یادداشت دریافتی- گودرز میرانی؛ این روزها بحث تبلیغات و شیوههای مختلف آن در تلویزیون از فروش آنتن گرفته تا ورود آن به متن اصلی سریالها در هر گوشه و کناری دیده و شنیده میشود تا جایی که برخی از منتقدان سرسخت این شیوههای تبلیغ تجاری در صدا و سیما افراد و رسانههایی هستند که خط فکر سیاسیشان از همان مسیر این نهاد فرهنگی و اطلاعرسان میگذرد.
تبیین ابعاد تبلیغات بازرگانی در صدا وسیما نیازمند تحقیقی علمی است که از حوصله این مختصر خارج است. اما نگاهی گذرا به پیامهای بازرگانی در این رسانه به خوبی نشان میدهد که بیشتر کالای تبلیغی، مصرفی هستند و با قراردادن جایزههای وسوسهکننده تنها مصرف بیشتر (به زبانی سادهتر اسراف) را تبلیغ میکنند.
مثلا همین چند شب پیش در تبلیغ یک نوع دستمال کاغذی، افرادی که سر سفره نشسته بودند، با اطلاع یافتن از خبر جایزهای که خیرهکننده بود، تند و تند دستمالها را از جعبه بیرون میکشند تا زودتر تمام شود و جعبههای بیشتری بخرند و شانس خود را برای بردن جایزه افزایش دهند.
تبلیغ برنج و روغن و ... نیز هریک داستان خاص خود را دارد.
اینکه «رسانه ملی» با تبلیغاتش برای کسب درآمد اصول و بنیانهای جامعه مصرفی و سرمایهداری را در یک کشور اسلامی جا میاندازد و تبلیغ میکند، نیازمند بحثی علمی و مفصلتر است.
آنچه در اینجا بدان میپردازم، پخش گزارشی انتقادی از رشد «مالها» یا همان مراکز خرید در تهران از صدا و سیما است. در این گزارش، گزارشگر به شدت از رشد قارچگونه این مراکز انتقاد میکرد و مسئولیت این نابسامانی در رشد «مالها» را متوجه شهرداری و دولت ساخت.
اینکه چرا به افراد برای ساخت این مراکز خرید مجوز داده میشود و اغلب آنها به مراکزی برای عرضۀ برندهای خارجی تبدیل شدهاند و با این کار تیشه به ریشه تولید ملی میزنند.
در نفوذ و گسترش برندهای خارجی در بازار ایران و نقش آنها در تضعیف رویکرد مصرف کالای ایرانی در یک دهۀ گذشته و بجا بودن انتقاد گزارشگر صدا وسیما از رشد بیرویه مالها تردیدی وجود ندارد. اما دست اندرکاران این نهاد بزرگ فرهنگی در این مورد اندکی کمحافظه به نظر میرسند، زیرا درست در دور قبل پخش سریال بسیار پرطرفدار «پایتخت»، یعنی «پایتخت 3» یکی از همین به اصطلاح «مالها» حامی مالی آن بود و تابلوی تبلیغی آن در هرگوشهای از سکانسهای مختلف این سریال دیده میشد، از بنر روی کامیون ارسطو و کنار تشکهای کشتی گرفته تا دوبندههای «نقی معمولیِ» محبوب!
چرا سیما در گزارش خبری خود به انتقاد از سربرآوردن مالها و آثار زیانبار فرهنگی و اقتصادی آنها میپردازد اما در برنامه پربیننده خود به شکلی نامتعارف به تبلیغ یکی از بزرگترین آنها میپردازد؟
البته این دوگانگی در برخورد با مسائل به فقط این یک مورد محدود نمیشود. در بسیاری از برنامههای مذهبی شبکههای مختلف، به ویژه سخنرانیها و میزگردهایی که به موضوع قناعت، مصرف درست و ... می-پردازند، مردم را به امری دعوت میکنند که در تبلیغ بلافاصله بعد از آن، مخاطب ناظر پخش پیامی بازرگانی درست برعکس پند و اندرزهای دینی مطرح شده در برنامه ماقبل آن است. آیا توجیهی برای این دوگانگیها وجود دارد؟