bato-adv
کد خبر: ۲۱۵۵۰

ستاری فر: رویکرد دولت کیسه ای خرج کردن است

تاریخ انتشار: ۱۵:۲۳ - ۱۹ اسفند ۱۳۸۷

محمد ستاری‌‏فر معتقد است که بودجه 88 به دلیل به هم ریختگی ساختاری، ارزش کار کارشناسی ندارد. آخرین بودجه‌‏ای که دو ماه وقت او را برای بررسی کارشناسی گرفته، بودجه 86 بوده؛ همان بودجه‌‏ای که هنوز ردیف‌‏های آن کوچک نشده بود.

دکتر محمد ستاری‌‏فر را نه به این دلیل که طراح برنامه چهارم توسعه است، بلکه به دلیل کارشناسی که خودش معتقد است بیشترین کار کارشناسی را بر بودجه‌‏های سنواتی انجام داده باید به عنوان یک مرجع برای گفت‌‏وگو و نقد بودجه‌‏های سنواتی در نظر گرفت. 

اجازه دادیم تا بررسی‌‏های او درمورد بودجه 88 کامل شود، بعد درخواست گفت‌‏وگو کردیم. اگرچه محور این گفت‌‏وگو بودجه است اما او مایل بود برخی انتقادها به دولت پیشین را هم پاسخ بگوید.
گفت وگو با وی در پی می‌‏آید:

لایحه بودجه 88 هم اکنون در دستور بررسی مجلس قرار دارد، به نظر شما لایحه بودجه 88 چه تفاوتی با لوایح بودجه سال‌‏های قبل دارد؟
لازم است تا دو مقدمه درباره بودجه مطرح کنم. اول اینکه باید مشخص کرد که تعریف بودجه باید از کدام منظر باشد. در قوانین کشور دو نوع تعریف از بودجه داریم؛ تعریف حداقلی که دیوان محاسبات آن را مطرح می‌‏کند یعنی بودجه عبارت است از دخل و خرج کشور در طول یک سال. تعریف دیگر نگاه حداکثری است که برخواسته از قوانین کشور، اهداف سازمان برنامه و بودجه، قوانین برنامه‌‏های توسعه و چشم‌‏انداز است. از این منظر گفته شده که کشور باید دارای برنامه‌‏های توسعه‌‏ای باشد و بودجه نیز بر این مبنا باید برشی از برنامه‌‏های 5 ساله باشد. 

بهترین تعریف از بودجه به اعتقاد شما چیست؟
بودجه در قالب ارزش‌‏ها، اندیشه‌‏ها و سیاست‌‏گذاری حاکمیت تعریف می‌‏شود. بنابراین چون بودجه برنامه یک ساله است باید این سه بخش را داشته باشد. اگر برنامه‌‏ها یا بودجه‌‏های کشور ایراد دارد، باید اشکال کار را در این سه حوزه جستجو کرد. چگونگی راهبردها در این سه بخش تعریف شود. باید نظم و تقسیم کار بین سازمان‌‏های دولتی و نظارتی از این منظر تعریف شود. بنابراین در تدوین بودجه باید این سه بخش مورد بررسی قرار بگیرد. این در شرایطی است که آنچه برمبنای آن بودجه کشور بررسی می‌‏شود، تعریف حداقلی است. همان تعریفی که دیوان محاسبات دنبال می‌‏کند که آیا منابع و مصارف آن کافی است؟
 
در حالی که در تدوین قوانین بودجه مهم این است که نگاه حداکثری داشته باشیم. اگر منابع با مصارف مشکل داشته باشد، این اشکال برخاسته از حوزه نظم و انضباط و حوزه سیاست‌‏ها و ارزش‌‏گذاری‌‏های حاکمیت برای برنامه یک سال کشور است. اگر متر این باشد، من لایحه بودجه 88 را از این منظر بسیار خطرناک می‌‏دانم. به این دلیل که خیلی‌‏ها نگران منابع یا مصارف این بودجه هستند و با نگاه حداکثری آن را بررسی می‌‏کنند که این نشانه شکاف بین منابع و مصارف بودجه خواهد بود. 

یعنی به اعتقاد شما همخوانی منابع با مصارف نباید در اولویت بررسی بودجه قرار بگیرد؟
البته این موضوع درست و بسیار جدی است اما معتقدم تخریب نرم‌‏افزاری بودجه از بحران منابع و مصارف جدی‌‏تر است زیرا نگاهی که دولت نهم به ارزش‌‏ها و سیاست‌‏گذاری‌‏ها دارد، منجر می‌‏شود که نظم و انضباط اداری، اسنادی، آماری و حقوقی بودجه متلاشی شود. زیرا بودجه کارآمد، بودجه‌‏ای است که کل هدف‌‏ها را مدنظر قرار دهد و نظارت را تعریف کند. براساس این فرآیند بودجه‌‏هایی که در دو یا سه سال اخیر تصویب شد در این حوزه‌‏ها مورد تعرض قرار گرفت. از همین رو در بودجه 88 یک سامان حقوقی و قانونی و برنامه‌‏ریزی نظری وجود ندارد که بخواهیم درباره آن نظر بدهیم.
 
