راز گم شدن نگهبان یک مجتمع تجاری در ساری با پیدا شدن جسدش وارد مرحله جنایی شد.
به گزارش ایران، اقدامات پلیس آگاهی مازندران برای به دست آوردن ردی از این مرد با اعلام گمشدن او توسط پسرش در دستور کار قرار گرفته بود.
این مرد جوان با مراجعه به مأموران آگاهی استان مازندران ادعا کرده بود که پدر 57 سالهاش به نام محمد روز 26 بهمن ماه بعد از پایان کارش در مجتمع تجاری سجاد ساری به خانه مراجعه نکرده است.
بر اساس اظهارات این مرد که پسر نگهبان ناپدید شده است، پدرش سالها به عنوان سرایدار و نگهبان مجتمع تجاری سجاد ساری مشغول به کار بوده و روز حادثه نیز بعد از پایان کارش قرار بود به خانه بیاید اما به دلایل نامعلومی هرگز به خانه نرسیده است.
با توجه به این اطلاعات با دستور بازپرس دادسرای ساری عملیات تجسسی مأموران برای به دست آوردن ردی از این مرد آغاز شد.
در نخستین اقدام کارآگاهان به پرس و جو و بررسی رفت و آمدهای مرد نگهبان در محیط کاریاش پرداخته و تلفنهای او را مورد کاوش قرار دادند.
این در حالی بود که یکی از بستگان پدر گمشده به مأموران اعلام کرد که وی برخی اوقات در ساعات بیکاریاش به نقاشی ساختمان میپرداخت و این کار بهعنوان شغل دومش بوده است.
در همین حال مأموران رفت و آمدهای افراد مختلف به اتاقک مرد نگهبان را از طریق دوربینهای مداربسته مجتمع تجاری مورد بررسی قرار دادند. در این کاوشهای تخصصی مشخص شد دو مرد ناشناس روز حادثه به محل کار او مراجعه کرده و با او ملاقات داشتهاند.
کارآگاهان در ادامه تجسسهای خود توانستند ردی از دو مرد ناشناس را در شهر نکا به دست آورده و عملیات ردیابیهای خود را روی بازداشت این دو مرد متمرکز کنند.
در حالی که چند روز از آغاز عملیات ردیابی میگذشت مأموران مخفیگاه آنان را در شهر نکا به دست آورده و آنجا را تحت کنترلهای نامحسوس خود قرار دادند تا اینکه سرانجام هر دو مرد را بازداشت کردند.
این مردان آخرین کسانی بودند که با مرد گمشده ارتباط داشتهاند، هر دو بعد از بازداشت ادعا کردند اطلاعی از سرنوشت محمد ندارند و در روز حادثه او را برای نقاشی ساختمانی در نکا به این شهر بردهاند اما پس از دیدن ساختمان از سوی مرد نگهبان و صحبتهای مقدماتی درباره قرارداد کار، او آنجا را ترک کرده است.
در حالی که بررسیهای تکمیلی پلیس حکایت از آن داشت که این دو مرد دروغپردازی میکنند اما به دلیل نبود مدرک قطعی درباره ارتکاب به عمل خلافی از سوی آنها شاخه دیگری از تحقیقات در دستور کار مأموران قرار گرفت.
بر این اساس ارتباط تلفنی دو مظنون در روز حادثه تحت بازرسی و کاوشهای دقیق و علمی قرار گرفت تا اینکه مشخص شد روز حادثه آنها بعد از سوار کردن مرد نگهبان با مرد جوانی ارتباط تلفنی داشتهاند.
این مرد جوان که در ساری زندگی میکند، از سوی مأموران ردیابی و بازداشت شد. مهدی در نخستین مراحل تحقیقات جنایی خود را بیاطلاع نشان داد تا اینکه با ارائه دلایل و مدارک غیر قابل انکار از سوی پلیس لب به اعتراف گشود.
وی در این باره گفت: همسرم چند سال پیش در این مجتمع تجاری کار میکرد و در همان سالها به یک بیماری لاعلاج مبتلا شد، اما بیماری خود را از من پنهان کرده بود تا اینکه سرانجام مدتی قبل ادعا کرد این مرد در بیماریاش نقش داشته است.
از شنیدن این حرفها عصبانی شده و نقشه ربودن او را کشیدم. با همدستی دو تن از دوستانم که در نکا زندگی میکنند به بهانه اینکه میخواهند ساختمان خود را نقاشی کنند او را به ساختمان نیمهکارهای کشانده و در آنجا او را زیر باد کتک گرفتیم. وقتی از زدن او خسته شدیم متوجه حال وخیمش شدیم اما دیگر دیر شده بود و دیدیم او بعد از دقایقی دیگر نفس نمیکشد. بلافاصله جسد را لای پتویی پیچیده و به منطقه مخروبهای در حوالی تپههای گرجین شهر نکا برده و او را دفن کردیم.
با توجه به اعترافهای تکاندهنده متهم، مأموران خود را به محل دفن جسد رسانده و جسد را بیرون کشیدند.
بنا بر این گزارش، به دستور بازپرس ویژه قتل ساری سه مرد جنایتکار پرونده تا انجام تحقیقات تکمیلی روانه بازداشت شدند.