bato-adv
کد خبر: ۲۱۸۴۱۰

در ایست بازرسی گلپایگان چه گذشت؟

راننده‌ای که سارقان مسلح تحت عنوان مسافر در خودرویش سوار شده بودند، جزییات درگیری سارقان با ماموران را تشریح کرد.
تاریخ انتشار: ۱۱:۰۷ - ۰۸ دی ۱۳۹۳
راننده‌ای که سارقان مسلح تحت عنوان مسافر در خودرویش سوار شده بودند، جزییات درگیری سارقان با ماموران را تشریح کرد.
 
ایمان زارع راننده‌ای که سارقان مسلح بانک به عنوان مسافر سوار خودروی او شده بودند در گفت‌وگو با ایسنا، اظهارکرد: عصر روز شنبه -6 دی ماه- نزدیک به اذان مغرب به روستای چشمه‌سفید رسیده بودم که دو جوان را دیدم که جلوی ماشینم دست بلند کردند و به دلیل سردی هوا، خواستم آنها را سوار کنم به همین جهت توقف کردم اما زمانی که می‌خواستند سوار ماشین بشوند دیدم سه نفر هستند و با هم داخل ماشین نشستند.
 
او با بیان اینکه تصور می‌کردم از اهالی روستا هستند، ادامه‌داد: زمانی که سوار شدند یکی از آنها تشکر کرد و گفت که ماشینمان خراب شده و فرستادیم خمین و خودمان هم می‌خواهیم برویم گلپایگان همچنین پس از طی فاصله زمانی حدود 10 دقیقه به ایست بازرسی رسیدیم.
 
این راننده گفت: ماموران در ایست بازرسی خواستند که ماشین را متوقف کنم و من در لاین قدیمی بودم و می‌خواستم که توقف کنم اما یکی از مسافران گفت "برو" و من شک کردم که حتما موردی است.
 
او افزود: من به صحبت آنها توجهی نکردم، ماشین را متوقف کردم و پیاده شدم و به سمت مامور رفتم که وی نیز از من مدارک را خواست من مجدد به سمت ماشین رفتم مدارک خودرویم را برداشتم و به سمت مامور رفتم، زمانی که مامور ایست بازرسی می‌خواست پلاک را با مدارکم چک کند به سمت مامور رفتم و به دلیل شکی که کرده بودم به او گفتم که این سه نفر مسافر من هستند و با من نسبتی ندارند.
 
زارع که عضو هیئت علمی دانشگاه پیام نور خمین است در ادامه افزود: مامور در عقب خودرو سمت راننده را باز کرد و از آنها پرسید کجا بوده‌اید؟ و آنها نیز دوباره گفتند ماشینمان خراب شده، فرستاده‌ایم خمین و خودمان داریم می‌رویم گلپایگان سپس مامور از آنها مدارک ماشینشان را خواست که آنها گفتند داخل ماشین جا مانده است.
 
این راننده ادامه‌داد: مامور به آنها گفت که شما لهجه گلپایگانی ندارید و سارقان نیز در جواب گفتند ما دانشجوی آنجا هستیم. مامور از یکی سارقان خواست که پیاده شود اما آنها توجهی نکردند و به وی گفتند "برو" که مجدد مامور از او خواست که پیاده شود اما یکی از سارقان اسلحه را رو به مامور گرفت و به سر وی شلیک کرد و یکی دیگر نیز به دست و پای من شلیک کردند. همچنین چند تیر دیگر شلیک کردند که به چند مامور دیگر اصابت کرد.
 
او با بیان اینکه به دلیل اینکه هوا گرگ و میش بود من متوجه نشدم که آن سه نفر کیف، ساک یا چیز دیگری همراه خود دارند یا خیر؟ گفت: پس از این حادثه یکی از سارقان پشت رل نشست و فرار کردند.
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv