سالی 35 میلیون تن دور ریز غذا در ایران. این عدد را چند بار در ذهنتان تکرار کنید. حتی بدون تکرار کردن هم، دود از سر آدم بلند میکند. این رقم معادل غذای 15 میلیون نفر است. سهم شما از این رقم چقدر است؟ بله، شما! لطفاً با خودتان روراست باشید. هدر رفت مواد غذایی طیف وسیعی دارد. از ضایع شدن محصولات کشاورزی گرفته تا دور ریز غذا و محصولات غذایی در منازل، رستورانها و سایر اماکن. بر اساس آمارها 30 درصد ضایعات مربوط به نان، 30 تا 50 درصد مربوط به میوهها و سبزیجات و 10 درصد مربوط به برنج است. 25 درصد هم به خرما اختصاص دارد.
به گزارش ایران، انتشار این آمار از سوی فائو در حالی صورت میگیرد که طبق بررسیهای انجام شده از سوی بانک مرکزی ایران، کاهش قدرت خرید خانوارهای ایرانی در ١٠سال گذشته، سبد غذایی مردم را دستخوش تغییرات ناخوشایندی کرده است. براین اساس هزینه مواد غذایی در سبد خانوار ایرانی به حدود یکچهارم رسیده و علاوه براین میزان مصرف تمامی کالاهای اساسی به جز مرغ و تخممرغ با کاهش چشمگیری روبهرو بوده است.
بانک مرکزی همچنین گزارش میدهد که میزان افزایش قیمت سالانه مواد غذایی در ایران بالاتر از متوسط نرخ تورم کالاها بوده، بهگونهای که با قیاس دستمزدها نسبت به هزینهها، خانوادههای فقیر با اختلاف چشمگیری نسبت به قشر مرفه، ناچارند بخش اعظمی از درآمد خود را صرف خرید مواد غذایی کنند. با این احوال و در شرایطی که بسیاری از خانوارها حتی کمتر از میزان مورد نیاز، مواد غذایی مصرف میکنند، هدر رفت سالی 35 میلیون تن مواد غذایی را دیگر نمیتوان به راحتی نادیده گرفت و از کنار آن گذشت. شاید شما هم از آن دسته افرادی باشید که خیلی به آمار و ارقام توجه ندارند و معمولاً نگاهتان به آمارهای ارائه شده، بدبینانه است.
قدیر رجبزاده، رئیس پژوهشکده صنایع غذایی ایران در این باره حرفهایی دارد که خواندنشان را به شما توصیه میکنیم؛ چه نسبت به آمارها بدبین باشید و چه نباشید. او در گفت و گو با «ایران» میگوید: «آمار و ارقامی که از سوی نهادها و مراجع مختلف در رابطه با هدر رفت مواد غذایی ارائه میشود، متفاوت است. البته با توجه به اینکه فائو یک سازمان معتبر بینالمللی است، نمیتوان آمارهای ارائه شده از سوی آن را دور از واقعیت دانست. حتی با فرض اینکه آمارها کاملاً مطابق با واقعیت نباشد و مثلاً به جای 35 میلیون تن، 25 میلیون تن هدر رفت مواد غذایی در سال داشته باشیم، باز هم نگران کننده است. البته ما در کنار آمار فائو، آمارهای رسمی خودمان را هم داریم؛ از جمله آمارهای مربوط به مرکز پژوهشهای مجلس که دو سال پیش ارائه شد و بر اساس آن، میزان واردات محصولات غذایی در کشور با میزان ضایعات این محصولات برابری میکند. بر همین اساس تنها ضایعات نان، نزدیک به 3 میلیارد دلار هزینه به دولت تحمیل میکند.»
بر اساس اعلام فائو، در خاورمیانه هر سال 210 کیلوگرم ماده غذایی به ازای هر نفر به هدر میرود و این نشان میدهد که مردم خاورمیانه به لحاظ فرهنگی، پرمصرف و البته اسرافکار هستند. با یک ضرب و تقسیم ساده، میفهمیم که این آمار در ایران حتی بالاتر است. در ایران به ازای هر نفر، 375 کیلوگرم مواد غذایی در سال هدر میرود. حالا دیگر خودتان محاسبه کنید با این میزان چند گرسنه را میتوان سیر کرد. دقیقاً به همین دلیل هم هست که باید نسبت به آمارها حساسیت نشان داد تا در این باره کارهای اساسی صورت گیرد.
