عصر ایران نوشت: ابتدا گمان می رفت که این اتفاق توسط گروه های فشار رخ داده باشد ولی خبر تکمیلی این بود: این کنسرت سنتی به دستور دادستانی مربوطه لغو شده است.
علت لغو، اما از خود خبر و آمر آن نیز تأمل برانگیزتر بود: به دلیل مخالفت خانواده های معظم شهدا، دستور لغو کنسرت داده شده است.
در این باره نکات زیر قابل تأمل جدی است:
1 - آنچه رخ داده را نباید به حساب کل دستگاه قضایی نوشت و چنین وانمود کرد که قوه قضائیه عامل این اتفاق بوده است چرا که اساساً رویکرد این قوه، هرگز تقابل با هنرمندان نبوده است. شاهدش نیز این است که مدام در سراسر کشور، برنامه های متنوع فرهنگی و هنری برگزار می شود. در تهران نیز به عنوان بزرگ ترین شهر کشور و محل استقرار مرکزیت دستگاه قضایی، دادستانی نه تنها هیچ تقابلی با هنر و هنرمندان ندارد بلکه انصاف باید داشت که حافظ امنیت برگزاری آیین های فرهنگی و هنری پرشماری است که در پایتخت برگزار می شود.
لذا واقعه نیشابور را باید در چارچوب یک مورد شخصی بررسی و تحلیل کرد و از قوه قضائیه درخواست نمود موضوع را مورد پیگیری قانونی و اداری قرار دهد چرا که جایگاه دستگاه قضایی نباید با تصمیمات فردی، مورد خدشه قرار گیرد، چه از داخل قوه و چه از خارج آن.
2 - آنچه از سوی مسؤولان قضایی صادر می شود، باید به طور مستند منطبق بر قانون باشد؛ این اصل چنان اجتناب ناپذیر است که در دستگاه قضا برای هر اقدامی، عنوان قانون و ماده مربوطه با ذکر شماره اش، ذکر می شود. همین دقت قانونی است که قوه قضائیه را مأمن مردم و ستمدیدگان کرده است.
حال از "فرد"ی که با عنوان اقدام قضایی، دستور لغو کنسرت را داده است، باید پرسید که در کجای قوانین جمهوری اسلامی ایران آمده است که اگر خانواده معظم شهدا، مخالف یک رویداد قانونی باشند، باید جلوی آن را گرفت؟!
3 - جالب اینجاست که اساساً خانواده های شهدای نیشابور، نه تنها درخواستی برای لغو این کنسرت سنتی نداده بودند بلکه بعد از واقعه اخیر، با صدور بیانیه ای اعلام کردند که با برنامه هایی که در چارچوب قانون و شرع، باعث شادی مردم می شود مخالفتی ندارند.
4 - استفاده از نام خانواده معظم شهدا برای توجیه تصمیمات شخصی یا حتی سازمانی، بیش از هر چیر، بی حرمتی به خانواده هایی است که عزیزان خود را در راه حفظ دین و میهن و آزادی های مشروع فدا کرده اند و روا نیست با پیش کشیدن نام و اعتبار آنان، نمک بر زخم مقدس شان پاشید، همان گونه که كانون همبستگي فرزندان شاهد نيشابور در بیانیه خود به درستی این گونه آورده است: «حق اين كانون ميدانيم به مسوول محترمي كه اين مطلب را بيان داشتهاند اعلام كنيم تا از شأن و جايگاه خانواده شهدا در بيان تصميماتشان استفاده نكرده و نگاه مثبت مردم شريف را نسبت به خادمين ولايت و ملت منفي نكنند.»
5 - کنسرت سنتی کیهان کلهر، همه مراحل قانونی برگزاری را طبق قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران طی کرده و از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره اماکن نیروی انتطامی، شورای تأمین و ... مجوزهای لازم را گرفته بود.
حال باید پرسید اگر قرار باشد در این کشور افراد با احترام به قانون، همه الزامات آن را عملی کنند ولی به دلایل مبهم، از رسیدن به حقوقی که قانون بدان وعده داده است بازبماند، آیا می توان انتظار قانونمندی در جامعه داشت و آیا در چنان جامعه ای سنگ روی سنگ بند می شود؟
6 - وقتی جلوی برنامه های قانونی و در چارچوب شرع و مقررات گرفته می شود، فضای وقایع غیرقانونی و خارج از هنجار و کنترل بازتر می شود چرا که نیاز فرهنگی، اگر در چارچوب پاسخ داده نشود، به خارج از چارچوب کشیده می شود. نمی توان به جوان ایرانی گفت که حق نداری به نوای سنتی کیهان کلهر گوش کنی و پس از این منع، انتظار داشت که او هیچ مسیر دیگری را هم نرود.
تدبیر در عرضه هنر ناب ایرانی است نه در منع آن به نفع دیگران.
7 - اکثر شهرستان ها به لحاظ میزبانی رویدادهای فرهنگی و هنری، در فقر مطلق یا نسبی هستند و دل مردم شان به تک برنامه هایی است که گاهی ممکن است در آن شهرستان برگزار شود.
در چنین شرایطی، وقتی در می یابند همان دلخوشی کوچک و مشروع شان نیز نادیده گرفته می شود و در همان حال، می بینند که در شهرهای دیگر و به ویژه در پایتخت برنامه های مشابه بدون هیچ مشکلی و حتی گاه با حضور مسؤولان برگزار می شود، احساس تبعیض و محرومیت مضاعف می کنند که این وضعیت، پیامدهای خوبی برای اتحاد ملی ندارد.