حمید احمدینژاد؛ روی کار آمدن دولت روحانی پس از حاکمیت یک دوره هشت ساله گفتمان عدالت طلبی با رویکرد تهاجمی نسبت به غرب، اگرچه در برخی وجوه همچنان ادامه حیات اصلاح طلبیِ دوران گذشته بود اما در بُعد تلاش برای تغییر رابطه با دنیا، مرحله نوی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران قلمداد میشد.
رابطهای که روحانی با شعار تدبیر و امید به عنوان دو ستون سیاست خارجی-تدبیر- و سیاست داخلی-امید- و با کلید گشایندهاش آغازگر آن بود.
در واقع روحانی توانست این تابوی تغییر رابطه را برای اولین بار از شعار فراتر برده و به مرحله عمل تبدیل کند، چرا که در گذشته اگر چه در برخی مسائل مانند بحرانهای کشورهای همسایه دورمیزنشینی بین ایران و سایر کشورها صورت گرفته بود اما در هیچ موردی نتوانسته بود از سطح این جمله که مذاکرات و روابط خوب توصیف شد، فراتر رود.
بنابراین بدون شک از دید دولت تدبیر و امید و به عبارت بهتر تنها مسیر این تغییر رابطه، تمرکز یاران روحانی در دستگاه دیپلماسی بر موضوع هستهای «به عنوان مبنایی برای شروع این تحول» بود.
به هر حال پس از تلاشهای بسیار، کلید روحانی توانست قفل بسته و زنگ زده رابطه را باز کند.
با وقوع این امر، موضع گیریها در داخل در طیفهای مختلف له یا علیه دولت وی شروع شد. در این میان مواضع مخالفان به عنوان این که برجام آغاز انحراف از اصول انقلاب اسلامی و سرباز زدن دولت روحانی از آنهاست مبنای اصلی هجمهها علیه او بود.
اما گذر برجام از مجلس و پس از آن صدور الزامات رهبری در خصوص آن و در پایان حمایت و تقدیر رهبری از تیم مذاکره کننده، تاییدگر سخنان مقام معظم رهبری بود مبنی بر آن که این مذاکره و رابطه تنها در خصوص مسائل هسته ای بوده است و نه چیز دیگر.
در واقع اقدام روحانی تلاشی بود برای تامین منافع ملی بدون صرفنظر کردن از اصول انقلاب اسلامی. بر این اساس، گفتمان روحانی تنها میانبرها را با تغییر فروع در عین ثابت بودن اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی به خوبی تشخیص داد، چیزی که در همه دولتهای گذشته نیز با واقعبینی می توانست اتفاق بیافتد.
به عبارتی اصول انقلاب هیچگاه در طول سه دهه و اندی که گذشته، با تغییر شخصیتها دچار تحول نگشته و اصولا نمیتواند دچار تغییر نیز بشود.
چنان چه آقای روحانی نیز در دیدار دیروز سفرا تاکید کردند عقب نشینی از اصول انقلاب در دولت وی راهی ندارد. و همین تغییرناپذیری اصول باعث شد تا در موضوع سوریه نماینده ایران حاضر به کوتاه آمدن از مواضع خود به عنوان یکی از مبانی انقلاب- حمایت از دولتهای اسلامی در مقابل استکبار- نیاید.
اینها نشاندهنده تغییرات تاکتیکی و نه تغییر استراتژی میباشد. نتیجه آن که روحانی و یاران وی نشان دادند که به خوبی توانستهاند تقسیمبندی علمی و آکادمیک منافع و اهداف ملی بر پایه وجودی، حیاتی و حاشیهای را به حوزه عملیاتی بکشانند و از این رهگذر امنیتی شدن جمهوری اسلامی در سالهای گذشته به عنوان بزرگترین آسیب ایران در نظام بینالملل را تا حدی محدود کنند.