مطابق قانون لوایح بودجه‌‏ای که رییس‌‏جمهور مکلف به ارایه آن به مجلس است، باید ماموریت دستگاه‌‏ها را در یک سال مشخص کند و در نهایت دیوان محاسبات آن را بررسی کند. به عنوان مثال در لوایح بودجه قبلی 732 دستگاه اجرایی وجود داشت. یعنی بازیگران اصلی بودجه 732 دستگاه بودند. دولت با این استدلال که می‌‏خواهد بودجه را کوچک کند -که نه‌‏تنها این‌‏گونه نشد بلکه دولت بزرگ‌‏تر هم شد- ردیف‌‏های بودجه را به 39 دستگاه کاهش داد؛ در حالی که قانونی برای این کار وجود ندارد. 

آن 39 ردیف هم در نهایت در مجلس تغییر کرد.
این نشان می‌‏دهد که بدون قانون چنین اقدامی صورت گرفته، مثلاً ردیفی برای سازمان برنامه گذاشته‌‏اند که در ذیل آن چندین دستگاه جمع شده که گاه ارتباط ارگانکی بین آنها وجود ندارد. به عنوان شهروند ایرانی انتظار دارید که بودجه دولت اثربخش‌‏تر و شفاف‌‏تر باشد یعنی تقسیم کار در آن صورت گرفته باشد. اگر به بهزیستی پول می‌‏دهید که یک استان را اداره کند، در واقع یک قدم بازیگران بودجه مشخص‌‏تر شده است. 60 سال تجارب توسعه کشور حکم کرده بود که برای اثر بخشی بهتر باید تقسیم کار افقی و عمودی داشته باشیم. ناگهان 732 دستگاه تبدیل به 39 دستگاه شده و مهمتر آنکه منظومه‌‏های آن باهم هماهنگ نیست. 

حتی در اسناد بودجه زمان قاجار که اولین ادبیات بودجه‌‏نویسی تعریف شد؛ آمده است: بدین وسیله بودجه دربار عبارت است از هفته دو قران برای یخ دربار ابلاغ می‌‏شود. این سند به این معناست که آن زمان تکالیف روشن‌‏تر بود. اما امروز در آستانه قرن 21 و بعد از 60 سال تجربه بودجه‌‏نویسی، تقسیم پول‌‏ها کیسه‌‏ای شده است.
 
مهمتر اینکه تاکید شده که رییس دستگاه این تقسیم را انجام دهد.حتی نگفته‌‏اند که دستگاه پول را تقسیم کند بلکه گفته شده که وزیر با رییس دستگاه پول را تقسیم کند. یک مثال روشن آن بودجه بخش پژوهش است. بیش از 60 درصد بودجه پژوهش در اختیار معاونت پژوهشی رییس جمهور است که حتی همین معاونت هم مثل سایر معاونت‌‏هایی که در ریاست جمهور تشکیل شد، قانون ندارد. اگر درآستانه برنامه پنجم و در برنامه دانش بنیان پول را در اختیار یک نفر قرار دهیم. 

درحالی که آن فرد باید شبکه کارشناسی داشته باشد تا این پول را تقسیم کند، این فاجعه در بودجه‌‏نویسی است. با چنین لوایحی معلوم است که اجرای برنامه‌‏های توسعه طولانی‌‏تر می‌‏شود. رویکردی که رییس جمهور دارد که رویکردی غیرعلمی و غیرفنی است و خلاف قوانین کشور است. 732 دستگاه بدون توجه به وظایف و جایگاه حقوقی آنها تبدیل به 39 دستگاه شده، آیا اصلاً بهتر نیست کل منابع بودجه در اختیار ایشان قرار بگیرد تا این پول را بنا به ملاحظاتشان توزیع کنند؟ اگر 39 ردیف کوچک شده و بهتر است چرا یک ردیف این کارکرد را نداشته باشد؟ 

