فرارو- سالمندی زنانه میشود. این خبر را چندیپیش معاون رییسجمهور در امور زنان رسانهای کرد. شهیندخت مولاوردی گفت: زنان ایرانی در 58 سالگی سالمند میشوند. به گفته او پیش از این 60 سالگی سن ورود زنان به سالمندی بود. معاون رییسجمهور همچنین افسردگی و بیماری را از مسائل سالمندی زنان دانست.
شاید زنان سالمند را کمتر در
فضاهای عمومی دیدهباشیم. اکثر این زنان برای بیشترِ ما یادآور واژه
"مادربزرگ"اند؛ مادربزرگهایی که قرار است در آیندهای نهچندان دور
تعدادشان بیشتر شود. آیا قرار است "آنها" و یا آینده خود "ما" باز هم
مادربزرگهایی محصور در چارچوبهای همیشگی احترام و ضعف باشد؟
معضل از جایی آغاز میشود که طبق آمار؛ تا قبل از سال 1390 سالمندان مرد نسبت به سالمندان زن بیشتر بودند. مثلا در
دهههای 50 تا 80 در مقابل 104 زن سالمند 109 مرد سالمند وجود داشت. در
حالیکه در سالهای اخیر در برابر هر 100 زن سالمند 98 تا 99 مرد سالمند
وجود دارد.
یک جامعهشناس درباره زنانهشدن سالمندی در ایران معتقد است:” تمام آسیبهای اجتماعی در ایران زمانیکه برای زنان اتفاق میافتند، یک جنبه جنسیتی پیدا میکنند که مقابله و حل آنها را چه در سطح فردی و چه در سطح ساختاری دشوار میسازد؛ زیرا جنسیت هنوز یک متغیر اساسا تاثیرگذار در تمام معادلات اجتماعی است".
سالمندی؛ برساختی اجتماعی است
دکتر لادن رهبری در گفتگو با فرارو گفت: سالمندی بیش از آنکه در ارتباط با یک دوره خاص از زندگی یا سن جسمانی باشد، یک برساخته اجتماعی است که چند بعد دارد. یک بعد از آن بعد زمانی است. یعنی صرف نظر از اینکه فرد چه ویژگیهای جسمانی یا روانی دارد، زمانی که مثلا از 60 سال به بالا سن داشته باشد سالمند نامیده میشود که این رقم هم خود قراردادی و بسته به زمینه اجتماعی متفاوت است.
وی گفت: مثلا سازمان ملل 60 سال سن را یک رقم جهانی برای آغاز سالمندی اعلام میکند؛ اما سازمان بهداشت جهانی در آفریقا به این نتیجه میرسد که در کشورهای آفریقایی 50 سال رقم واقعیتری برای آغاز سن سالمندی است.
این جامعهشناس ضمن اشاره به بعد جسمانی در سالمندی اظهار کرد: بُعد دوم، بعد جسمانی است و در ارتباط با کاهش طبیعی بازده عمومی بدن است. از دندانها گرفته تا قلب و عروق و دستگاه گوارشی، تمام اعضای بدن با بالارفتن سن دچار اختلالات طبیعی میشوند. اما سن متوسط آغاز این مشکلات و سنین خطر در کشورهای مختلف جهان تفاوتهای عمده ای با هم دارند.
رهبری همچنین در توضیح بعد سوم سالمندی ادامه داد: بعد سوم بعد روانی است. بالارفتن سن به دلیل تغییرات جسمانی، تغییر در الگوهای مسئولیتی، وظایف و تجربیات کسب شده در دوره زندگی، تغییرات پیچیده روانی را با خود به همراه میآورد. برای نمونه، زمانی که فرزندان شما صاحب فرزند میشوند، شما ممکن است ناخودآگاه مفهومپردازی جدیدی از موقعیت اجتماعی خود انجام داده و احساس سالمندی داشته باشید، زیرا تعاریف موجود در جامعه نوهدار شدن را موازی با سالمندی تعریف کرده است. در حالی که نوهدار شدن در گستره سنی وسیعی رخ میدهد و مختص گروه سنی خاص نیست.
مدیر بخش جنسیت انسانشناسی و فرهنگ در ادامه گفت: به تبعِ این تعریفی که در اجتماع وجود دارد، ویژگیهای روانی و رفتاری نیز گاه ناخودآگاه و گاه فعالانه توسط کنشگر اجتماعی تطبیق داده میشود. البته این تغییرات روانی هم بسیار زمینهمند است.
