یادداشت دریافتی- محمد تقی جهانبخش؛ مذاکرات هستهای میان جمهوریاسلامی ایران و گروه ۱+۵، در دومین گام و این بار در لوزان سوییس ادامه یافت و طی آن «راهحلهایی در مورد مؤلفههای مهم برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)» شناسایی شد و نتیجه آن طی یک «بیانیه مطبوعاتی» اعلام گردید.
بر این اساس ایران و گروه ۱+۵ تفاهم کردهاند تا بر روی راهحلهایی که به عادی شدن پرونده هستهای ایران خواهد انجامید، برای حصول به توافق جامع کار کنند.
تفاهمات صورت گرفته در سیزدهم فروردین امسال، بستری برای توافق جامع نهایی میان طرفین خواهد بود. ازاینرو باید گفت که «بیانیه سوییس» آغاز راهی دشوار برای گروه مذاکرهکننده هستهای است که باید برای تأمین منافع ملی کشور در برابر زیادهخواهی طرف مقابل، تلاش و مقاومت نمایند.
پس از قرائت بیانیه مشترک مطبوعاتی، موافقتها و مخالفتهای فراوانی در سطوح مختلف صورت گرفت. بهطور عمده شاهد مخالفتهایی در ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی هستیم. نخستوزیر جنگطلب رژیم صهیونیستی مهمترین مخالف بینالمللی تفاهمات صورت گرفته است.
در سطح منطقهای سران برخی کشورهای عربی منطقه در ادامه سیاستهای خصمانه خود علیه جمهوریاسلامی ایران، به مخالفت با روند توافقات پرداختهاند. در سطح داخلی نیز عدهای که «دلواپس» منافع ملی هستند، در ایران و ایالاتمتحده آمریکا به تخفیف دستاوردهای مذاکرات هستهای پرداخته و آنرا با عناوین مختلف مورد هجمه قرار دادهاند. پیرامون این مسئله و در راستای فهم بهتر آن ذکر نکاتی چند، خالی از لطف نیست.
۱- مذاکره اصولاً جریانی است که هر یک از طرفین برای خود منافعی تعریف و برای کسب آن وارد گفتگو میشوند. از این منظر مذاکره محل بده ـ بستان سیاسی است که طرفین امتیازاتی داده و در مقابل منافعی کسب میکنند. بدیهی است که نمیتوان انتظار داشت یکطرف تمام منافع را ببرد و طرف دیگر دستخالی باشد.
با اینحال تجربه چنین مذاکراتی در روابط بینالملل وجود دارد. معاهده ورسای ۱۹۱۹، میان دول پیروز جنگ جهانی اول و آلمان بهعنوان دولت شکستخورده مصداق این نوع مذاکره است و نتایج آن نیز مشخص است. بسیاری آغاز جنگ جهانی دوم توسط آلمان را ناشی از تحقیر تاریخی ناشی از معاهده ورسای میدانند.
فارغ از نتایج مذاکراتی ازایندست، باید این سؤال را پرسید که آیا چنین مذاکرهای در شرایط فعلی قابل انجام است؟ پاسخ حتماً منفی است. هیچیک از طرفین مذاکره در شرایطی نیستند که در بازی با حاصل جمع صفر (برد ـ باخت) شرکت کنند؛ یعنی نه ایران توانایی تحمیل همه خواستههای خود بهطرف مقابل را دارد و نه ۱+۵ در موقعیتی است که ایران را در گوشه رینگ به پذیرش زیادهخواهیهای خود وادارد. در این شرایط منطق اعتدالی حکم میکند که بازی برد ـ برد در دستور کار قرار گیرد. تا طرفین از نتایج مذاکره رضایت داشته باشند.
۲- مقامات ایران با این فرض که بازی با حاصل جمع صفر ممکن نیست، پیوسته بر بازی برد ـ برد تأکید داشتهاند. به این معنا که هیچیک از طرفین در پایان بازی احساس خسارت نکنند. در جانب ایران «برد» میتواند مرادف با به رسمیت شناخته شدن فعالیتهای هستهای کشور، رفع تحریمهای بینالمللی و حفظ چارچوب برنامه هستهای باشد.
در سوی دیگر رفع نگرانیهای غرب-ساخته از صلحآمیز بودن فعالیتهای هستهای جمهوریاسلامی ایران میتواند احساس برد را در طرف ۱+۵ بهوجود آورد. بدیهی است که از این منظر مذاکرات هستهای بازندهای نخواهد داشت و طرفین هر یک به منافعی که در پی آن بودهاند خواهند رسید.
۲- بر اساس بیانیه سوییس، طرفین مذاکره بر پیگیری راهکارهایی برای حل مناقشه هستهای تفاهم کردهاند. در این چارچوب اقدامات ایران مشخصاً در جهت اعتمادسازی بوده و از هیچیک از منافع خود دست نکشیده است.
بر این اساس ایران چارچوب برنامه هستهای خود را حفظ کرده و غنیسازی را در سطح صنعتی و در سایت نطنز دنبال میکند؛ هیچیک از تأسیسات هستهای ایران تعطیل نمیشوند؛ تحقیق و توسعه در بالاترین سطح ادامه یافته و مهمتر از همه اینکه تمامی تحریمهای سهگانه اعمالشده پیرامون برنامه هستهای پس از اجرایی شدن توافق جامع لغو خواهند شد.
در این میان تنها لغو تحریمهای ایالاتمتحده ظاهرا منوط به تأیید آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر انجام تعهدات ایران بر اساس مفاد مقرر، شده است.