برخی از کارشناسان معتقدند که بودجه‌‏های سه سال گذشته در مسیر قانون برنامه چهارم تدوین و تصویب نشده به همین دلیل دست‌‏یابی به اهداف توسعه چشم‌‏انداز سخت‌‏تر شده است. به طور مشخص به جز تدوین بودجه، تصویب بودجه را تا چه اندازه موثر می‌‏دانید؟
روند تدوین بودجه که مشخص است در یک جمله تدوین سه بودجه گذشته نشان می‌‏دهد که دستگاه‌‏ها از مأموریت‌‏های اصلی‌‏شان دور شده‌‏اند. هیچ کس نمی‌‏تواند آنها را ارزشیابی کند، زیرا معلوم نیست که ورودی و خروجی یک دستگاه چگونه است. نمی‌‏دانم کشور یا مجلس با این بودجه چه خواهد کرد. کمیسیون تلفیق مجلس هشتم هم نتوانسته این بودجه را بررسی کند. اکنون باید منتظر ماند تا مجلس بررسی خود را کامل کند. زیرا کمیسیون تلفیق در تخریب داده‌‏های حقوقی و قانونی که دولت در بودجه انجام داده، صحه گذاشته است.
 
اگر این بودجه تصویب شود، مجلس در پاسخ به مردمی که سال آینده با مشکل مواجه می‌‏شوند و می‌‏پرسند که چرا مجلس اینگونه با بودجه برخورد کرد، چه پاسخی دارند؟ اگر فضای اقتصادی جهان حساس نبود می‌‏گفتم اصلاً ، این پول را در کیسه بگذارید و خرج کنید. فرآیند کیسه خرج کردن یکصد سال پیش با الان فرقی نمی‌‏کند فقط شکل آن عوض شده است. 

به جز موضوع کیسه‌‏ای کردن، از نظر شما بقیه بخش‌‏ها مشکل ندارد؟
همانگونه که اشاره کردم، به شدت نسبت به ساختار، کارکرد و ماهیت بودجه معترضم. بنده به عنوان یک کارشناس هرسال بر روی بودجه کار می‌‏کردم، اما این دو سال به دلیل بهم ریختگی ساختار بودجه، نتوانستم آن را بررسی کنم. 

آقای دکتر! یکی از موضوعاتی که از سوی دولت نهم درباره بودجه مطرح می‌‏شود و همواره آن را ملاک مقایسه بودجه‌‏های دولت نهم قرار می‌‏دهند، بودجه 84 است. در واقع دولت نهم اعتقاد دارد که دولت آقای خاتمی کل منابع بودجه را هزینه کرد و دولت نهم ناچار به ارایه متمم شد. این رویه متمم از همان سال در بودجه‌‏های سنواتی باقی مانده است. نظر شما دراین رابطه چیست؟
اولاً در سال 84 وقتی دولت نهم سرکار آمد؛ رییس جمهور در مجلس اعلام کرد که دولت پول کم دارد و دولت قبلی پول را خورده و مصرف کرده است. من حساس شدم و به خزانه رفتم. از لحاظ قانونی آقای خاتمی می‌‏توانست پنج دوازدهم بودجه را هزینه کند که حسب گزارش خزانه، دولت آقای خاتمی چهارونیم دوازدهم را خرج کرده بود. یعنی آقای خاتمی نسبت به قانون بودجه قانونی هم کمتر خرج کرده بود. ثانیاً دولت را با 5 هزار و 100 میلیارد تومان موجودی نقدی تحویل داده بود که در سی سال گذشته بی‌‏سابقه بود. 14 میلیارد و 100 میلیون دلار هم در حساب ذخیره ارزی پول وجود داشت. همان موقع، نامه نوشتم به روزنامه‌‏ها که این ادعا چیست.
 
از طرفی منبع بودجه روز به روز شکل می‌‏گیرد. در واقع ورود این منابع به خزانه مثل قلب عمل می‌‏کند؛ ورودی و خروجی دارد. آقای صفار هرندی همان موقع مصاحبه کرد. آن وقت فکر می‌‏کردم چون به بودجه آشنا نیستند این حرف را می‌‏زنند در حالی که بعد مشخص شد که این صحبت‌‏ها در واقع مقدمه‌‏چینی برای ارایه متمم‌‏های متعدد به مجلس است تا ارزهای حساب ذخیره را مصرف کنند. بعد هم گفتند که بودجه را بد تنظیم کرده‌‏اند. من از نظام حقوقی مجلس هفتم تعجب می‌‏کنم که اگر آقای خاتمی لایحه را بد تدوین کرده بود؛ مجلس که حاضر بود. آقایان باهنر، توکلی، نادران و سبحانی همه بودند. باید می‌‏گفتند که بودجه را مجلس هفتم تصویب کرده اگر مشکل دارد بگویید.
 