لادن رهبری بعد چهارم در سالمندی را بعد چهارم نامید و دراینباره توضیح داد: بعد چهارم، بعد اجتماعی است. در این بعد الگوهای حرکتی، تعامل اجتماعی، اشتغال، گذران اوقات فراغت و سایر الگوهای فعالیت در اجتماع معیار سالمندی محسوب میشوند. مثلا بازنشستگی و پایان فعالیت¬های شغلی میتواند به عنوان زمان کاهش فعالیتهای اجتماعی – اقتصادی و شروع سالمندی در نظر گرفته شود.
این جامعهشناس ضمن اشاره به اهمیت ابعاد اجتماعی در سالمندی تصریح کرد: بنابراین هرگونه مقایسه سالمندی در کشورهای مختلف باید با احتیاط بسیار، و با توجه به ابعاد مختلف صورت بگیرد.
سن سالمندی در همهجای ایران یکسان نیست
وی در ادامه به وضعیت سالمندی زنان ایرانی پرداخت و در اینباره نیز گفت: اگر در چهارچوب این چهار بعد به وضعیت زنان نگاه کنیم، وضعیت زنان ایرانی در چهار بعد معرفیشده یکسان نیست. از نظر بعد زمانی در ایران، به دلیل برداشتهای فرهنگی مختلف از سن و سالمندی در اجتماعات ایرانی نمیتوان به یک سن واحد رسید. این به دلیل گستره وسیع فرهنگی و تنوع بالای فرهنگی در ایران است.
این جامعهشناس با سخن گفتن از ابعاد جسمانی سالمندی توضیح داد: از نظر جسمانی، وضعیت زنان و مردان قابل مقایسه است. مطالعات در زمینه شکاف جنسی بهداشت و سلامت در ایران نشان داده که این شکاف به مراتب کمتر از شکاف جنسی در فعالیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. بااینوجود میتوان در مورد کیفیت و کمیت خدمات بهداشتی ارائهشده به زنان و تمرکز آن روی سلامت باروری و بهداشت مادری و کمرنگتر بودن سایر بخشها بحث کرد.
سالمندان زن در همهجای دنیا بیشترند
رهبری همچنین اظهار کرد: مساله جنسی دیگری که پیرامون سالمندی اهمیت دارد این است که به دلیل بالابودن امید به زندگی زنان، ما با جمعیت سالمند زن بزرگ تری مواجه هستیم و سلامت جسمانی این جمعیت نه تنها در ایران، بلکه در سایر کشورهای در حال توسعه نیز، که نمونههای بارز آن در آمریکای لاتین وجود دارد، در حال کاهش است.
وی با تایید اینکه سالمندی زنانه شده است ادامه داد: از این منظر، این حرف که سالمندی زنانه شده است درست است. از طرفی به نظر میرسد که سالمندی کمتر از منظر روانی و اجتماعی، یعنی در ارتباط با مسئولیتها و مسیرهای دوره زندگی و فعالیتهای اجتماعی به بحث گذاشته میشود.
این جامعهشناس همچنین به شخاص شکاف جنسی اقتصادی در ایران اشاره کرده و توضیح داد: ایران در شاخص شکاف جنسی مشارکت اقتصادی نیروی کار از میان 142 کشور جهان در سال 2014، رتبه 140 را دارد. زمانی که وضعیت عمومی زنان در بازار کار چنین باشد، زنان در سنین سالمندی امنیت اقتصادی نخواهند داشت.
وی همچنین ضمن اشاره به میزان اشتغال زنان گفت: در سال 2011 در ایران 37.2 درصد مردان گروه سنی +65 شاغل بودهاند در حالیکه این رقم برای زنان همان گروه سنی 5.1 درصد است. شاخصهای اقتصادی دیگر مانند برابری درآمد هم چنین وضعیتی دارند. اگرچه زنان عموما اشتغال خانگی دارند، اما این نوع از فعالیتها مزیت اقتصادی ندارند و تعاملات اجتماعیشان را نیز بسیار محدود میکند.
افسردگی زنان ایرانی در سالمندی معنادار است
لادن رهبری درباره افسردگی زنان سالمندی ایرانی اظهار کرد: اینکه از افسردگی بهعنوان یک بیماری زنانه در دورانهای مختلف زندگی زنان از جمله دوران سالمندی یاد میشود، خود مساله معناداری است. زنان به دلیل مشکلات جسمانی و اقتصادی و وابستگی مداوم برای تامین نیازهای اولیه زندگی با فشارهای روانی مواجه هستند.
