از روز سهشنبه هفته قبل که خبر تمدید مذاکرات ایران و طرفهای غربی اعلام
شد تا اولین روز هفته جاری جهت شاخص بورس و قیمت دلار بهعنوان نماد بازار
ارز کاملا متفاوت از هم بوده است. در این مدت بورس 3.5 درصد از ارزش خود
را از دست داده؛ درحالیکه در بازار ارز قیمت دلار 4 درصد رشد داشته است.
این نوسان ناهمسو دارای یک پیام واحد برای محیط اقتصادی کشور است؛ پیامی که حاوی وجود اختلال در فضای کسب و کار کشور است.
این اختلال در وضعیتی رخ داده که نشانهای مبنیبر تغییر در متغیرهای
بنیادی کشور از سهشنبه تاکنون نسبت به روزهای قبل از آن گزارش نشده است.
عواملی نیز که برای تغییر روند بازارها از سوی بازیگران آن بیان میشود
نمود عینی در وضعیت کنونی ندارند. برای مثال اثر تمدید مذاکرات در حالی از
سوی بازیگران بهعنوان یک عامل مسلط معرفی میشود که در تجربههای مشابه
آثار این عامل در زمانهایی کمتر از مدت کنونی تخلیه شده است. نکته دیگر
تمدید به معنای حفظ وضعیت گذشته است؛ سناریویی که برخی سیاستگذاران
برنامههای خود را تا پایان سال نیز بر مبنای آن استوار کرده بودند.
اثر کاهش قیمت نفت نیز در شرایطی بهعنوان یکی از منابع فشار نوسان عنوان
میشود که در چند وقت گذشته قیمت نفت عموما کاهشی بوده و بازار نیز هیچ
معیار مدونی برای اندازهگیری آن بر اقتصاد ایران ارائه نکرده است. برخی در
حالی نگران نفت 70 دلاری هستند که بررسیهای پژوهشی نقطه شکست قیمت نفت در
بودجه ایران را بیش از 100 دلار برآورد کرده بود؛ بنابراین اگر نفت
بهعنوان یک عامل معرفی شود، میتوان گفت این واکنش با تاخیر زیادی رخ داده
است.
نکته قابل تاملتر در دو بازار ذهنیت بازیگران این دو بازار است. بازیگران
دو بازار تغییرات بازار دیگر را بهعنوان منشأ نوسان در بازار فعالیت خود
معرفی میکنند. در واقع سهامداران در تحلیل افت بورس نوسان ارز را دخیل
میدانند و فعالان بازار ارز افزایش قیمت دلار را به ریزش شاخص بورس مرتبط
میکنند.
دلایلی مانند افزایش نرخ ارز بودجه سال آینده نیز با تحلیلهای فعالان
بازار در انتظار برای تعدیل قیمت رسمی در تعارض است و بهنظر نمیرسد
مبنای صحیحی برای تحلیل نوسان باشد.
در ادبیات اقتصادی تحليل تغييرات قيمت مستلزم توجه به هر دو سمت عرضه و تقاضاي آن است.
در بازار ارز نیز این قاعده برقرار است، بنابراین اگر از منظر عرضه قرار
باشد این بازار تحلیل شود آنچه مشخص است تنها سیگنال کاهش سمت عرضه ورودی
منابع نفتی است که عمدتا به مرکز مبادله اختصاص دارد و ارز ناشی از این محل
به بازار آزاد تزریق نمیشود. نکته دیگر آنکه گرچه ایران و غرب فرصت هفت
ماهه تعیین کردهاند، اما احتمال دارد نتیجه مذاکرات در موعدی زودتر از
زمان تعیین شده به نتیجه برسد؛ بنابراین میتوان عامل مسلط رفتارهای کنونی
را کاهش درجه انتظارات و خوشبینیها عنوان کرد.
در این میان توراندازی
قیمتی نوسانگیران (موضوعی که هفته گذشته از سوی «دنیای اقتصاد» نسبت به آن
هشدار داده شد) از جمله عوامل افزایش درجه نوسان در بازار است. در چنین
وضعیتی تنها عاملی که میتواند توضیحدهنده رفتار بازارها در کوتاهمدت
باشد عامل انتظارات است.
نرخ ارز در سهشنبه هفته گذشته معادل 3 هزار و 265 تومان ثبت شده بود، اما
روند افزایشی آن در روزهای اخیر، به خصوص در روز گذشته باعث شد که نسبت
به سهشنبه 130 تومان به قیمت آزاد دلار افزوده شود. به بیان دیگر، نرخ ارز
از روز سهشنبه هفته گذشته تا شنبه هفته جاری، 4 درصد افزایش قیمت را
پشتسر گذاشته است. بررسیها حاکی از آن است که در آمار سال جاری این میزان
افزایش در مدت 3 روز کاری در بهای ارز مشاهده نشده است.