طرف مقابل اما از مواضع گذشته خود عقبنشینی کرده است. در تحریمهای ششگانه صورت گرفته توسط شورای امنیت علیه برنامه هستهای کشورمان بر توقف فعالیتها، برچیده شدن تأسیسات و نابود کردن اماکن تأکید شده بود و در این راستا طرف غربی اصولاً هیچ سطحی از فعالیت برای ایران را نمیپذیرفت.
بهعلاوه علیالدوام از «گزینههای روی میز» ازجمله حمله نظامی سخن میگفت؛ اما در جریان توافق سوییس آقای «کری» اذعان میکند که نمیتوانیم ملت ایران را بهزانو درآوریم و «اوباما» میگوید که اعمال تحریمهای بیشتر سبب پیشرفت برنامه هستهای ایران میشود.
اما بر اساس راه حلهای توافق شده، گروه ۱+۵ میپذیرد که ایران غنیسازی صنعتی داشته باشد؛ رآکتور آبسنگین اراک، آبسنگین باقی بماند؛ تحریمهای اعمالشده علیه برنامه هستهای ایران لغو شوند؛ و تحقیق توسعه هستهای ادامه یابد.
بر این اساس جمهوریاسلامی ایران توانسته است در جریان مذاکرات با ۱+۵، علیرغم زورگوییها و زیادهخواهیهای طرف غربی غنیسازی صنعتی را در سطحی قابلقبول حفظ کند، طرف مقابل را به لغو تحریمهای غیرقانونی و ناعادلانه مجاب کرده، چارچوب فعالیتهای هستهای را حفظ نموده و همه تأسیسات خود را فعال نگاه دارد.
بهبیاندیگر ایران بر تمامی اصول و محورهای اصلی خود اصرار داشته و توانسته است در جریان مذاکرات از حقوق ملت در مقابل زورگوییهای طرف مقابل دفاع نماید و خط قرمزهای خود را بهطرف مقابل بقبولاند؛ و اینطرف مقابل است که در برابر منطق صحیح مذاکرهکنندگان که برخاسته از انقلاب اسلامی است، ناگزیر از عقبنشینی و پذیرش چارچوبهای مدنظر جمهوریاسلامی ایران شدهاند.
۴- گروه مذاکرهکننده جمعی از مجربترین و متعهدترین دیپلماتها و کارشناسان کشور هستند. آقای دکتر ظریف بهعنوان مسئول گروه، دیپلماتی ورزیده، باتجربه، متعهد، متدین و دارای احترام بینالمللی است که تسلط فوقالعادهای بر حقوق و روابط بینالملل دارند. آقای دکتر عراقچی و دیگر اعضا نیز هر یک سابقه طولانی فعالیتهای دیپلماتیک را در کارنامه خود دارند.
علاوه بر این، مذاکرهکنندگان از آراء صاحبنظرانی مانند آقای دکتر ممتاز بهرهمند هستند که یکی از وزنههای حقوق بینالملل در داخل و خارج از کشور محسوب میشوند. به اینها باید مشاوره صاحبنظران دیگر در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فنی را نیز اضافه کرد. اعتماد به این جمع کارشناسی که از تاییدات و رهنمودهای مقام معظم رهبری بهرهمند هستند، دور از منطق بهنظر نمیرسد.
۵- نقادی و «دلواپسی» منافاتی با اعتماد به «فرزندان انقلاب» ندارد اما باید میان انتقاد به عملکرد گروه هستهای و تخفیف دستاوردهای آنان تفکیک قائل شد.
در واقع باید گفت که انتقاد به عملکرد مذاکرهکنندگان آنهم با اتکا به «فکت شیت آمریکایی» و تخفیف دستاوردهای آنان چندان صحیح نیست و میتواند منجر به تشویش ذهن مردم شود که در اینصورت «نقد مشفقانه» که حتماً هدف منتقدین است، موضوعیت نخواهد داشت.
در چنین شرایطی برای پاسخ دادن به انتقادات مطرحشده باید وارد جزئیات مذاکره شد که این امر در شرایط فعلی که مذاکرات در جریان است، ممکن است راهبردهای مذاکرهکنندگان برای طرف غربی را افشاء و کار را برای گروه مذاکرهکننده در مسیر دشوار پیش رو سختتر کند.
۶- بیانیه سوییس مخالفت نتانیاهو، سران برخی کشورهای منطقه، جنگطلبان و دست راستیهای آمریکا و کسانی مانند بنیصدر را برانگیخته است.
اگر عصبانیت واقعی دشمنان از عملکردمان ملاک تشخیص رفتار صحیح است، بهنظر میرسد توصیف دستاوردهای جمهوریاسلامی ایران در مذاکرات اخیر با عنوان «اسب زین شده را دادهایم و افسار پاره تحویل گرفتهایم»، رفتن به راه ناصواب باشد.
خوب است در کنشگری سیاسی میان «فراگردهای سیاسی داخلی» و «منافع ملی» تمیز داده و در شب عزای سران جنگطلب آمریکا و رژیم صهیونیستی، همراه با مردم مقاوم کشورمان شادمان باشیم و فراموش نکنیم که رعایت انصاف و عدالت به تقوا نزدیکتر است.
* کارشناس ارشد مسائل بین المللی
اونایی که بدبختی مردم آرزوشونه و از نداری ما به ثروت میرسن مگه تقوا حالیشون میشه
اصلا" همه آدم و عالم میدونن هنوز توافقی صورت نگرفته و یک بیانیه مطبوعاتی دادن ، بعد چند نفر همش توافق ، توافق میکنن و براش بند و تبصره میگذارن و سبک و سنگینش میکنن و آخرشم با هر بهانه ای میخوان مردم در برابر دولت قرار بگیره از تقوا چی میدونن؟
عزیزم تقوا مال اونایی است که اندک ایمانی داشته باشن نه بعضی ها که فقط پول پرستن