این جامعهشناس همچنین به تابوی ازدواج در سنین بالا در ایران اشاره کرد و گفت: گفته شده تابوهای ازدواج در سنین بالا نمیگذارد زنان سالمند ازدواج کنند؛ من معتقدم اینکه برخی زنان سالمند تنها به دلیل اینکه نمی توانند از نظر اقتصادی خود را تامین کنند و به مردان برای حمایت از آنان احتیاج دارند ازدواج میکنند، مساله به مراتب مهمتری است.
مدیر بخش جنسیت انسانشناسی و فرهنگ همچمین میگوید: همتی و همکارانش در یک مقاله که در مجله سالمندی در سال 87 چاپ شده نشان دادهاند که مردها بیش از زنان در خانههای سالمندان دچار تنهایی میشوند. بنابراین، به دلیل توزیع جنسیتی منابع اقتصادی، زنان بیش از هرچیز نیازمند حمایت اقتصادی در دوران سالمندی هستند که این خود مستقیما به میزان اشتغال زنان در طول دوران زندگی ارتباط دارد.
سالمندی در ایران یک مساله اجتماعی و اقتصادی است
دکتر رهبری همچنین اظهار کرد: از طرفی در حال حاضر، نرخ باسوادی مردان در سنین سالمندی خیلی بیشتر از زنان سالمند است. این مساله در برخی استانها مانند سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و ... برجستهتر است. همین معضل الگوهای فعالیتی زنان را نیز کاهش داده است. در مجموع به نظر میرسد سالمندی و زنانهشدن آن در ایران در کنار ابعاد جسمانی و روانی، یک مساله اساسا اجتماعی – اقتصادی است.
وی در ادامه درباره مشکلات سالمندی زنان در آینده توضیح داد: شکاف جنسی کشورمان از سال 2006 تاکنون تغییر چندانی نداشته است. عموما هر سال یکی دو پله بیشتر در رتبه جهانی حرکت نکرده ایم و مثلا سال 2014 رتبه مان از سال 2013 بدتر شد. این بدان معناست که زنان در بهداشت، در فعالیتهای اقتصادی، سیاسی و در تحصیلات و آموزش سهم کمتری نسبت به مردان به خود اختصاص دادهاند.
وی با توضیح درباره شکاف جنسیتی در ایران ادامه داد: ضمن اینکه شکاف جنسی در فعالیتهای اقتصادی-شغلی و فعالیتهای سیاسی بسیار بالاست، ما سالها جزو پایینترین رتبههای جهان در این شاخصها هستیم. با توجه به اینکه اراده¬ جدی برای تغییر این شرایط مشاهده نمیشود،
زنان سالمند در معرض ناامنی اقتصادی
این جامعهشناس در ادامه گفت: بنابراین از منظر اجتماعی-اقتصادی، چون اساسا حضور زنان در بخش اقتصادی کشور خیلی پایین است، در دوران سالمندی نیز زنان در معرض ناامنی اقتصادی قرار خواهند داشت و این باز به معنی مشکلات روانی و جسمانی بیشتر است.
رهبری گفت "فقر در ایران زنانه است". وی در اینباره توضیح داد: با توجه به این که فقر و کاهش سلامت جسمانی در جهان و به خصوص در ایران معضلی زنانه است، ما در راستای افزایش جمعیت سالمندان زن، با افزایش جمعیت افرادی مواجه خواهیم بود که جمعیت وابسته محسوب میشوند. جمعیت وابسته افرادی هستند که برای تامین نیازهای اولیه خود(مسکن، لباس و حتی غذا) وابسته به دیگران هستند.
وی گفت: در شرایطیکه سازوکارهایی برای ارائه خدمات نهادی اجتماعی، رفاهی، بهداشتی و... برای جمعیت وابسته در یک جامعه وجود نداشته باشد و نزدیکان و وابستگان این افراد تنها تامینکنندگان این خدمات باشند، با توجه به اینکه نه تضمینی بر ارائه این خدمات هست و نه کنترلی بر کیفیت و کمیت ارائه آنها، قطعا افراد وابسته سالمند در جامعه دچار مشکل میشوند.
از زنان سرپرست خانوار سالمند غافل نشویم
این جامعهشناس در ادامه گفتگو به زنان سرپرست خانواده اشاره کرد و ادامه داد: زنان سرپرست خانواری که وارد مرحله سالمندی میشوند نیز گروهی هستند که به دلیل توزیع سنی مشاغل و به خصوص تبعیض سنی نسبت به زنان در بازار کار نیازمند توجه ویژه هستند.
