دفتر شيخ علي اكبر ناطق نوري با انتشار بيانيهاي حمايت وي از جريان و گروه خاص سياسي در انتخابات مجلس را نه تنها تكذيب كه اعلام كرد وي در اين انتخابات با هيچ جريان سياسياي همكاري ندارد. بر اساس متن اين بيانيه، ناطق نوري «همچون دورههاي مختلف تمامي تلاش خود را برمشاركت حداكثري ملت شريف ايران و همچنين حضور و رقابت گروههاي مختلف و متنوع سياسي كه به اصل نظام و ولايت فقيه اعتقاد دارند معطوف داشته و دارد و از هيچ گروه سياسي خاص حمايت نكرده و همكاري ندارند.»
تكذيبيه دفتر شيخ نور در حالي است كه غلامعلي حداد عادل، سخنگوي ائتلاف انتخاباتي اصولگرايان ٤٨ ساعت پيش از آن و در نخستين كنفرانس خبري خود در پاسخ به پرسشي كه از وي پرسيده بود آيا ناطق نوري در شوراي ائتلاف اصولگرايان جايگاهي دارند يا خير؟گفته بود: «جناب آقاي ناطق، هم با اصولگرايان است و كمك و مساعدت لازم را صورت ميدهد.»
پيش از اعلام اين خبر از سوي غلامعلي حداد عادل، چهرههاي سياسي ديگري طي اظهاراتي مشابه هم در واكنش به علاقهمندي اصلاحطلبان براي بازگشت ناطق نوري به عرصه انتخابات جهت مديريت جريان اصولگرايي اعلام كرده بودند كه ناطق نوري يك اصولگراي تمام عيار است. شايد در ميان همه تلاشهايي كه اصولگرايان براي ماندن ناطق نوري در اردوگاه جناح راست داشتند اين جملات محمدرضا باهنر، دبيركل جبهه پيروان خط امام و رهبري بيشتر به چشم آمد، جايي كه او در كنفرانس خبري در اوايل مرداد ماه اعلام كرد: «ساختار و فلز ناطقنوري اصولگرايي است.»
محمد نبي حبيبي، دبيركل حزب موتلفه هم هفته بعد در مصاحبهاي همچون باهنر درباره ناطق نوري سخن گفت و در پاسخ به اين سوال كه چرا آقاي ناطق با اصولگرايان همكاري نميكند، چنين گفت: «من جزو كساني هستم كه اصولاآقاي ناطق نوري را اصولگرا ميدانم. استناد من در اين حرف به مطلبي است كه دو تا سه سال پيش خودش بيان كرده بود. او گفت كه اگر من را قطعه قطعه كنند اصولگرا هستم. اگر او اين حرف را ميگويد ديگر حجت تمام است.»
اشاره محمدنبي حبيبي به حرفهايي است كه شيخ علي اكبر ناطق نوري، نه سه سال قبل كه هفت سال پيش و در بهمنماه سال ٨٧، به خبرگزاري ايرنا گفته بود.
ناطق نوري در آن مصاحبه و در پاسخ به اين پرسش كه «گفتهاند كه آقاي ناطقنوري در حال حاضر به انديشههاي آقاي خاتمي خيلي نزديك شده است؛ پاسخ شما چيست؟» گفته بود: «من خودم يك آدم مستقلي هستم و حرف دارم. اينكه برخي گفتهاند آقاي ناطق نوري رفته است آنطرف، صحت ندارد. اگر من را قطعه قطعه كنند از اصول خودم و ولايت دست برنميدارم. اعتقاد من اين است كه ولي فقيه در امر حكومت دقيقا جانشين رسول خدا و امير مومنان است و اطاعتش را در امر حكومت مثل اطاعت از رسولالله واجب ميدانم. من اصلا اين تقسيمات را قبول ندارم. من بيايم تحت تاثير كسي قرار بگيرم؟! من نه آن چپ و راستي كه قبلا گفتند قبول داشتم و نه تندرو كندرو كه ميگفتند قبول داشتم و نه طرفدار مستضعف و سرمايهدار كه يك زماني ميگفتند قبول داشتم و نه اين اصلاحطلب و اصولگرا را قبول دارم. بعضي از افراد را هم ممكن است اين طرفي باشند ولي قبول نداشته باشم يا آن طرفي باشند و ديدگاههايي داشته ولي مورد احترام من هم باشند. اين تقسيم بنديها را من قبول ندارم. بايد قاعده بازي را ياد بگيريم.»
