مدیر اجرایی جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران دو روز پیش به نشاندادن صحنههای مکرر سیگارکشیدن در سریال شهرزاد واکنش نشان داد و با نوشتن نامههایی به علی جنتی (وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی) و حسن فتحی (کارگردان سریال شهرزاد) از آنها خواست صحنههای مربوط به سیگارکشیدن بهطور کامل از این سریال حذف شود.
او در گفتوگویی که با ایسنا انجام داده بود به ماده ٣ «قانون جامع کنترل و مبارزه ملی با دخانیات» هم استناد کرد و به رعایتنشدن مفاد این ماده در تولید سریال شهرزاد واکنش نشان داد.
«شهروند» برای بررسی ابعاد فرهنگی، اجتماعی و حقوقی اظهار نظر مدیر اجرایی جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران به سراغ کارشناسان هر یک از این حوزهها رفت و از آنها خواست به بررسی این ابعاد بپردازند.
علی معلم، تهیهکننده شناختهشده سینمای ایران به قدیمیبودن بحث مطرح شده اشاره کرد و به «شهروند» گفت: «این یک بحث قدیمی است که آیا مثلا سینما باعث رواج خشونت میشود؟ در قرن ششم که از سرها مناره میساختند مگر سینمایی وجود داشت؟ اگر چشم مردم را درمیآوردند سینما مقصر بود؟ امروز اما تا سرقتی اتفاق میافتد، میگویند سینما باعث این اتفاق شده است. به نظر من این بحثها فرافکنانه هستند و دلیل اصلی استعمال دخانیات، مشروبات الکلی و ... هم فیلمها نیستند؛ اما فیلمها دم دستترین چیزهایی هستند که میشود به سمتشان حمله کرد. در ایران اما عدهای میخواهند بگویند هر بلای آسمانی که هست را سینما و تلویزیون به سر مردم آورده است». او با طرح این سوال که «معلوم نیست نقش اقتصاد و سیاست و ... در این بین کجاست؟» افزود: «سوال اینجاست که آیا مسئولان جمعیتهایی از این دست درباره قاچاق مواد مخدر صحبت کردهاند؟ آیا درباره وضعی که سیگار در ایران دارد و درآمدهای میلیاردی که به جیب برخی از افراد میرود، صحبت کردهاند؟ این جمعیتها بهتر است درباره مسائل سیاسی-اجتماعی کلان صحبت کنند. از این حرف که چون شهاب حسینی سیگار میکشد، همه سیگاری میشوند چیزی درنمیآید. به گمان من این اظهار نظرها چیزی شبیه جلب نظر کردن است».
علی معلم در ادامه گفتوگو با «شهروند» با بیان اینکه «حقیقتا نسبت به این رفتارها مشکوک هستم» درباره دلایل مشکوک بودنش توضیح داد: «فکر میکنم وقتی یک فرد به عوامل اصلی اشاره نمیکند و فقط درباره رنگ و خال و ابرو حرف میزند بحثش از ماهیت خارج است. هر چیزی در ایران بین مردم طرفدار پیدا میکند ظاهرا باید توسط عدهای منکوب شود».
معلم افزود: «چند وقت پیش هم بهانههای دیگری درباره این سریال آورده بودند. مدتی بحث پولشویی را مطرح کردند و بعد سراغ این موضوع رفتند که چرا نسبت به تاریخ اینطور رفتار کرده است؟ از نظر من اینها فقط فضاسازیهایی برای جلب توجه هستند. وقتی چیزی در ایران محبوب میشود، عدهای به سراغش میآیند. احتمالا این جمعیت هم گمان کرده با حاشیه ایجاد کردن برای سریال فتحی میتواند مورد توجه قرار بگیرد. من بهعنوان یک شهروند به این دوستان توصیه میکنم سراغ بحثهای ماهوی اعتیاد در ایران بروند و نهادهایی را که وظیفه پاسخگویی دارند، مورد پرسش قرار دهند. اینکه چهار صحنه را از یک سریال حذف کنند تاثیری در میزان استعمال دخانیات ندارد».