وی با تاکید بر لزوم برنامهریزی صحیح در سیاستهای توسعه اجتماعی گفت: بنابراین لازم است که سیاستهای توسعه اجتماعی را به درستی برای جمعیت سالمند برنامهریزی کنند. جمعیت سالمند به درآمد مناسب با شرایط اقتصادی کشور، خدمات بهداشت روانی و جسمانی، مسکن و سرپناه، خدمات مراقبتی، فرصتهای شغلی برای سالمندان بدون تبعیض سنی، بازنشستگی با شرایط عادلانه، خدمات اجتماعی-مددکاری و... نیاز دارند. با توجه به ساختار جمعیتی و نحوه تغییر آن، در کشور ما باید این سیاست گذاریها برای سالمندان و جوانان در کنار هم صورت گیرد.
آیا زنان سالمند ایرانی منزوی شدهاند؟
دکتر لادن رهبری در ادامه و در پاسخ به این سئوال که آیا زنان سالمند ایران به انزوا کشده شدهاند توضیح داد: آنچه به نظرم درحالحاضر عامل اصلی انزوای سالمندان است بیشتر نه در سطح فردی و روابط بین فردی بلکه در سطح کلان است و آن هم به ساختار جمعیتی کشورمان و تصمیم گیریهای سیاستی کلان ارتباط دارد.
این جامعهشناس با ذکر این نکته که سیاستهای کشور متمرکز بر جوانان بوده است، تصریح کرد: کشورمان در دهههای اخیر به دلیل جمعیت جوان گستردهای که دارد، سیاستگذاریها و برنامهریزیهای خود را متمرکز بر این جمعیت قرار داده است. رشد عظیم نظام آموزشی کشور یکی از این نوع برنامههاست. در این میان، سالمندان توجه کافی ندیدهاند. نه در برنامههای حمایتی اجتماعی-اقتصادی، نه در برنامههای فراغتی-تفریحی و ... توجه کمتری به این گروه شده است
وی با تاکید بر اینکه به سالمندی در ایران کمتر پرداخته شده است، اظهار کرد: در پژوهشهای علمی نیز چه از نوع تولیدات دانشگاهی و چه پژوهشهای سازمانی، سالمندی فقط یک رده سنی است که عموما تحلیل خاصی روی آن انجام نمیشود. این فقط حرف من نیست؛ گزارش بخش جمعیتی سازمانملل در سال 2011 به یک نقصان جدی در ادبیات سالمندی از دیدگاه سلامت و جایگاه اجتماعی-فرهنگی در ایران اشاره کرده است.
نگاه به سالمندان در قالب مادربزرگ و پدربزرگ دلسوز اشتباه است
وی همچنین با نقد نگاه به سالمندی در ایران اظهار کرد: از این دیدگاه انزوا چه برای سالمندان زن و چه برای سالمندان مرد وجود دارد. نمود آشکارش اینکه سالمندان کمتر از گروههای دیگر در رسانهها مخاطب قرار میگیرند. حضور آنان در رسانهها اساسا در قالب نقشهای کلیشهای است که آنهم جنبه جنسیتی بسیار قوی دارد و بخش دوم جوابم را تشکیل میدهد؛ یعنی نگرش به سالمندان به مثابه مادربزرگها و پدربزرگهای دلسوز، سنتی و نصحیتگو؛ نه افرادی موفق، تحسین برانگیز و تاثیرگذار. این درحالی است که جمعیت جوان عظیم کشور در آیندهای نزدیک به سمت سالمندی حرکت خواهد کرد.
لادن رهبری با اشاره به اینکه سالمندی دوران دشواری است گفت: سالمندی اساسا دوران دشواری است و آنهم به دلیل باورهای فرهنگی و مردمی پیرامون مفهوم سالمندی است که اساسا گویای یک تبعیض سنی است. این مساله مختص ایران هم نیست.
وی همچنین گفت: یک تحقیق در دانشگاه هاروارد که نتایج آن مشابه تحقیق گرین والد و همکارانش در آمریکا در سال 2013 است، نشان داده که 80 درصد مردم گرایش به تبعیض سنی دارند و اکثر جوانان منشهای منفی نسبت به سالمندان بروز میدهند.
لادن رهبری ضمن اشاره به افت منزلت اجتماعی در دوران سالمندی در ایران ادامه داد: اگرچه ممکن است که سالمندان لزوما با انزوا به معنای تنهاماندن و یا ترکشدن توسط خانواده هایشان مواجه نباشند، اما به دلیل همین افت منزلت اجتماعی دوران سختی و تنهایی را سپری میکنند. چه گروهی که دوران سالمندی خود را در خانههای سالمندان میگذرانند و چه گروهی که در منزل خود یا در منزل بستگان خود سپری میکنند، با این مساله تبعیض سنی و منشهای منفی مواجه هستند.