هر چند شيخ نور هفت سال پيش از آينده سياستورزياش خبر داده بود اما طي ماههاي اخير دو جناحين سياسي كشور هر كدام با انگيزههايي متفاوت به دنبال بازگرداندن علي اكبر ناطق نوري به دوقلوي «سياست- انتخابات» بودهاند. اصولگرايان با رحلت آيتالله مهدويكني و حبيبالله عسگراولادي و گرفتار شدن در رقابتهاي درون جناحي كه منجر به آشفتگي و انشعابهاي جديد در درون اردوگاه اين جريان سياسي شد براي تقويت مديريت جناح خود راهي دفتر ناطق نوري شدند و چند جلسهاي با او داشتند. اما انگيزه اصلاحطلبان براي ديدار با ناطق نوري طي ماههاي اخير برخلاف انگيزه اصولگرايان كه رويكردي انتخاباتي داشت چيزي نبود جز دعوت از او براي بازگشت به عرصه سياست و در دست گرفتن مديريت جناح اصولگرايي.
اگرچه هياهوي انتشار اخبار رسمي و غيررسمياي درباره احتمال سرليستي ناطق نوري در ليست انتخاباتي اصلاحطلبان باعث شد تا برخي اصولگرايان فرصتي براي تهاجم به اصلاحات پيدا كردند و در تحليل اين خبرها دعوت اصلاحطلبان از ناطق را نشاندهنده موقعيت بد اين جريان سياسي اعلام كردند اما عبدالواحد موسويلاري در واكنش به اين خبر-تحليلها از چرايي ديدار اصلاحطلبان با ناطق نوري پرده برداشت و اعلام كرد: «ما براي آقاي ناطق احترام قايليم اما او را يك اصولگراي عاقل ميدانيم نه اصلاحطلب. مطلوب ما اين است كه امثال آقاي ناطق زمام امور اصولگرايان را به دست گيرند تا در انتخابات رقابتي جدي با اصولگرايان داشته باشيم.»
اعلام موضع رسمي اصلاحطلبان از سوي موسوي لاري هم خيال اصولگرايان را براي عدم تمايل اصلاحطلبان در ائتلاف با ناطقنوري آسوده كرد و هم آنكه آنان را خلع سلاح كرد تا ديگر نتوانند به اين بهانه جنگ رواني شان عليه رفرميستهاي سياسي را ادامه دهند. شايد همين آسودگي خاطر اصولگرايان باعث شد تا آنان گمان كنند كه ميتوانند ناطق نوري را متقاعد سازند تا در انتخابات مجلس دهم همراهي شان كند. اما تكذيب ادعاي كمك و مساعدت ناطق به اصولگرايان از سوي دفتر شيخ علي اكبر ناطق نوري نشان داد كه نه تنها تمايلي براي همكاري و همراهي با اصولگرايان ندارد كه ادعاهايي اينچنيني را هم تحمل نميكند و نميخواهد تا جناح راست با اسم و رسم او در هماورد انتخابات دست به قمار بزند.
شايد تا به امروز بسياري از بازيگران سياسي و رسانهاي سعي كردهاند تا پاسخي به چرايي كنارهگيري ناطقنوري از بازي سياسي بيابند. چنين بوده كه هر كسي از ظن خود اقدام به واكاوي اين موضوع كرده است. عدهاي دلخوري ناطق از انفعال اصولگرايان در ماجراي مناظرههاي انتخاباتي ٨٨ و اتهامات محمود احمدينژاد را علت اصلي كنارهگيري او اعلام كردند و جمعي ديگر عاجنشيني را به او سنجاق كردند. اين در حالي است كه شيخ نور نه از سال ٧٦ كه رقابت انتخاباتي را به رييس دولت اصلاحات واگذار كرد كه از انتخابات ٨٤ كه مديريت انتخاباتي جناح راست را برعهده داشت، نيت و ارادهاش پايان بخشيدن به عصر سياست ورزي انتخاباتي بود.