تهیهکننده فیلم سینمایی «آل» گفت: «من پرسشی مطرح میکنم که امیدوارم مسئولان محترم هم با آن مواجه شوند. آمارهای رسمی به ما میگویند مصرف نوشیدنیهای غیر مجاز در ایران به صورت وحشتناکی زیاد است. میزان قاچاق مواد الکلی هم در ایران زیاد است. این قضیه آنقدر است که دادستان محترم کشور گفته برخی از افراد مشهور هم به واسطه مصرف بیش از اندازه الکل مردهاند؛ بنابراین این یک مشکل شایع است.
علی معلم با بیان اینکه «پردهای که برخی از ما برای سینما درست کردهایم، غیر از اینکه دروغ و ریاکاری را در جامعه بروز داده، باعث شده ما به مسائل اصلی اجتماعی هم نپردازیم، افزود: «این دوستان با پاک کردن صورت مسأله به جایی نمیرسند؛ باید کار دیگری انجام دهند؛ باید ریشهها را بشناسند و مسأله را حل کنند. با توصیه اخلاقی کردن و نشان ندادن واقعیت که کار درست نمیشود. ما باید بتوانیم در سینما به صورت صریح به این موضوع بپردازیم که اگر جامعهای الکولیک شود با چه مشکلاتی مواجه میشود؟ دوستان مدت زیادی درباره فساد و دختران فراری صحبت میکردند. حالا که دختران فراری زیاد شدهاند دیگر کسی حرفی نمیزند».
در مورد تاثیرات احتمالی استعمال دخانیات در قالب محصولات فرهنگی بحث و سخن بسیار است. تحلیل اجتماعی مسأله از تاثیرات غیر مستقیم این مقوله بر میزان اشتیاق به استعمال دخانیات حکایت دارد. شروین وکیلی، جامعهشناس در اینباره به «شهروند» میگوید: «طبیعتا استعمال دخانیات در کالاهای فرهنگی روی مخاطب این کالا تاثیرات خودش را دارد؛ البته باید به دامنه نفوذ این سریال روی مخاطبانش کار کرد. هنوز دقیقا مشخص نیست چه بخشی از مردم این سریال را دنبال میکنند. تحقیقات جهانی البته نشان میدهد اساسا مدیوم سینما و تلویزیون در میزان گرایش مردم به استعمال دخانیات اثرگذار بوده است».
او درباره درخواست مسئولان جمعیت مبارزه با استعمال دخانیات ایران از وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و کارگردان سریال شهرزاد هم میگوید: «این رفتار به نوعی ممکن است تشویق به سانسور قلمداد شود و بنابراین درست نیست مگر آنکه قانون عمومی وجود داشته باشد که براساس ضمانت اجرای مشخص شده در آن رعایت برخی نکات الزامآور باشد. از سوی دیگر سرمشق الگوپذیری مردم ایران ماهواره است که به تبلیغاتی از این دست ادامه خواهد داد. بنابراین نامه جمعیت مذکور تا حد زیادی غیر واقعبینانه است. در خیلی از کشورها قوانینی برای منع استعمال دخانیات وجود دارد زیرا بسیاری از شرکتهای فیملسازی با شرکتهای بزرگ تولیدکننده سیگار قرارداد مالی دارند».
او که بهطورکلی با نظارت بر تولیدات فرهنگی موافق است، میگوید: «این مسأله باید قانونمند شود و مداخله غیر قانونی روش چندان درستی نیست. در بسیاری از کشورها محدودیتهايی وجود دارد که براساس آن برخی گروههای سنی نباید به تماشای این محصولات سینمایی بنشينند؛ قانونمند بودن باعث میشود تعاریف کاملا مشخص شوند. عناصر مخدوشکننده نظیر استعمال دخانیات و مشروبات الکلی ویژگیهایی دارند که براساس طول زمان به نمایش درآمدنشان در فیلم و ... مورد توجه قرار میگیرند و محدود میشوند». او در پاسخ به این سوال که آیا با نشان ندادن خشونت، استعمال دخانیات و ... در صداوسیما میزان گرایش به این سه بحث در جامعه ایران کمتر شده یا نه؟ به مرجع نبودن سریالها و فیلمهای ایرانی هم اشاره میکند: «البته که میزان گرایش به این سه موضوع کمتر نشده به این خاطر که در ایران ماهواره رسانه مرجع است. از سوی دیگر همیشه هم اینطور نیست که مردم هر آنچه را میبینند اجرا کنند؛ البته که تاثیراتی در این بین وجود دارد اما این تاثیرها خیلی هم مستقیم نیست».
