bato-adv
کد خبر: ۲۲۵۲۱۳

فیلم بردمن؛ از زیبایی‌شناسی سوررئال تا روان‌شناسی فروید

حسین عشیری

تاریخ انتشار: ۱۴:۵۶ - ۰۹ اسفند ۱۳۹۳
یادداشت دریافتی- حسین عشیری؛ مراسم اسکار سال ۲۰۱۵ نیز به پایان رسید و جایزه بهترین فیلم به bird man (مرد پرنده) به کارگردانی الخاندرو ایناریتو رسید. تا کنون نقدهای فراوانی نیز در سایت‌ها و مجلات مختلف از این فیلم ارائه شده است که بخشی از آن‌ها نقد ساختاری این اثر را مورد توجه قرار داده‌اند و برخی نیز نقد محتوایی. در این نوشته فارغ از نقدهای گوناگون این فیلم، به ارتباط این اثر با مکتب سوررئال نظر داریم.

سوررئال مکتبی است که پس از هرج و مرج جنگ جهانی اول در کشورهای درگیر جنگ به ویژه فرانسه شکل گرفت. اصل آن ریشه گرفته از مکتب دادائیسم بود. دادئیست‌ها گروهی از جوانان بودند که در حین جنگ جهانی اول و پس از آن، سر به طغیان علیه قوانین حاکم بر جامعه و حاکمیت عقل برداشتند.

از نگاه آنان عقل‌گرایی بیش از حد و مقید کردن انسان در چارچوب قرارادادهای اجتماعی که همه بر آمده از حاکمیت عقلی در جامعهٔ مدرن است، باعث گرفتاری انسان در دام حوادثی چون جنگ شده است.

سوررئال‌ها که اخلاف دادائیست‌ها بودند تا حدودی نظرات تند و رادیکال دادا‌ها را تلطیف کرده و سعی در بازیابی نیروهایی کردند که پیش از حاکمیت عقل در جامعه در وجود انسا‌ها بود ولی به خاطر حاکمیت بی‌چون و چرای عقل و سرکوب این نیرو‌ها توسط قرارداد‌ها و هنجارهای اجتماعی، به سمت ناخودآگاه رانده شده بودند.

سوررئال‌ها بر این باور بودند که راه رهایی از جنگ و آشوب پناه بردن به آغوش ناخودآگاه و اتصال به منبع نیروی بی‌نهایتی است که در ناخودآگاه هر انسانی نهفته است.

از نگاه ایشان تا پیش از حاکمیت عقل بر جوامع، همین نیروی ناخودآگاه و درونی بود که جامعه را به سمت اعتلای معنوی و اخلاقی پیش می‌برد.

مکتب سوررئال بیش از همه تحت تاثیر نظریات زیگموند فروید در تقسیم‌بندی سطوح مختلف شخصیت انسان بود.

از نگاه فروید شخصیت هر انسانی از سه بخش نهاد، من و فرامن تشکیل شده است. نهاد بخش کامجوی شخصیت هر انسان است که همه تلاشش در رسیدن به لذت و فرار از دردهاست.

فرامن آن بخش از شخصیت است که سعی در هماهنگ کردن رفتار انسان با قواعد و هنجارهای اخلاقی جامعه را دارد. همه تلاش این بخش از شخصیت، درونی کردن اخلاقیات حاکم بر جامعه است. و من، می‌انجی‌گری است بین این دو که سعی در تنظیم روابط این دو دشمن دارد.

بخشی از شخصیت که بیشترین حضور را در فیلم بردمن دارد. شخصیت ریگان در فیلم بردمن، در اصل منی است که در بین نهاد و فرامن در حالت تعلیق است و همهٔ کوشش وی در این است که خود را از این حالت تعلیق به در آورده و به سمتی متمایل کند.

توضیحی که در طول فیلم از این شخصیت ارائه می‌شود این است که پیش از این همواره شخصیت با بخش فرامن و مقبول جامعه زندگی کرده و حتی در عرصهٔ هنری نیز همواره نقشی را به اجرا در آورده است که باب طبع جامعه و مطابق با هنجارهای زیبایی‌شناسانه جامعه بوده است. ولی اکنون این شخصیت دچار عادت‌زدگی شده است و به هیچ وجه از نقشی که در زندگی هنری و حتی واقعی خویش ایفا می‌کند لذت نمی‌برد و تلاش می‌کند از این وضعیت‌‌ رها شود.

تضاد نهاد و فرامن او را دچار سردرگمی می‌کند. از یک سو برای رسیدن به جایگاه اجتماعی پیشین خود باید تن به خواسته‌های فرامن دهد. از سویی ندایی از جانب نهاد به او می‌گوید که باید بر اساس خواست قلبی و درونی خویش عمل کند.

به تصویر کشیدن کشمکش بین این دو بخش از شخصیت ریگان هدف اصلی این اثر است.

اتفاقات مختلفی که در طول اثر واقع می‌شود به نوعی نمایشگر کشمکش درونی است بین وجوه متضاد شخصیت ریگان.

فیلم به گونه‌ای پیش می‌رود که شخصیت به تدریج از بخش فرامن به سمت نهاد و ناخودآگاه خویش متمایل می‌شود.

ناخودآگاه مامن گره‌های روحی است که در طول سالیان و بر اثر سرخوردگی روحی انباشت شده‌اند و اکنون ریگان سعی در بازکردن این گره‌ها می‌کند.

همان هدفی که سوررئال‌ها دنبال می‌کردند. زندگی بر مدار نهاد باعث آزادی نیروهایی می‌شود که تا کنون به خاطر فشار اجتماعی نتوانسته‌اند آزاد شوند و آزادی این نیرو‌ها و رهایی از قید و بند فرامن‌‌ همان پرواز شخصیت در فضای بیکران و لذت‌بخش نهاد است.

آرمانی که سرانجام ریگان با پشت سر نهادن فرامن و پناه بردن به آغوش نهاد به آن می‌رسد.
bato-adv
میثم
Germany
۰۰:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۱۰
من فکر می کنم ترجمه ی مرد پرنده ای درست تر باشه bird معنی پرنده(حیوان) میده نه پرنده(فعل) بنابراین ترجمه پرنده ای دقیقا به پرنده( حیوان )‌اشاره داره در حالی که پرنده خالی بیشتر فعل رو در ذهن تداعی می کنه یعنی مردی که می پره که درست نیست وای چقد پیچیده شد
امیر مسعود
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
عالی بود ممنون
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸:۲۶ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
بابا من این چیزا سرم نمیشه. کلاه قرمزی ای معراجی چیزی نداری؟
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۴۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
آخر فیلمو نفهمیدم از پنجره پرید.پروز کرد؟نپرید؟یکی بگه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۰ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
نقد جالبی بود
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۹
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
عالی
ناشناس
United States of America
۱۵:۵۷ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
بسیار زیبا، مفید و خلاصه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۱۵ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
فیلم بسیار سبک و بی مغزی بود. این مسائلی هم که در این مقاله گفته در سینما مسائل بسیار پیش پا افتاده ای هستن. این فیلم به هیچ وجه نشانه های یک سینمای کمال طلب رو نداشت و مثل همه فیلم های هالیودی برای گیشه ساخته شده بود و نه برای اینکه یک فیلم بامفهوم ساخته بشه.
ناشناس
United States of America
۱۶:۳۳ - ۱۳۹۳/۱۲/۰۹
عالی