مطلب زیر را آقای سهیل فارسی به فرارو ارسال نمودهاند
رئیس جمهوری تابحال و با گذشت یکسال و نیم از عمر دولتشان اظهارات قابل توجه و تحسین برانگیزی داشته اند. جملات و عباراتی را بیان نموده اند که برخاسته از اصول صریح قانون اساسی است و یحتمل ریشه در شرایط واقعی حاکم بر کشور دارد. اما آیا تنها اظهارنظر کافی است؟
آیا ایشان نباید به عنوان منتخب ملت ایران و حافظ قانون اساسی در "عمل" نیز اقداماتی را انجام دهند؟
اظهارات رئیس جمهوری بی شک برخواسته از نظرات و علائق تودههای مختلف ملت و آن اکثریت مطلق رای دهنده به ایشان است و اگر از حرف به عمل بیانجامد قطعا مورد حمایت آحاد ملت قرار خواهد گرفت اما مع الاسف تابحال اینگونه نبوده است.
بازتاب سخنان رئیس جمهوری در محافل دانشگاهی و شبکههای اجتماعی که امروزه مجالی است برای اظهارنظرهای صریح و صادقانه شهروندی علیالاغلب مورد حمایت قرار میگرد و دولت را با کنایهای صادقانه، تشویق میکند تا کمی هم از وادی سخن به وادی عمل میل کند!
همه پرسی، اجتماع ابزار قدرت و فسادآور بودن آن، ما با دنیا دعوا نداریم، بهشت اجباری نیست و بسیاری از جملات دیگر رئیس جمهوری در طی این مدت مطابق اصول صریح قانون اساسی و شریعت مقدس بوده است اما طبق معمول تندروها یکهتازی میکنند!
برخی از خبرگزاریها و نیوزهای دیگر نیز بی پروا و بعضا بدون رعایت اصول حرفهای و اخلاقی شروع به واکنشهای زنجیرهای و سازمان یافته و البته مخرب نسبت به بیانات رئیس جمهوری کرده و در این بین صداوسیما را هم یار و یاور خود می یابند!
نسبت چنین رسانههایی اساسا با تودههای ملت چیست؟! آیا صاحبان این رسانهها نمایندگان ملتاند که چنین بیپروا به منتخب ملت میتازند!؟ اینها فضا را سیاسی و امنیتی میکنند و راه را بر هر نقد و انتقاد خیرخواهانهای میبندند.
چگونه ممکن است که مدیر مسئول یک روزنامه کم مخاطب ولی بی پروا چنین رئیس جمهوری و منتخب ملت ایران را با کنایه مورد خطاب قرار دهد و متهورانه بگوید :"متاسفانه رئیس جمهور حقوقدان، فرق رفراندم تقنینی و رفراندم اساسی را نمیداند!!! ".
این نخستین و یا آخرین واکنش تندروها به سخنان رئیس جمهوری نخواهد بود. اگر آقای رئیس جمهور بخواهند ملاک در عمل به قانون اساسی و مطالبات مردمی از دولتشان را با اظهارنظرهای گاه و بیگاه تندروها بسنجند و در وادی سخن باقی مانده و بنا به هر دلیلی از عمل به آنها خودداری کنند بی شک توده های رای دهنده به خود را ناامید کرده و توسعه و پیشرفت کشور را کند خواهند کرد.
رئیس جمهوری در بخشی دیگر از بیاناتشان میگویند :"اساس بحث سیاست خارجی منافع است و نه اصول و آرمانها". جمله ای زیباتر از این در حوزه سیاست خارجه پیدا نخواهید کرد. اصول و آرمان هر ملتی در منافع آن ملت نهفته است و اگر غیر از این باشد منافع ملی رعایت نخواهد شد. مگر ممکن است که اصول یک ملت با منافع همان ملت در تعارض باشد!؟ اصل در سیاست خارجه منافع ملی است و نه چیز دیگری.
تندروها که مع الاسف صاحب نفوذ و قدرت اند اپوزیسیون دولت شدهاند و در این میان رئیس جمهوری تنها مانده است...
والسلام