او البته بيش از ١٠ سال است كه از اين نيت و ارادهاش هم سخن گفته و اعلام كرده: «نيروهاي سياسي يك عمري را براي خودشان تعريف كنند.» اين همان عقيدهاي است كه او مرداد ماه امسال در ديدار با جمعي از اهالي رسانه هم تكرار كرد: «عمر كار سياسي من تمام شده و هيچگاه نگفتم از عرصه سياسي كشور خارج شدهام. من از عرصه سياستهاي اجرايي و شركت در انتخابات كنارگيري كردهام.»
او اگر سال ٨٧ و در مصاحبه با خبرگزاري ايرنا گفته بود كه «نيروها بايد يك عمري براي كار خودشان تعريف كنند و اين دوره كه تمام شد بروند به «اتاق فكر» و از ماهاتير محمد و كنارهگيرياش براي مثال آورده بود در ديدار با اهالي رسانه همان حرف را با مثالي ديگر تكرار كرد. ناطقنوري براي آنكه به سياستمداران به ويژه اصولگرايان بفهماند كه ديگر حناي بازيگري سياسي برايش رنگي ندارد و نميخواهد ميداندار بازي سياسي باشد مثالي از پايان عمر سياسي سياستمداران در ايالات متحده امريكا و چگونگي بهرهبرداري از تجربيات آنها زد و گفت: «در دنيا رجال سياسي براي كار سياسي عمري را تعريف ميكنند. بعد از اينكه عمر كار سياسي به پايان رسيد آنها به اتاقهاي فكر ميروند. در امريكا هنوز از كارتر استفاده ميشود و او در اتاق فكر حضور دارد ولي ما ميخواهيم مدام بياييم تا موتور بسوزانيم، اين غلط است، بايد با فرصتي كه فراهم ميكنيم زمينه حضور جوانان به وجود آيد.» ناطقنوري در اين سالها و با گفتن اين جملات و طرح اين مثالها سعي كرده تا بگويد هرچند در حوزه اجرايي بازنشسته سياسي شده اما به جاي بازيگري سياسي ميخواهد در اتاق فكر نظام سياستسازي و سياستمدارسازي كند.
«ناطق در اين انتخابات با هيچ جريان سياسياي همكاري نميكند» تاكيد موكد شيخ نور و ادامه همان حرف سابق اوست كه گفته بود: «عمر كاري من تمام شده.»
اين جملات و اظهارات ناطق در ادبيات سياسي بيترديد چيزي نيست جز بازنشستگي اكوتوريستي سياسي يا خداحافظي با طبقه حاكمه.
اين جملات يعني آنكه ناطقنوري اسباب و اثاثش را جمع كرده و طبقه سياستورزياش را تغيير داده و ديگر در ساختماني كه سياستمدارانش ميخواهند بازيگر سياسي باشند، ساكن نيست. حالا گويا ناطقنوري با اين نيت و اراده عباي سياستورزي انتخاباتي را با قباي سياستسازي عوض كرده و نميخواهد به كسي اجازه دهد كه نقشههايش براي آينده سياسياش را نقش برآب كند.
اعلام بيطرفي ناطقنوري در انتخابات بيش از آنكه سمت و سوي اصلاحطلبان را نشانه بگيرد، پيام جدايي او از اصولگرايان بود. هر چند او پيش از اين تكذيبيه و اواسط سال جاري و پس از دعواي رسانهاي - سياسي «اصولگرا بودن و نبودن» ناطق اعلام كرد كه«من جناح راست سنتي نيستم و اين مارك اشتباهي است كه در مورد من به كار گرفته شده است.»
ناطقنوري با آن اعلام برائتها از جناح راست و اين تكذيبيهها ميخواهد همه بدانند كه تغيير كرده و ميخواهد فصل جديدي از حيات سياسي را تجربه كند.