در حالی که آنها هم بر این موضوع چشم بستند و با نگاه سیاسی از این موضوع گذشتند. بعد هم تند و تند، 5 متمم به مجلس رفت و تصویب شد. در حالی که در دوران جنگ با آن همه کمبود منابع تنها، یک متمم به مجلس رفت. در سال 84 با 5 متمم به جای آنکه حدود 5/17 میلیارد دلار ارز در بودجه مصرف شود، 40 میلیارد دلار خرج کردند. بعد به تدریج گفتند که اصلاً این ارزها را می‌‏خواهیم خرج اشتغال بکنیم اما بعد معلوم شد رویکرد دولت کیسه‌‏ای خرج کردن است. حداقل انتظار این بود که بودجه 85 که دولت معتقد بود دولت قبلی(هشتم) آن را بد تنظیم کرده، بودجه‌‏ای متفاوت باشد. درحالی که من که هرسال بودجه‌‏ها را بررسی می‌‏کردم. 

دو ماه طول کشید تا متوجه شوم. رئیس جمهور در هنگام ارایه بودجه گفته بود که بودجه 3/29 میلیارد دلار منابع ارزی دارد، اما بررسی‌‏های من از بودجه 85 نشان داد که بودجه با 43 میلیارد دلار منابع تنظیم شده است. اول فکر می‌‏کردم من اشتباه کردم. رشد جاری و مالیات‌‏ها در لایحه بودجه نبود. بعد از یک ماه، نتیجه بررسی مرکز پژوهش‌‏های مجلس با آنچه بنده بررسی کرده بودم، یکی بود. اگر رییس جمهور حرفی را در مجلس می‌‏زند که در تاریخ ثبت می‌‏شود، باید دقیق باشد و با ارقام لایحه یکی باشد. متأسفانه پایه خطا و اشتباهی که در بودجه 85 گذاشته شد بنیان کجی شد که در لوایح بودجه سال‌‏های بعد تکرار شد و بودجه 88 هم فارغ از آن نشد. 

آیا این تفاوت در میزان منابع ارزی امسال بودجه هم وجود داشت؟
طبق گزارش بانک مرکزی امسال 72 میلیارد دلار در بودجه هزینه می‌‏شود درحالی که بودجه 88 با 30 میلیارد دلار تنظیم شده. کاهش بهای نفت به گفته رییس‌‏جمهور که می‌‏گوید ما خودکفا هستیم و بحران مالی تأثیری بر ما نمی‌‏گذارد، ابهامات بسیاری ایجاد کرده است. مجلس چرا سؤال نمی‌‏کند که چگونه کشوری که با 72 میلیارد اداره شده امسال با 30 میلیارد اداره خواهد شد؟ آیا مبانی ارزش‌‏ها و اندیشه‌‏ها برای بودجه جدید در نظر گرفته شده است؟ سال آینده، سالی ویژه است به این دلیل که هم بحران داخلی به دلیل رکود را در پیش رو داریم و هم بحران جهانی. 

باید منابع و مصارف با هم همخوانی داشته باشد. بازیگران بودجه، دولت و مردم هستند. باید در یک فضای اشتراک ملی اعلام شود که وضعیت بهای نفت در حال کاهش است تا از سختی‌‏های بزرگ عبور کنیم. اگر این سختی‌‏ها اعلام نشود به‌‏زودی تبدیل به بحران می‌‏شود. آیا این حقیقت‌‏ها را به مردم گفته‌‏ایم؟ 

آقای رییس جمهور عنوان کرده که بودجه باید آنقدر کوچک شود که در جیب هر ایرانی جا بگیرد. از سوی دیگر براساس برنامه چهارم باید هرسال از حجم دولت کاسته می‌‏شد. شما این دو موضوع را چگونه تبیین می‌‏کنید؟
کتاب بودجه اگر بسیار کوچک باشد دلیل بر کوچک بودن دولت نیست. زیرا ارتباطی بین کوچکی حجم لایحه بودجه و حجم دولت نیست که می‌‏خواهند از این موضوع سوء استفاده کنند در بودجه باید تکلیف همه را مشخص کنیم. کل دستگاه‌‏های ملی و استانی و شهرستان و بخش‌‏ها باید معلوم شود. در نگاه توسعه‌‏ای باید فردا بهتر از امروز باشد. ماهیت واقعی کتابت بودجه این است. دولت می‌‏گوید هزار صفخه کتابت می‌‏کنم و 100 صفحه می‌‏گذارم. 

