فرارو- وزارت علوم استقلال دانشگاهها در جذب دانشجوی دکترا را به آنها برگرداند. مجتبی شریعتینیاسر -معاون آموزشی علوم- گفت: وزارت علوم نسبت به رویه دولت قبل در پذیرش دانشجوی دکتری تجدیدنظر کرده است. آییننامه پذیرش دانشجوی دکترا ابلاغ شده و پذیرش دانشجوی دکترا از سال آینده براساس سیاستهای جدید صورت خواهد گرفت. براساس این آییننامه، پذیرش دانشجوی دکترا مستقیما توسط دانشگاه صورت میگیرد و یک امتحان عمومی توسط سازمان سنجش آموزش کشور برگزار میشود، سپس رشته پذیرش به دانشگاههای مجری دوره دکترا واگذار میشود.
به گزارش فرارو، سهسال پیش بود که کامران دانشجو آزمون ورود به مقطع دکترا را به آزمون سراسری بدل کرد. این اقدام تعجب بسیاری را برانگیخت، چرا که هم استقلال دانشگاهها در پذیرش دانشجو را از آنها میگرفت و هم به اعتقاد برخی کیفیت در این مقطع را کاهش میداد.
درگیر کردن دانشجو با آزمونهایی که این بار دانشگاه از او میگیرد، گرچه ممکن است قدری بیشتر تخصصی باشد، اما نمی تواند تضمین دانشجوی توانا و صالح باشد. دانشجو باید بر اساس سوابق علمی و ایدهاش برای رساله دکتری (پروپزال رساله اش) ارزیابی شود.
در طی این سهسال برخی به تاثیر سیاستهای وزارت علوم بر کاهش کیفیت در آموزش عالی اشاره میکردند. برخیدیگر اما این موضوع را نه مرتبط به این سیاستها، بلکه به طور کلی به ایرادهای نظام آموزشی برمیگرداندند. تغییر پذیرش دانشجو در مقطع دکترا نیز از عواملی بود که بسیاری بر تاثیر منفی آن بر کیفیت دکترا اشاره داشتند. با این وجود بخشی از کارشناسان اجتماعی معتقد بوده و هستند که اگرچه شیوه پذیرش دانشجو میتواند بر کیفیت دانشجویان اثر بگذارد، اما نمیتواند تغییر چندانی در کیفیت آموزش ایجاد کند و مشکلات را باید ریشهایتر ارزیابی کرد. دکتر اصغر ایزدیجیران –عضو هیئت علمی گروه انسانشناسی دانشگاه تهران- در اینباره معتقد است "شاید چندان اهمیتی نداشته باشد که آزمون را یک نهاد فراتر از دانشگاه بگیرد یا خود دانشگاه، مهم آن است که بیاندیشیم و ملاحظه کنیم که آیا ماهیت آزمون میتواند همه افراد را با تفاوت هایش عادلانه ارزیابی کند یا نه. من فکر می کنم ما بایستی برای پذیرش در مقطع دکتری نه بر هر گونه آزمون بلکه بر توانایی های لازم برای دکتر شدن یک دانشجو تکیه کنیم".
چطور میتوانیم شاهد تفاوت در مقطع دکترا باشیم؟
ایزدیجیران در گفتگو با فرارو اظهار کرد: استقلال دانشگاهها در پذیرش دانشجویان دکتری گرچه ممکن است بهتر از وضعیت غیرمستقل باشد، اما نیاز به رویههای درستی دارد. در غیر اینصورت شاید شاهد تفاوت چندانی با وضعیت پیشین نباشیم. پذیرش دانشجو اساسا باید از طریق استاد باشند، یعنی این در واقع استاد باشد که دانشجو را برای پذیرش در مقطع دکتری تأیید کند. دانشجو باید در قالب برنامه پژوهشی (Research Program) یا همان پروژه فکری و عملی آن استادی قرار گیرد که احساس میکند او نیز بدان تمایل دارد. در چنین حالتی است که ما میتوانیم ادعا کنیم حرکتی میتواند در مسیری مشخص رخ دهد. لذا درگیر کردن دانشجو با آزمونهایی که این بار دانشگاه از او میگیرد، گرچه ممکن است قدری بیشتر تخصصی باشد، اما نمی تواند تضمین دانشجوی توانا و صالح باشد. دانشجو باید بر اساس سوابق علمی و ایدهاش برای رساله دکتری (پروپزال رساله اش) ارزیابی شود.
وی در ادامه تصریح کرد: هیچ گروه آموزشی ای نمی تواند دانشجوی دکتری با علایق کلی و مبهم بپذیرد. دانشجو بایستی از پیش و احتمالا در راستای رساله کارشناسی ارشد خود دست به انتخاب استاد مد نظرش بزند و از طریق همین استاد به دانشگاه معرفی گردد. هر گروه هر سال میتواند به تعداد اعضای هیئت علمی خود دانشجوی دکتری بگیرد. این فرصت بایستی برای تمامی اعضای هیئت علمی صرف نظر از مرتبههای استادیاری، دانشیاری و استادی فراهم آید تا بتوانند در راستای علایق پژوهشی خود دانشجو جذب کنند.
