روزنامه وقایع اتفاقیه نوشت: پیشازاین طوفان نمکِ برخاسته از دریاچه خشکیده، بحرانی برای ارومیه بود. مسئلهای که به ازدسترفتن محصولات کشاورزی میانجامید و تهدیدی برای سلامت مردم بود.
سه سال پیش در جریان طوفانی که در این منطقه به راه افتاد، خبر اینکه این طوفان راهی تهران میشود، جنجال را شورترکرد اما اینبار خطر واقعا بیخ گوش تهران است، نزدیک و در همسایگی آن. بیخبری از وضعیت این دریاچه در سالهای اخیر سبب شد، خشکیدن آن سرعت بگیرد. در این سالها استان قم بارها در غبار گم میشد و طوفان نمک هم به آرامی وزیدن میگرفت و کمتر کسی پیگیر میشد. تا اینکه چند روز پیش در جلسه علنی شورای شهر تهران یکی از مسئولان شهرداری هشدار داد و گفت: «دریاچه نمک حوض سلطان تا ۳۰ سال دیگر به بحران زیستمحیطی تهران تبدیل میشود.» هشداری که پیشازاین هیچیک از متخصصان زیستمحیطی به اهمیت آن اشارهای نکرده بودند و در صورت وقوع علاوهبر ایجاد مشکل برای 10 میلیون پایتختنشین، بسیاری از استانهای دیگر را هم درگیر خواهد کرد.
دریاچه نمک؛ کانون بحرانزمانی دور رودخانههای کرج، قمرود، ساوه و چندین آبریز از کاشان و اصفهان به دریاچه حوض سلطان که پستترین منطقه در کویر قم است سرازیر میشدند. رودها در مسیر به هم میپیوستند و حوض سلطان را سیراب میکردند اما حالا سالهاست که رودخانهای به حوض سلطان نمیریزد که سیرابش کند. بارندگی کم شد، سد زدند و آبها در بخش کشاورزی مصرف شد، باقی مانده بارش هم تبخیر شد و بارانی نماند که بخشی از دریاچه نمک را تر کند. مساحت حوزه دریاچه نمک قم 89، 650 کیلومتر مربع است و بخش بسیار ناچیز و کوچکی از آن نیز به دریاچه حوضسلطان و کویر میغان و دشت جنوبی قزوین وارد میشود.
علی اصغر عبدالحسینی، اولین مدیرکل سازمان محیط زیست در استان قم و فعال محیط زیست، دراینباره به «وقایعاتفاقیه» میگوید: «در شرایط موجود که بارندگی کاهش یافته و رودی هم به دریاچه نمک نمیریزد، باید منتظر طوفان نمک و برخاستن ریزگردی بارها بدتر از آنچه در خوزستان رخ میدهد باشیم. این شرایط در حالی است که با هزینهای کم برای انجام پخش آبی در سطح وسیع میتوان از این خطر بالقوه جلوگیری کرد و تاحدی از شدت آن کاست.» پیشبینی شده بحران زیستمحیطی برخاسته از این کانون بحران۲۰۰ هزار هکتاری تا کمتر از ۳۰ سال دیگر دامن پایتخت را بگیرد و پرداختن به آن همین حالا هم دیر شده است.
دریاچه نمک جایی در دل چهار استان قم، تهران، مرکزی و البرز است و بخشی حوضه آبخیر این دریاچه استانهای همدان، اصفهان و زنجان را هم در خود جای میدهد اما باوجود اهمیت وقوع بحران در این منطقه توسعه بدون برنامه گریبان این منطقه را هم گرفت تا دریاچه نمک هم باوجود کاهش بارش و افزایش دما، با سدسازی، کشاورزی بیرویه و استفاده بیرویه از منابع سطحی و زیرزمینی به کانون بحرانی برای آینده بخش بزرگی از کشور بدل شود. اتفاقی که در سالهای آینده با گردوغبار غلیظ و طوفانهای نمک رخ نمایی خواهد کرد. براساس آمار مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی حوضه آبخیز دریاچه نمک که 36 زیر حوضه را در برمیگیرد از ابتدای سال آبی (مهر 94) تا پایان فروردین امسال، 96,8 میلیمتر بارندگی دریافت کرده است، اگرچه این رقم نسبت به سال گذشته افزایشی 36,7 درصدی داشته است اما در مقایسه با میانگین بلندمدت بارندگی در این حوضه با 11,5 درصد کمبود بارش مواجهایم.
شاهرخ فاتح، رئیس مرکز خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی، با اشاره به اینکه کاهش میانگین بارش در شش ماه گذشته با همراهی افزایش دما در کل کشور به افزایش تبعات کم آبی انجامیده است به «وقایع اتفاقیه» میگوید: «کاهش بارش و افزایش دما، یعنی تبخیر بیشتر و خشکیدن بستر خاک. همه این عوامل در طولانیمدت زمینهای برای برخواستن گردوخاک و طوفان نمک است.»
خشکسالی انباشتهرئیس مرکز خشکسالی و مدیریت بحران در گفتههای خود بر خشکسالی حاکم بر کل منطقه تأکید میکند: «اگرچه با بارشهای اخیر و سیلابی که در منطقه به راه افتاد وضعیت بهتر شده است اما این تنها بهبودی برای بستر سطحی منطقه در کوتاهمدت است. واقعیت این است که در بلندمدت باز هم کمبود بارش مشاهده میشود و شاهد خشکسالی خواهیم بود، چراکه با ادامهیافتن کمبود بارش و افزایش دما، خشکسالی در بلندمدت انباشته شده است.»
در سرزمین خشک ما محو خشکسالی نیاز به زمان دارد. فاتح شرط این اتفاق را بارش مدام میداند: «این فقط یک خیال است که بگوییم با بارش اخیر مسئله حل شده. این بارشها تنها برای بهبود کوتاهمدت کافی بوده و درمانی برای خشکسالی انباشته نیست.»
او به نقشه دریاچه نمک در سال 84 اشاره کرده و میگوید: «در این نقشه هم اگرچه شرایط دریاچه نرمال به نظر میرسد اما بیشتر مناطق دچار خشکسالی است.» تأکید میکند: «ذات کشور ما خشک است» و از راهکارهایی برای نجان این سرزمین خشک میگوید: «شرایط غیرعادی برای سرزمین ما بارشهای بیامان است،زیرا طبیعت میگوید ظرفیت اقلیمی ما به نفع خشکی است. پس باید حواسمان باشد که کدام منطقه از کشور در حال انباشتگی خشکسالی و کدام منطقه تازه دچار بیآبی شده است. حتی زیر بار سیلاب هم باید بدانیم که کشور ما خشک است و با این نگاه در تمام بخشهای صنعت، شرب، کشاورزی و... منابع آبی را مدیریت کنیم. عملکرد و تمام فعالیت هایمان باید در بلندمدت مناسب با جهتگیری سازگاری ظرفیت اقلیمی محدودمان باشد. این نگاهی بلندمدت برای نجات سرزمینمان است.»
خشکیدگی که رئیس مرکز خشکسالی از آن حرف میزند هفت سال است که بر این منطقه سایه انداخته است؛ شرایطی که باوجود بارشهایی که در خبرها و نقشههای هواشناسی «ترسالی» تعریف میشود اما بدهی انباشته به طبیعت را صاف نمیکند.