در حالی که در بودجه سال‌‏های قبل هر چه نیاز بود در لایحه بودجه و پیوست‌‏ها وجود داشت. آنچه مجلس به کمیسیون‌‏ها می‌‏برد، 50 یا 60 صفحه بیشتر نبود. یک مثال می‌‏زنم. در لایحه بودجه سال‌‏های قبل برای اعطا منابع به یک سد، علاوه بر مطالعه زمان و منابع، دو یا سه صفحه هم اطلاعات داده می‌‏شد. اما در بودجه‌‏هایی که دولت نهم تنظیم کرده همین اطلاعات را دریغ کرده‌‏اند و نماینده نمی‌‏داند که وضعیت این سد در بودجه چیست؟ این همان کیسه‌‏ای کردن است. اگر در لایحه بودجه 50 میلیارد تومان برای احداث آن سد در نظر گرفته شده پیمانکار با توجه به پولی که در آن سال می‌‏گیرد، کار می‌‏کند اما وقتی 2 هزار میلیارد تومان به وزیر بدهید، او نمی‌‏داند که چقدر پول در اختیار آن سد قرار دهد. 

این موضوع مذاکرات غیررسمی و پنهان ایجاد می‌‏کند. ممکن است دو صفحه بنویسیم اما مذاکراتی هم به دنبال دارد که غیرشفاف شود. طرف در این شرایط می‌‏گوید یک شتر چهار کوهانه درخواست می‌‏کنم که لااقل شتر دوکوهانه بگیرم. مگر این مذاکرات جز بودجه نیست؟ صورت مسئله راپاک کردند و در یک فضای غیر رسمی عملیات بودجه طولانی‌‏تر شده است. اگر عکس‌‏برداری مذاکرات سال 87 دستگاه‌‏های ملی و استانی برای بودجه ثبت شود ده‌‏ها برابر حجم بودجه می‌‏شود. 

روند تدوین بودجه‌‏های سنواتی را چقدر با قانون برنامه چهارم هماهنگ می‌‏دانید؟
مگر هماهنگی هم وجود دارد؟ وقتی رییس دولت می‌‏گوید این برنامه‌‏ها را نااهلان نوشته‌‏اند گویا یادشان رفته که به تاریخ و نظام کشور توهین می‌‏کنند. گر در قانون افراد در اندیشه آزاد نیستند؟ اصلاً من نا اهل؛ آن را پیشنهاد دادم، اما این قانون را چه کسی تصویب کرده است؟ مگر با امضای آقای حداد عادل به دولت ابلاغ نشده؟ نظام حقوقی دنیا می‌‏گوید هرچیزی که قانونی است لازم‌‏الاجراست. حضرت امام(ره) می‌‏فرماید که هرکس مخالف قانون عمل کند خلاف شرع کرده است. این جمله بسیار صریحی است. 

ممکن است دولت بگوید مجلس نفهمیده و تصویب کرده؛ شما که فهمیدید قانون برنامه آمریکایی است، چرا فوراً اصلاحیه به مجلس نبردید و آن را اصلاح نکردید؟ شما که همه کار برای خرج پول کردید چرا این کار را نکردید؟ آقای رییس‌‏جمهور عنوان می‌‏کند که 93 درصد اهداف برنامه تحقق پیدا کرده است. این دولت در تحقق برنامه بیشترین عفب‌‏گرد را داشته است. مگر می‌‏شود که شما این برنامه را قبول نداشته باشید و آن وقت 93 درصد آن را محقق کرده باشید؟ این تضاد را در تاریخ کارشناسی کشور چگونه جمع می‌‏کنید؟ در برنامه چهارم برای اولین بار امکانی را فراهم کردیم که هرکسی امکان نظر داشته باشد. دو سه هزار نفر نظر دادند. یک کسی درباره دولت مجازی مطلب داده و مقاله‌‏ای داده که نه دست ستاد بوده و نه در دستور کار کارگروه و نه حتی در قانون برنامه اثری از آن بود.
 
آقای رییس جمهور گفته‌‏اند باید قانون برنامه را دور بریزید. اگر اینگونه است پس بحث 93 درصد را از کجا آورده‌‏اید؟ دولت می‌‏گوید ما کار خوبی کردیم که تعلیق را در غنی‌‏سازی اجرا کردیم؛ این حرف درست اما همین دولت اقتصاد را به تعلیق درآورد. مردم، بازار و بخش خصوصی در تعلیق هستند. 

