یادداشت دریافتی- احسان مظاهری؛ آقای ظریف، هر کشوری، مثل هر انسانی، دوستانی دارد که در وقت تنگ و تاریک و درماندگی و فلاکت، پنجه در پنجهاش کند و از فرو افتادن به دریا و اقیانوس نجاتش دهد. دوستانی که اشکها و لبخندهایشان، آنها را به هم پیوند میدهد.
مثل اعرابی که دوستیهایشان را با جامهایی از خون یمنیها جشن گرفتهاند. مثل دولتهای اروپایی و آمریکا که هرچه با کشورهای دیگر ظالمانه و خلاف اخلاق رفتار میکنند اما اتحاد خودشان را نگه میدارند. در ماجرای اوکراین اتحادشان اتحاد بود.
دوستان ایران اما کدام کشورها هستند؟ کدام گروهها؟ کدام آدمها؟ اگر نقطهٔ پیوند را دین اسلام در نظر بگیریم و عربستان را دوست بپنداریم، راهی به خلاف تعقل و تدبر رفتهایم چنانکه از داستان جده و برگشت دادن زائران اصفهان و حمله به یمن و خط و نشانشان برای مذاکرات هستهای و قس الی هذا، چنین برمی آید.
اگر ترکیه را دوست خویش بدانیم که کاسه همان کاسه است و آش همان آش. همه دیدیم رئیس جمهور ترکیه با لحنی اطمینان بخش، چگونه از حمله عربستان به یمن حمایت کرد و چه وقیحانه ایران را عامل در آتش سوختن خاورمیانه دانست.
اگر سوریه دوست ایران است باید اندیشید سوریه پیش از داعش هم به ایران چنین نگاهی داشت؟ پیش از درگیریها هم ایران را تنها برادر خود میخواند؟ همه میدانیم که سوریه به شدت نیازمند به ایران است. از اینها هم که بگذریم برای کمک به ما، کاری از دست سوریه برنمی آید، بلکه دوستی است که ما به او کمک میکنیم. البته این کمکها کاملا اخلاقی است چون در وضعیتی مشابه، ما نیز چنین انتظاری از چنین دوستی داشتیم و در این وانفسای دوست و دشمن، قطعا سوریه غنیمت است.
آیا حماس دوست ماست؟ موضع ایران در قبال یمن دقیقا بر خلاف عربستان است و دوستان حماسی! چنانکه میدانید بارها از حملات عربستان حمایت کردند و تاکید داشتند که حامی حمله به حوثیها هستند. آیا چون حوثیها شیعهاند؟ و آیا حماس، پیش از این هم تنها دوست ایران یعنی سوریه را محکوم نکرده بود؟ دوستی که ما به او کمک میکنیم نباید زمانی که به او نیاز داریم، پاسخی متقابل بدهد؟
آیا دوستان ما چین و روسیهاند؟ همان دو کشور عضو شورای امنیت که قطعنامهها و تحریمها را ارزانی ما کردند؟ همانها نیستند که حق وتو را در جیبشان گذاشتند و بیمارستانهای ما را از دارو برهنه کردند و سفرههایمان را کوچکتر؟ دوستان روسی ما همان دوستانی نیستند که وعده بالستیکشان به ما را، زیر پا نهادند و انگار نه انگار؟ چنین کاری حتی برای یک کشور بیگانه هم شرم آور است اما ما خود را دوست میپنداشتیم!
آیا افغانستان دوست ماست که رئیس جمهورش سه بار به ریاض رفته و از حمله به یمن استقبال کرده و تنها سفرش به ایران را فعلا معلق کرده است؟ یا پاکستان که با آل سعود درگوشی پچ پچهای دیپلماتیک میکنند؟ کشورهای حوزه خلیج فارس که تمام همشان مصروف بر آن است که واژهٔ خلیج را از فارس، به یغما ببرند چطور؟ کشورهای پیشرفتهٔ اروپا وآمریکای شمالی هم که اصلا سنخیتی با این بحث ندارند!
ما به عنوان دوست حقیقی فقط سوریه را داریم و مقاومت لبنان را که هر دو بیش از آنکه به ما کمک کنند، به کمک ما نیاز دارند، بیش از آنکه در جوامع بین الملل از ما حمایت کنند، به حمایت ما نیاز دارند. تنها دوستان حقیقی ما هستند اما آیا میتوانند کمکهای بزرگ به ما کنند؟
هر شخص حقیقی و حقوقی بین المللی، در جامعه بین الملل تحت فشارهایی قرار دارد که باید با کمک حامیانش آنها را مرتفع سازد. دوستانی که خود تحت شدیدترین فشارها هستند چگونه میتوانند فشارها را از ما بردارند؟ البته پر واضح است که دوستان وقت تنگ، دوستان بزرگی هستند حتی اگر توان بزرگی نداشته باشند.
اما آقای وزیر، سوال اینجاست: دوستان ایران کدامها هستند؟ در مذاکرات هستهای کدامها بودند که غرب را مسئول این کشکمش معرفی کنند؟ کدامها پیش از آنکه به فکر حل مسئله غنی سازی باشند، به فکر حل مسئله تحریمها بودند؟ هیچکدام.
به نقل از کتاب شازده کوچولو «روباه گفت: آدمها همه چیز را حاضر و آماده از مغازهها میخرند اما چون مغازهای نیست که دوست معامله کند، آدمها ماندهاند بیدوست. تو اگر دوست میخواهی مرا اهلی کن. شازده کوچولو گفت: اهلی کردن یعنی چه؟ روباه گفت یعنی عشق و دوستی ایجاد کردن.»
آقای وزیر، اگر کشورهای پیشرفته مثل اروپا و ژاپن و آمریکا و استرالیا و کره جنوبی روباه هم باشند، آیا نمیتوان آنها را برای خود اهلی کرد؟ وقت آن نرسیده که عشق بدهیم و دوستی پس بگیریم؟ همه میدانند دوستیها، پشت ویترین مغازهها نیستند و به راحتی به دست نمیآیند.
دوستیها نیاز به زحمت کشیدن و از خود گذشتن و اهلی کردن دارند. مذاکرات هستهای نشانهٔ خوبی از آغاز یک راه است. ما میدانیم گام نهادن در مسیر دوستی به آسانی نخواهد بود. ما میدانیم پشت پرده سیاست، معماهای بیکرانی نهفته است. ما عاشق افشاگری و افشاگران نیستیم. ما تشنه و شیفتهٔ پرده دریها نخواهیم بود. ما در آرزوی حل معماهای پشت پردهایم. کاری که فقط یک انسان ظریف از پس آن برمی آید. آقای ظریف، دستهایت را محکم گرفتهایم.