یک پرسش حقوقی و پاسخ کامبیز نوروزی ، حقوقدان
آیا آنچه در سریال شهرزاد شاهدش هستیم، مصداق ماده ٣ قانون جامع کنترل دخانیات به حساب میآید؟ ازسوی دیگر این اظهارنظرها تا چه حد به محدودکردن تولیدات فرهنگی دامن میزند؟
ما در اینجا با دو موضوع سروکار داریم. یکی بحث جلوگیری از ترویج سیگار که کالایی آسیبزاست و دیگری مقوله آزادی بیان. به همین جهت خیلی دقیق و با حوصله باید به موضوع توجه کنیم. درچنین شرایطی نمیشود با الفاظ کلی و غیرقابل تحلیل یا غیرقابل استناد ادعایی را مطرح کنیم. اگر به ماده ٣ قانون دقت کنیم، در این ماده کلماتی مانند تبلیغ، حمایت، تشویق و تحریک به کار رفته شده است. معنای مشترک تمامی این کلمات این است که نباید اقدامی صورت بگیرد که براساس آن در اشخاص ذوق و شوق سیگارکشیدن ایجاد شود. کلمات تبلیغ، تشویق و تحریک یک قدر مشترک دارند. اینقدر مشترک یعنی ایجاد شوق و انگیزه کردن. به این معنا که وقتی کسی درمعرض فیلم قرار میگیرد، با دیدن آن علاقه و ذوق و شوق سیگارکشیدن پیدا کند. در اینجا نکته مهمی که پیش میآید، مکانیزم اثرگذاری یک فیلم بر ذهن مخاطب است. باید توجه کرد که چگونه یک فیلم ممکن است بر ذهن مخاطب اثر تشویقی و تحریکی بگذارد، به شکلی که در او انگیزه قوی برای انجام عمل به خصوصی مثل سیگارکشیدن را ایجاد کند. مسلما نمایش سیگارکشیدن یا هر نوع فعل دیگری که پسندیده نیست، الزاما به معنای تشویق و تحریک نیست.
بهعنوان مثال فرض کنید در یک فیلم صحنه قتل نمایش داده شود. نشان دادن این صحنه به معنای تشویق شدن بیننده به آدمکشی نیست. چنین تفسیری کاملا بیپایه است. ازسوی دیگر درچنین مواردی ما باید تاثیر متعارف را درنظر بگیریم. طبیعی است که جامعه، جامعه گستردهای است و آدمهای زیادی با سلیقهها و خلقیات مختلف دراین جامعه حضور دارند. مهم این است که وقتی از تأثیر صحبت میکنیم، محقق شود. این امر بر اکثر افراد جامعه تأثیرگذار است. بنابراین تأثیرگذاری برای افراد محدود، نمیتواند مصداق ماده ٣ این قانون باشد. برای آنکه چنین شناختی پیدا کنیم، حتما باید از مسائل سینمایی و هنری درک قوی داشته باشیم. تصور نکنیم که هر تصویر متحرکی جامعه را زیرورو میکند، اینطور نیست و چنین برداشتی نشاندهنده عدم شناخت جامعه، عدم شناخت هنر و عدم شناخت سینماست.
من شخصا درحدی که فیلم «شهرزاد» را دیدهام، تصور نمیکنم تصاویر استعمال دخانیات در این فیلم برای عموم افراد جامعه مشوق مصرف دخانیات باشد. در اینجا مجال صحبت در این مورد نیست اما برای آنکه یک اثر سینمایی بتواند مشوق یا محرک چیز بهخصوصی باشد، باید مولفههایی داشته باشد که در این اثر من آنها را نمیبینم. به نظر من از این جهت به «شهرزاد» خدشهای وارد نیست.
وقتی توی همین دولت هیچ کاری در برابر فروش سیگار نمیشه؟؟؟
چرا سیگار اصلا باید توی کشور فروخته بشه ؟؟ مگه بد نیست؟ مگه مضر نیست؟