بحران مالی دنیا مهمترین موضوعی است که کارشناسان اقتصادی نسبت به آن به دولت هشدار می‌‏دهند که یا بسته سیاستی برای مقابله با آثار این بحران تنظیم کند و یا در بودجه 88 آثار آن را ببینید. از سوی دیگر وزیر اقتصاد عنوان کرده که باید در اهداف دستیابی به نرخ رشد اقتصادی 8 درصد بازبینی صورت بگیرد. نظر شما چیست؟
این موضوعی است که حتی اتاق بازگانی که در این سال‌‏ها رویکرد محافظه کاری داشته هر روز آن را به دولت گوشزد می‌‏کند. ویژگی اقتصاد در تعلیق همین است که بدان اشاره کردم. رشد هر کشور متاثر از رشد ذاتی خود و متاثر از دنیاست؛ ذاتی به این معنا که چه فرصت و ظرفیتی داریم. وزیر محترم چرا ایران را با چین مقایسه نمی‌‏کنند که رشد خود را در سال آینده 9 درصد در نظر گرفته است؟ عواملی که در ایران است، در سایر کشورها نیست. همیشه در اقتصاد باید ورودی و خروجی را در نظر گرفت. 

ورودی ما ظرفیت خالی مثل نیروی انسانی و منابع است. در سال‌‏های 85 و 86 ورودی اقتصاد ایران از لحاظ پولی و ارزی 5/3 برابر شده اما خروجی از 84 کمتر شده است. در این سال‌‏ها چقدر تلاش شده که رشد داخلی شکل بگیرد تا با دنیا تعامل صورت بگیرد؟ هویت تورم در داخل است و شاخ و برگ در خارج است. چرا شاخ و برگ را قاطی می‌‏کنند؟ کشورهای حاشیه خلیج فارس مثل قطر و کویت رشد 20 درصد را در نظر گرفته‌‏اند. اگر دولت نهم انضباط داشت و در حوزه ارزش‌‏ها و سیاست‌‏ها خود را معتقد می‌‏دانست، 280 میلیارد دلار درآمد نفت را مصرف نمی‌‏کرد و امروز باید 220 میلیارد دلار در حساب ذخیره ارزی پول داشت. سؤال این است با این ارقام که امروز در دنیا از قیمت کالاهای سرمایه‌‏ای ارایه می‌‏شود، آیا نمی‌‏توانستیم کشور را دگرگون کنیم؟ اگر کل نساجی را نوسازی می‌‏کردیم، آیا رشد بیشتر نمی‌‏شد؟ بهتر است آقای وزیر محترم توجه کنند که رییس جمهور گفته است ما از دنیا متأثر نیستیم. 

من نمی‌‏فهمم در جایی که خوبی‌‏ها می‌‏آید می‌‏گویند تصمیم درست ما بوده و یا به روی خودشان نمی‌‏آورند اما وقتی این بحران‌‏ها پیش می‌‏آید می‌‏گویند مربوط به خارج از کشور است. وقتی می‌‏گویم متر برای ارزیابی نداریم و قضاوت کردن کار سختی است، همین است. متری که من با آن می‌‏سنجم از کتابی است که دولت آن را قبول ندارد. 

برخی از منتقدان می‌‏گویند سفرهای استانی بودجه جاری و عمرانی دولت را افزایش داد، در حالی که دولت معتقد است که این سفرها کشور را به یک کارگاه عمرانی بزرگ تبدیل کرده است. ماهیت این سفرها در بودجه چگونه است؟
رییس جمهور به سفر استانی می‌‏رود؛ وقتی جمعیت را می‌‏بیند ارقام بودجه استانی و مصوبات را افزایش می‌‏دهد. مگر این مصوبات ماهیت بودجه‌‏ای ندارند؟ اگر قرار باشد استان به استان بگردید و جمع کنید، چند ده هزار کتاب می‌‏شود؟ کجا بودجه کوچک شده است؟ فرق آن این است که قبلاً کارشناسی می‌‏شد و شفاف بود اما امروز بودجه متکی به فرد شده است. بودجه متکی به فرد چه یک صفحه باشد چه هزار صفحه به عنوان کارشناس برای آن ارزشی قایل نیستم. معتقدم بودجه هم بزرگتر شده و هم فرآیندهای نامرئی آن بیشتر شده است. برنامه چهارم تاکید کرده که دولت باید بسترساز حرکت توسعه برای بخش خصوصی و مردم باشد. 

دولت مشارکت‌‏جو و تعامل‌‏گرا باید از دو خطا بپرهیزد: خطا در زیرساخت‌‏ها و وظایف خود و دیگری خطای مداخله. برنامه چهارم حسب چشم‌‏انداز به دنبال دولت متناسب بوده، براین اساس تاکیده شده که هرسال دولت را باکیفیت‌‏تر کند. دولت نهم براساس اینکه این مفاهیم را نفهمید، در عمل ورودی دولت را بیشتر کرد. الان تعداد کارمندان دولت 3 میلیون نفر است. دولتی که حتی برای خود برنامه ندارد و مکتوب حقوقی و قانونی ندارد، 300 هزار نفر را هم وارد سیستم کرده است. وزیر آمورش و پرورش اعلام کرده که نمی‌‏تواند حق‌‏التدریسی‌‏ها را استخدام کند اما به او تکلیف می‌‏شود که باید استخدام کند. دلیل کسری‌‏های امروز آموزش و پرورش از همین بی‌‏تدبیری‌‏هاست. مثال روشن آن این است: در سال 57 حدود 7 میلیون و 959 دانش آموز داشتیم؛ تعداد کادر آموزشی 347 هزار و 984 نفر و نسبت معلم به دانش آموز 22 نفر بوده است. 

