زن 29 ساله اي که به اتهام فريب در ازدواج از همسرش شکايت کرده بود درحالي که معتقد بود، حرف هاي ديگران، تصميم هاي نادرست، زودباوري و اعتمادهاي نابجا موجب شده است هيچ گاه گل هاي پژمرده در زندگي اش فرصت دوباره شکفتن نيابند، به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري کاظم آباد مشهد گفت: در تمام 29 بهاري که از عمرم سپري شده است هيچ گاه رنگ سبزي و طراوت را نديده ام با خود مي انديشم اي کاش زندگي همانند فيلمي بود که مي شد سکانس هاي آن را تغيير داد.
زن جوان ادامه داد: 17ساله بودم که با عماد ازدواج کردم، اما هنوز لحظه زيباي پوشيدن لباس عروس در ذهنم بود که با چهره خشن همسرم روبه رو شدم و خيلي زود فهميدم که او به مواد مخدر صنعتي اعتياد دارد اما ديگر کيميا را باردار بودم و نمي توانستم از او جدا شوم مجبور بودم کتک ها و ناسزاهاي او را هنگامي که خمار مي شد تحمل کنم.
اما هر انساني ظرفيتي دارد من هم بالاخره صبرم به پايان رسيد و در حالي که کيميا هفتمين بهار زندگي اش را پشت سر مي گذاشت به روزگار سياهم پايان دادم و با آن که به خاطر دوري از فرزندم اشک مي ريختم از عماد طلاق گرفتم از آن روز به بعد 4سال را بدون دخترم سپري کردم و زندگي سختي داشتم، اما بيشتر از هرچيز نگاه ها، حرف ها و طعنه هاي ديگران عذابم مي داد تا اين که 3ماه قبل با مرد 62ساله اي آشنا شدم پوريا مدعي بود 2بار ازدواج کرده است او مي گفت همسرانش، زنان صادقي نبودند و به او خيانت مي کردند او که خود را داروساز و فردي سرشناس و تحصيلکرده معرفي مي کرد مدعي بود به دنبال زندگي آرام و توام با آسايش است من هم که فريب چرب زباني و ادعاهاي او را خورده بودم، بدون تحقيق و مشورت به عقد او درآمدم اما هنوز 2ماه از ازدواج ما نگذشته بود که پوريا چند روز به منزل نيامد، هنگامي که در جست وجوي شوهرم بودم زن جواني به منزلم آمد و گفت پوريا تو را هم فريب داده است من هم همسر دوم او هستم او مردي بيکار و داراي مشکلات اخلاقي است که تحصيلات ابتدايي دارد و هم اکنون به اتهام کلاهبرداري در زندان به سر مي برد و من هم به خاطر چشم هاي ناپاک و روابط خياباني او با زنان ديگر، قصد دارم از او طلاق بگيرم.
منبع: روزنامه خراسان