رجبزاده، دلیل میزان هدررفت بالای مواد غذایی را در ایران در دو بخش تشریح میکند: «هدر رفت مواد غذایی در ایران یا ریشه فرهنگی دارد یا تکنولوژیک است. با وجود اینکه در تمام تعالیم دینی و فرهنگی ما، اسراف عملی نکوهیده عنوان شده اما متأسفانه شاهد هدر رفت بالای مواد غذایی هستیم. به عنوان مثال خیلی از مردم فکر میکنند وقتی میهمان دارند باید به اندازهای غذا درست کنند که مقدار زیادی از آن در سفره اضافه بیاید وگرنه جلوی میهمان بد است. متأسفانه این فرهنگ غلطی است که میان بسیاری از خانوادهها رواج دارد. خیلی از مردم هم اصولاً نسبت به نحوه مصرف، آگاهی لازم را ندارند و به منابع و سرمایههای ملی بیتوجه هستند و نمیدانند چه میزان آب برای کشاورزی مصرف میشود.»
بخشی از هدر رفت مواد غذایی هم دلیل تکنولوژیک دارد. چنانچه رئیس پژوهشکده صنایع غذایی ایران در این باره میگوید: «یک اصل اساسی وجود دارد و آن این است که محصول خوب با ماندگاری بالا، دورریز کمتری دارد. ما در بحث نان، ضایعات زیادی داریم که بخش عمدهای از آن به دلیل کیفیت پایین است. البته ارزان بودن محصولی مثل نان هم تأثیر زیادی در هدر رفت آن دارد. در مورد سایر مواد غذایی هم همینطور است و محصولاتی که قیمت پایینتری دارند، بیشتر هدر میروند. ماندگاری بالا و حفظ کیفیت مواد غذایی عاملی است که مانع هدر رفت آن میشود. در این رابطه دولت باید در بحث صنایع غذایی سرمایهگذاری کند. چرا که فرآوری و استفاده از تکنولوژی جدید، نیازمند تغییر زیرساختهای کارخانههای صنایع غذایی است. در اینجا بستهبندی هم اهمیت زیادی دارد. بستهبندی خوب، کیفیت و ماندگاری محصول غذایی را بالاتر میبرد. هماکنون از روشهای بستهبندی همچون اتمسفر اصلاح شده، کامپوزیت جدید، اسپتیک و بستهبندی در خلأ در کل دنیا استفاده میشود. در ایران هم از برخی از این روشها استفاده میشود. به عنوان مثال بستهبندی اسپتیک برای لبنیات و آجیل کاربرد دارد اما تمام زیرساختهای لازم برای بستهبندی اصولی وجود ندارد. البته باید توجه داشت که بستهبندی، تنها بخشی از فرآیند فرآوری مواد غذایی است. محصول باکیفیت، ارزش صادرات پیدا میکند و به جای اینکه مدتها در انبار بماند و کیفیتاش پایین بیاید و ضایعاتش زیاد شود، در سریعترین زمان ممکن صادر میشود. »
بگذارید. برگردیم به اوایل گزارش؛ طبق آمارها 10 درصد ضایعات مواد غذایی مربوط به برنج است. همان برنجی که برای هر کیلو از آن تا زمان برداشت، حدود هزار و 700 لیتر آب مصرف میشود. با این همه دیسهای نیمه برنج گاهی به راحتی در سطلهای زباله خالی میشوند. کافی است این بار که به رستوران میروید به ته مانده بشقابها نگاهی بیندازید. حتی بشقاب خودتان! بله، خود شما. تا به حال چند بار این کار را کردهاید؟ اسمش اسراف است. فرقی هم نمیکند با چه دلیلی باشد. آنطور که رجبزاده میگوید، اسراف و هدر دادن برنج و سایر محصولات غذایی در میان خانوادههای مرفه رایجتر است و گاه امری عادی تلقی میشود. اینجاست که باید با فرهنگسازی، مدیریت مصرف را به خانوادهها آموزش داد. چرا که هم پرخوری و هم اسراف مقولههایی هستند که بشدت در دین نسبت به آنها تذکر داده شده و مسلمانان را از این اعمال نهی کرده است.
با توجه به فرا رسیدن ماه رمضان و برگزاری مراسم افطاری، توجه به استفاده صحیح و جلوگیری از اسراف باید بیشتر از هر زمان دیگر مورد توجه قرار گیرد. تجسم کنید سفرههای پر و پیمان افطاری را که هیچ کم و کسری ندارند و زیادتر از حد مصرف میهمانان هم تدارک دیده شدهاند. در مقابل به یاد آورید که تعداد زیادی از مردم در سراسر دنیا و کشور خودمان دچار سوء تغذیه هستند. چند سال پیش مجموعه عکس هایی موسوم به «سیاره گرسنگی» توجه مردم سراسر دنیا را به میزان مصرف مواد غذایی از سوی خانوادههای 30 کشور دنیا جلب کرد. در این تصاویر خانوادهها در کنار مواد غذایی خریداری شده از سوی آنها در طول یک هفته به چشم میخورند. نتایج تحقیقات در این زمینه در کتابی با عنوان «سیاره گرسنگی» به چاپ رسیده است. عکسها اما خود به تنهایی گویا هستند. پیشنهاد میکنم عکسها را حتماً ببینید.
ولی چرا این تیترو برای سه هزار میلیارد و اختلاسهای مشابه ان نزدید