از این میزان 25 درصد در حوزه وزارتخانه و ستاد و 75 درصد به عنوان معلم کار می‌‏کردند. در دوران نخست وزیری آقای موسوی 21 میلیون نفر تعداد دانش‌‏آموزان کشور بود. در دولت آقای هاشمی این رقم کاهش یافت و در دولت آقای خاتمی از 5/18 میلیون شروع شد و با 15 میلیون تحویل داده شد. در سال 87 تعداد دانش‌‏آموزان 14 میلیون و 930 هزار نفر گزارش شده است. تعداد کادر آموزشی کشور یک میلون و 90 هزار نفر بود و برای هر 13 نفر دانش‌‏آموز یک معلم وجود داشت. حدود 50 درصد از کادر آموزش و پرورش در وزارتخانه و ستاد هستند. بودجه آموزش و پروش امسال 8 هزار و 300 میلیارد تومان بوده و 2 هزار میلیارد تومان هم در اصلاحیه اضافه شده است. در بودجه 88 نیز این بودجه 9300 میلیارد تومان شده است. آیا می‌‏شود گفت می‌‏خوهیم سال آینده یک تعداد اخراج کنیم؟ بودجه الزاماً برخواسته از یک برنامه است. 

دولت محترم نهم فرآیند بودجه‌‏نویسی را قبول ندارد و بودجه 88 هم از منظر حسابداری بسته است. روح این اعداد باید در برنامه‌‏های توسعه‌‏ای دیده ‌‏شد. این اعداد اصلاً روح ندارد. امسال آموزش و پرورشی که با 10 هزار و 300 میلیارد تومان و با کسری کار می‌‏کند، چگونه با 9300 هزار میلیارد تومان در سال آینده کار خواهد کرد؟ قانونی هم وجود ندارد که تکلیف را روشن کند. این نشانه دیگری از تعلیق در دستگاه‌‏هاست. سال آینده، مهرماه این وزارتخانه بزرگ دچار بحران می‌‏شود. از سوی دیگر هر سال که انتخابات است بی‌‏ثباتی مدیریتی هم هست. اصلاً اگر همین رییس جمهور هم باشد آیا دستگاه‌‏ها نمی‌‏گویند کدام وزیر می‌‏آید یا چه چیزی تغییر می‌‏کند؟ این بی‌‏ثباتی از گذشته هم بوده. 

همین پرونده در بیمه‌‏های درمانی و وزارت بهداشت هم وجود دارد. از سویی بودجه جاری 62 هزار و 800 میلیارد تومان بسته شده است؛ یعنی با دلار هزار تومانی بودجه سال آینده 63 میلیارد دلاری است. مگر سال آینده تورم نیست؟ این بودجه در ذات خود پر از متمم و اصلاحیه است و ارزش ارزشیابی ندارد. بودجه ای که با موازین حسابداری بسته شود و در آن حقایق آن خوانده نمی‌‏شود. 

نکته مهم در بودجه 88 مربوط به هدفمند کردن یارانه‌‏هاست. آیا اجرای این لایحه در بودجه 88 بی انضباطی بوجود نمی‌‏آورد؟
اصلا"بی‌‏انضباطی سازمانی و تشکیلاتی در بودجه جز عقاید دولت شده است. دولت گفته بود 8400 میلیارد تومان منابع برای این طرح درنظر گرفته که قرار است60 درصد آن را بازتوزیع کند؛ 15 درصد به عنوان سهم تولید و 25 درصد دولت بر می‌‏دارد. این 25 درصد که دولت برمی‌‏دارد همان 8400 میلیارد تومان می‌‏شود. یک سؤال اکابری می‌‏پرسم؛ وقتی یارانه‌‏ها را حذف می‌‏کنیم و بنزین آزاد می‌‏شود، آیا 8400 میلیارد تومان سهم منابع دولتی می‌‏شود؟ آیا هزینه آب و برق و بنزین خودروهای دولتی این رقم می‌‏شود؟ 