در تأکید بر سوابق علمی باید مراقب باشیم که دچار مجله علمی- پژوهشی زدگی یا آی اس آی زدگی نشویم. حداقل در علوم انسانی، هر گونه نوشتاری که بتواند برای استاد نشان دهد که شاگردش به خوبی در عرصه عمل ورزی و نظرورزی زبده شده یا مراحل جدی آن را آغاز کرده میتواند کفایت کند.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه بهترین راه برای پذیرش دانشجوی دکترا چه میتواند باشد، در ادامه اظهار کرد: شاید چندان اهمیتی نداشته باشد که آزمون را یک نهاد فراتر از دانشگاه بگیرد یا خود دانشگاه، مهم آن است که بیاندیشیم و ملاحظه کنیم که آیا ماهیت آزمون میتواند همه افراد را با تفاوت هایش عادلانه ارزیابی کند یا نه. من فکر میکنم ما بایستی برای پذیرش در مقطع دکتری نه بر هر گونه آزمون (چه تستی که نازل ترین و بی معناترین نوع آزمون بود، و چه تشریحی که چنان میتواند بی حد و حصر باز و گسترده باشد که همواره ابهامی عمیق را در پیشانی خود داشته باشد) بلکه بر تواناییهای لازم برای دکتر شدن یک دانشجو تکیه کنیم. حداقل در رشتههای علوم اجتماعی و به ویژه انسان شناسی که من خودم در آن کار میکنم، مهارت یک دانشجو در متن نوشتاریاش است، متنی که میتواند زندگی را به پیچیده ترین، مبهم ترین، پویاترین و پیشبینی ناپذیرترین شکل ممکن نمایش دهد.
از دانشجویی تا مهارت زندگی
عضو گروه انسانشناسی دانشگاه تهران همچنین گفت: این مهارت باید زندگی را آنگونه که زیسته میشود با خلاقیت تمام بتواند بیان کند. قلمی که از آن سخن میگویم حاصل تلفیقی است از تجربه کار میدانی دانشجو به اضافه تسلط بر منابع نظری. همان استادی که دانشجو انتخاب کرده، خود بهترین فردی است که میتواند حکم به کیفیت قلم و اندیشه و عمل متصل به قلم دانشجو دهد. مسئولیت و رساله نهایی دانشجو نیز بر عهده همین استاد راهنماست، چیزی که باعث میشود اعضای هیئت علمی گروهها تمام تلاش خود را برای خلق رساله ای درخشان به کار گیرند.
وی همچنین از سوابق علمی سخن گفته و تصریح کرد: در تأکید بر سوابق علمی باید مراقب باشیم که دچار مجله علمی- پژوهشی زدگی یا آی اس آی زدگی نشویم. حداقل در علوم انسانی، هر گونه نوشتاری که بتواند برای استاد نشان دهد که شاگردش به خوبی در عرصه عمل ورزی و نظرورزی زبده شده یا مراحل جدی آن را آغاز کرده میتواند کفایت کند. چاره ای جز اعتماد به اعضای هیئت علمی و دانشجویان پرسابقه وجود ندارد، به هر حال سرمایه ما در کشور همین افراد هستند و خروجی نیز متأثر از کیفیت همین نیروی انسانی خواهد بود.
این استاد دانشگاه در انتها درباره نحوه بالابردن کیفیت فعالیتهای علمی اعضاء هیئت علمی دانشگاهها گفت: این امر به تدریج باعث خواهد شد تا کیفیت فعالیتهای علمی اعضای هیئت علمی دانشگاهها افزایش یابد، چون در چنین وضعیتی تمام مسئولیت دانشجوی دکتری بر عهده استاد است. همچنین بخش مهمی از ارزیابی پیشرفت علمی استاد برخواهد گشت به دانشجویان درخشانی که تربیت کرده است. اما پیش نیاز جدی برای استادمحور شدن پذیرش دانشجویان دکتری آن است که برنامه پژوهشی یا پروژههای فکری- عملی اعضای هیئت علمی جدی گرفته شده و از طرف دانشگاه مورد حمایت مستمر مالی قرار گیرد. بدینترتیب ما دانشجویان دکتری را در قالب برنامههای پژوهشی خواهیم پذیرفت. در این صورت دانشجویان کارشناسی و کارشناسی ارشد در حین تحصیل خود همواره کار کردن در داخل یک پروژه مشخص را جدی خواهند گرفت. کل این مجموعه در نهایت شاید بتواند مسیرهایی برای دانشجویان دکتری و اعضای هیئت علمی بگشاید تا بتوانند تعهد خودشان را نسبت به مردمان شان انجام دهند.
در این که استاد باید شخصاً دانشجوی دکتری را انتخاب کند به نکته درستی اشاره شده، اما باید توجه کرد این مطلب در صورتی منتج به نتیجه مفید خواهد شد که استاد، خود مسوول تامین هزینه و پرداخت حقوق به دانشجو باشد. به عنوان مثال از ظریق اجرای پروژه های تحقیقاتی بخش های صنعتی.
در این خصوص، بودجه های دولتی و گرنت های دانشگاه فقط براساس معیارهای معین و عموما در آغاز به کار استاد برای جذب دانشجو در اختیار استاد قرار میگیرد.
به هر حال حتی در کشورهای پیشرفته نیز دانشجوی پذیرش شده باید حداقل هایی تعیین شده از سوی دانشگاه را رعایت کند. ضمن اینکه از طریق سیستمهای نظارتی در طی سال های تحصیل در مقاطع مختلف مورد ارزیابی قرار گرفته و امکان جلوگیری از ادامه تحصیل او در هر زمانی وجود دارد.
باید دخالت های فردی تا حد زیادی کم بشه نه اینکه با مصاحبه و معارفه و توصیه نامه و تعهد نامه و ... دانشجوهای نخبه رو کنار بزارن و یک سری دانشجوی بله قربان گو وارد دانشگاه بشن.
بدون کتابخانه - بدون سلف سرویس
- بدون آزمایشگاه - بدون کارگاه -
به دستور مدیر دانشگاه به دانشجویان نمره کیلویی و نمره پولی داده میشود
- هیچ استادی حق انداختن دانشجوها
را ندارد چون تعداد مشتریان یا همان
دانشجویان دانشگاه کم میشود
و درآمدهای رییس دانشگاه کاهش
می یابد.