جوزدگی در بورس
در بورس تهران نیز همین وضعیت حاکم است. بورس تحتتاثیر اخباری نزول کرده
است که به شهادت تحلیلگران هنوز از فیلتر تحلیل رد نشده و بهعنوان اخبار
«تصفیه نشده» شناخته میشود. به عقیده فعالان بازار اخباری همچون تعیین
قیمتهای مربوط به خوراک یا عوارض در برخی صنایع یا ابهام در نرخ ارز در
بودجه سال 94 یا عدم توافق اوپک بر سر کاهش تولید نفت اگرچه در جای خود
دارای آثاری بر بازار است، اما واکنش روز گذشته به این اخبار فاقد پشتوانه
تحلیلی است، چراکه هر یک از این اخبار با یک سناریوی بدبینانه تجزیه و
تحلیل شده و به خورد بازار رفته است.
این در حالی است که برخی نشانهها از
جمله معاملات مناسب نسبت به سال گذشته یا قیمتهای پایین سهام که همگی از
سیگنالهای مثبت برای ثبات در بورس محسوب میشوند، میتوانند محرکهای
مناسبی برای بازار سهام تلقی شوند.
با این حال کارشناسان عمدتا معتقدند در
بخش واقعی اقتصاد و شرکتهای بورسی در عمل نکته مایوسکنندهای وجود ندارد و
حتی در صورت عدم توافق در مذاکرات هستهای مشوقهای بنیادی قوی در بازار
سهام میتوانست جلوی ریزش شدید شاخص کل را بگیرد. در این بین، اما نوع
خوشبینی محقق نشده معاملهگران پیش از مذاکرات از شدت ریزش کنونی شاخص
کمتر است که این نکته نشان از تزریق ضدمحرکهای جدید به بورس دارد.
فضای روانی و اقدامات سیاستگذار
رفتار کنونی در بازارهای سهام ارز ناشی از تعدیل انتظارات است. بخشی از
این تعدیل به دلیل انتظارات بالایی است که در گذشته شکل گرفته و بخشی از آن
ناشی از عملیات روانی است که از سوی نوسانگیران در حال انجام است.
به
نظر میرسد با توجه به آنکه رفتار شکل گرفته بر اساس نسلهای دوم تلاطمات
ارزی قابل ترجمه باشد، سیاستگذار باید با ارسال به موقع علامت درست،
اجازه ندهد جوگیری در بازار به یک موج روانی تبدیل شود.
طبق مدلهای نسل دوم، حملات سوداگرانه حتی زمانی که بنیانهای اقتصادی
ضعیف نیستند نیز میتواند رخ دهد. بهعبارت دیگر، حملات میتواند خودجوش
باشد؛ یعنی زمانی که سفتهبازان فکر کنند در صورت بروز حملات ارزی،
سیاستگذار اقدامی درجهت مقابله با بحران انجام نمیدهد و سفتهبازی در
بازار ارز موفق خواهد بود، این حمله صورت ميگيرد.
بنابراین در دورهای که نرخ سود در مقایسه با تورم انتظاری مثبت است، جهت
نرخ تورم در حال کاهش است. برخی نوسانگیران با تصور اینکه احتمال دارد
دولت برای جبران کسری بودجه دست به افزایش نرخ تبدیل ارز بزند، در بازار
جولان میدهند و با تطبیق اخبارهای متفاوت مطابق هدف خود بر درجه نوسان
بازار میافزایند.
در بورس نیز همین حالت وجود دارد، اخبار خام و پردازش نشده مبنایی برای
ریزش شاخص شده است؛ درحالیکه سیاستگذار در این وضعیت فعالانه به ترسیم
سیاستها و برنامههای خود بپردازد، میتواند از شدت نوسان تا حدود زیادی
بکاهد؛ زیرا آنچه موتور تقویت نوسان است، انتظارات بازار است؛ الگویی که
تجربه نشان داده اگر به موقع و درست عمل شود، میتواند تغییر جهت دهد.
چطور دولت قبلی را به خاطر این جمله مسخره می کردید؟
این تازه اول فروپاشی اقتصاد ایران است وسریال غم انگیز در قسمت اول است .
نمی دونم چطوریه عربستان با تنها دارایش یعنی نفت اینقدر قدرتمنده ولی ما با نفت و کلی سرمایه دیگه این همه متزلزلیم. شگفتا .