعزام و ساعت ٨ صبح روز ٢١ خردادماه موفق به کشف جسد متعلق به ایرج در داخل گودالی حدودا ٢ متری شدند. همچنین با توجه به کشف جسد متعلق به ایرج و تشکیل پرونده با موضوع قتل عمـد، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضائی صادر شد و هر دو متهم برای ادامه تحقیقات در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.»