فرهنگ احترام به سالمند در ایران با مشکل مواجه است
این جامعهشناس در نقد نگاه به سالمند تنها در بعد احساسی آن گفت: اگرچه در فرهنگ ایرانی عموما احترام به سالمندان از سنین کم به ما آموزش داده میشود، اما این آموزش جنبه احساسی دارد و به جای تاکید بر احترام، تحسین دستاوردهای دوره زندگی و جایگاه اجتماعی سالمندان، به کاهش تواناییهای آنان در ابعاد مختلف تکیه دارد.
رهبری ادامه داد: سالمند به جای فردی که دارای تجربیات، دستاوردها و دانش است، موجودیتی تاریخ گذشته و در ارتباط با بیماری ها، ناتوانیها و با یک منش دلسوزانه معرفی میشود و مورد احترام قرار میگیرد. این دو نوع احترام در عمل تفاوت اساسی با هم دارند. رویکرد کنونی ما که رویکرد دوم است، با منش عملی منفی نسبت به سالمندان همراه است. آنها به اندازه کافی جدی گرفته نمی شوند و در تصمیم سازیها موثر نیستند.
زنان سالمند: پرستاران موقت نوههای خود!
مدیر بخش جنسیت انسانشناسی و فرهنگ در ادامه تصریح کرد: در خانوادهها، زنان سالمند، صرف نظر از دستاوردهای دوران زندگی عموما پرستاران موقت نوههای خود هستند. این مساله به خودی خود اشکالی ندارد اما اگر به عنوان یک وظیفه به سالمندان تحمیل شود، نشاندهنده وجود همان تفکر عمومی آسیب زاست.
منظور از زنانهشدن مسائل اجتماعی چیست؟
لادن رهبری در پاسخ به این سئوال گفت: وقتی در جامعه شناسی یا انسانشناسی از زنانهشدن یک آسیب یا یک مساله اجتماعی یاد میشود، منظور این نیست که این مساله مختص زنان است و یا تعداد زنان در آن لزوما بیشتر است.
وی در ادامه توضیح داد: تقاطع ایجاد شده بین معضلات اجتماعی مانند فقر، اعتیاد، ایدز و غیره و جنسیت فرد، در این جا زنبودن، بهدلیل ساختارهای اجتماعی-فرهنگی و گاه اقتصادی-سیاسی باعث تغییر و تشدید مشکلات و پیامدهای این معضلات میشود. با این نگاه، بله به نظرم بسیاری از آسیبها در ایران زنانه شدهاند.
این جامعهشناس تاکید کرد: من فکر میکنم تمام آسیبهای اجتماعی در ایران زمانیکه برای زنان اتفاق میافتند، یک جنبه جنسیتی پیدا میکنند که مقابله و حل آنها را چه در سطح فردی و چه در سطح ساختاری دشوار میسازد؛ زیرا جنسیت هنوز یک متغیر اساسا تاثیرگذار در تمام معادلات اجتماعی است.
مشکلات زنانه در زندگی مردان موثرند
وی همچنین با اشاره به اینکه زنانهشدن مشکلات به معناس حذف مردان از پیامدهای آن نیست، اظهار کرد: از طرفی، زنانهشدن مشکلات را نباید به معنی حذف مردان از تبعات و پیامدهای آنها دانست. مشکلاتی که زنانه میشوند، در زندگی مردان و در کل اجتماع پیامدهایی را به همراه خواهند داشت. مسائل زنان، مسائل کل جامعه هستند. اما چیزی که مهم است این است که سالمندی را نه در سطح خرد و نه در سطح کلان نمی توان به خودی خود یک آسیب در نظر گرفت.
دکتر لادن رهبری در انتها به فرارو گفت: در سطح کلان، سالمندی یک مساله اجتماعی است که تنها در صورت نبود سازوکارهای رسمی، نهادهای رفاهی و نبود برنامه ریزی در سطح کلان برای تغییرات جمعیتی مشکل ساز میشود. از طرفی، در سطح فردی سالمندی هیچ شباهتی به موارد دیگری که ذکر کردید ندارد و یک آسیب محسوب نمی شود. این که زنان زودتر به لحاظ جسمانی، اجتماعی و روانی سالمند میشوند، هم تحت تاثیر آسیبهای اجتماعی دیگر، هم تحت تاثیر ساختارهای اجتماعی – فرهنگی و اقتصادی- سیاسی کشور و هم ناشی از کاستیهای نهادی برای مقابله با آسیبهای اجتماعی و تاثیر آن بر دوران سالمندی است.