یعنی این موضوع در لایحه بودجه نیست؟
خیر، این در لایحه نیست. مگر می‌‏شود کار بزرگی کنیم، 8400 میلیارد تومان منابع بدهیم، بعد خرج آن را نبینیم؟ دولت و نیروهای مسلح بزرگترین مصرف‌‏کننده آب و برق و گاز هستند. این ارقام در مصارف بودجه نیست. جمع این ارقام 70 هزار میلیارد تومان می‌‏شود. اراده حاکمیت بر اصلاح کار نیست. اگر قرار است با این سازوکار وتوجیه کشور اداره شود، نیاز به 120 هزارمیلیارد تومان منابع برای اداره کشور است. با این بی‌‏انضباطی که داریم و عدم شفافیت فکر می‌‏کنم بودجه جاری کشور ما تا مرداد که این دولت سرکار است با مشکل کمبود منابع روبرو می‌‏شود. رویه دولت نهم، دولت هزینه بوده است. با این رویه اگر دولت بخواهد با این ارقام کشور را در سال آینده اداره کند یا باید به سراغ بانک مرکزی برود و استقراض کند یا به ذخایر بانک مرکزی در دنیا تعرض کند یا اینکه نرخ ارز را عوض کند. اگر بخواهد نرخ ارز را اصلاح کند که با رویکری که داشت نمی‌‏تواند. 

برخی‌‏ها معتقدند در بودجه 88 احتمال بازگشت نرخ ارز دو نرخی وجود دارد. نظر شما چیست؟
قبل از پاسخ به این سؤال باید این توضیح را بدهم که میزان ارزی که در منابع بودجه در نظر گرفته شده اگر بر سال و 367 روز تقسیم کنیم، عدد 5/37 دلار که بودجه برمبنای آن بسته شده، نمی‌‏شود. براساس قیمت واقعی درآمد نفت در بودجه 45 دلار است. در حال حاضر قیمت نفت در هر بشکه 36 دلار است. اگر همین 45 دلار هم باشد، این درآمد محقق نمی‌‏شود. معتقد نیستم که نرخ ارز را گران کنیم. اقتصاد این را مشخص می‌‏کند. در سال 81 یکسان‌‏سازی نرخ ارز انجام شد. پنج کار جدی را باید دنبال می‌‏کردیم؛ ارتقای بهره‌‏وری، بهره‌‏وری تولید و سرمایه، افزایش سهم تولید، بهره‌‏وری کل و تنظیم مقرارت صادرات و واردات. این موارد بایدپشتوانه پولی و مالی کشور می‌‏شد تا ریال تقویب شود اما این روش‌‏ها کامل انجام نشد.
 
بازهم پیش‌‏بینی کردیم که آخر هر سال می‌‏نشینیم و تورم را بررسی می‌‏کنیم. براساس برنامه تورم را 8 درصد در نظر گرفتیم و تورم جهانی 4 درصد. دو راه حل در نظر گرفتیم که یا 4 درصد ریال تزریق شود یا 2 درصد تزریق شود و 2 درصد بعدی از طریق بهره‌‏وری جبران شود. در نهایت آنچه آقای حداد عادل ابلاغ کرد تعدیل کامل است، یعنی تورم داخلی منهای تورم خارجی تعیین شد. عملکرد آن در 81 و 82 هم همین بود. الان تورم 25 درصد است. تورم جهانی 3 درصد است. اگر نرخ تعدیل را اجرا کنیم 22 درصد می‌‏شود. اگربخواهیم ریال را تقویت کنیم ارز 450 تومان می‌‏شود که به زیان تولید داخل است زیرا واردات بی‌‏حد و حصر است. مثال روشن آن در مورد صادرات مبل است. در سال 86، میزان واردات مبل 8 میلیون و 180 هزار دلار بود و 7 میلیون دلار صادر شد. در 8 ماهه امسال 70 میلیون و 600 هزار دلار واردات مبل انجام شد، در مقابل 4/3 میلون دلار صادرات! آقای رییس جمهور در مصاحبه خود اعلام کردند که صادرات ما بی‌‏نظیر بوده است. در 10 ماهه 87 حدود 19 میلیارد و 400میلیون دلار صادرات داشتیم که 56 درصد پتروشیمی و میعانات گازی بوده و 44 درصد کالاهای دیگر. براساس آمار رسمی گمرک در 10 ماهه نخست امسال 46 میلیارد دلار کالا وارد شده است. این رقم در مقابل 8 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی چه افتخاری دارد؟ می‌‏گویند صادرات ما بی‌‏سابقه بوده است.

برچسب ها: ستاری فر بودجه
bato-adv
مجله خواندنی ها
پرطرفدارترین عناوین