هرجا پرونده قتل سریالی تشکیل شود ردپای او هم در میان کاشفان پرونده دیده می شود. کارآگاهی خونسرد اما زیرک که به او لقب شرلوک هولمز ایران را داده اند. در تمام پرونده های قتل های سریالی حضور داشته و در گفتگویی تفصیلی به ناگفته های شخصیت جنایتکاران سریالی و عملیات پلیسی برای دستگیری آنها پرداختیم.
در تاریخ حوادث جنایی، قتل های سریالی بیش از بقیه موارد شهره می شوند. گاهی بدون هچ مبنا و منطق و بی آنکه آموزش یا اصلاح و آگاه سازی در کار باشد این حوادث دستمایه تالیف کتاب یا ساخت فیلم و سریال می شود و گذر زمان هم که رویدادها را به دیار فراموشی می فرستد در این مورد کوتاهی می کند.
به مناسبت هفته ناجا گفتگویی را با سرهنگ هادی مصطفایی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی انجام دادیم.
وی در سال 1363 و در سن 20 سالگی وارد دانشکده افسری شهربانی شده و 3 سال بعد، پس از فارغ التحصیلی خدمت خود را در پلیس آگاهی تهران شروع کرده است. هم زمان با ادغام نیروهای انتظامی و با تشکیل اداره کل آگاهی، او به این اداره کل منتقل و به عنوان کارشناس در اداره مبارزه با قتل به خدمت مشغول شده است. وی چندین سال رییس اداره مبارزه با قتل بود و از سال 88 تا کنون به عنوان معاون مبارزه با جرائم جنایی به خدمت مشغول است.
سرهنگ مصطفایی با اینکه در ستاد پلیس آگاهی به خدمت مشغول بوده ولی در مراحل پی جویی تمام قتل های سریالی 23 سال اخیر به نوعی مدخلیت و مشارکت داشته است . او معتقد است موفقیت هایی که در این زمینه حاصل شده منتسب به یک فرد یا یک اداره نیست بلکه حاصل زحمات گروهی از نیروهای پلیس و مراجع قضایی و بعضی رده های مرتبط می باشد .
هماهنگی برای مصاحبه یک سال به طول انجامید و در گفتگویی تفضیلی به بررسی ناگفته های کشف قتل های سریالی پرداختیم.
نخستین پرونده قتلی که رسیدگی کردید را به خاطر دارید؟سال 1370 یک نفر در استان مرکزی به قتل رسیده بود و همسر و فرزندان وی مجروح شده بودند. در ابتدا ادعا می شد قتل با انگیزه سرقت رخ داده که با تحقیقات و کشف سرنخ ها متوجه شدیم انگیزه خانوادگی است و پرونده کشف شد .
در صحنه های قتل، چه نکته ای بیشتر باعث ناراحتی شما می شود؟در پرونده هایی که قربانی جرم کودک یا نوجوان است نه تنها مشاهده صحنه بلکه سایر موارد مانند شنیدن اعتراف های متهم یا خواندن گزارش موضوع هم بسیار سخت و غیر قابل تحمل است . گاهی خاطره تلخ یک موضوع تا سال های سال بر ذهن باقی می ماند.
چرا به شما لقب «شرلوک هولمز» ایران را داده اند؟در کشور ما کارآگاهان بسیار باهوش و توانمندی هستند که در نقاط مختلف خدمت می کنند و اگر لقبی هم باشد بهتر است به آنها داده شود . اگر قتلی کشف شده به دلیل تلاش ماموران محل جنایت است. من در کنار تیم تحقیق بوده ام و کشف یک پرونده قتل حاصل کار گروهی است نه فردی.
وارد بحث اصلی شویم. از نظر پلیس چه دسته از پرونده هایی در گروه قتل های سریالی قرار می گیرد؟تعریف های مختلفی وجود دارد. محدود شدن در این تعاریف باعث فریب می شود. هرگاه با چند جرم مواجه باشیم و شواهد نشان دهد عامل آن شخص یا گروه واحدی باشد آن را سریالی می دانیم . تشخیص سریالی بودن چند قتل هم کاری تخصصی است و نیاز به مهارت دارد . این تشخیص هر چقدر به موقع باشد از کشته شدن افراد بیگناه بیشتر جلوگیری می شود .
پس از انقلاب وقوع قتل های خفاش شب باعث ایجاد فضای ترس و دلهره در جامعه شده درباره نحوه دستگیری او روایت های متفاوتی وجود دارد. شما در این پرونده هم حضور داشتید «غلامرضا خوشرو» چگونه دستگیر شد؟یکی از قتل های سریالی پس از انقلاب از سوی خفاش شب در شمال و غرب تهران رخ داد. در آن زمان به پرونده های قتل در پایگاه ها رسیدگی می شد. خاطرم هست آن زمان درباره سریالی بودن این قتل ها اختلاف نظر وجود داشت. سرانجام با اقدامات پلیس آگاهی متهم شناسایی و دستگیر شد.غلامرضا خوشرو پیش از قتل ها با یک همدست در قالب مسافربر زنان را سوار خودرو کرده و به قربانیان تعرض می کردند. خفاش شب در حین اعزام به دادگاه فرار کرد و همدستش اعدام شد. در مورد نحوه دستگیری باید بگویم وی به علت سابقه قبلی در دایره مظنونین قرار داشت.
در فرایند کشف این پرونده از یک نفر ناشناس که نقش ارزنده و موثری در کشف داشت لازم است یاد شود و آن فرد شهروندی بود که در شرق تهران نایلکس حاوی یک سری مدارک را پیدا کرده و آن را تحویل پلیس داد . گذرنامه دو نفر مقتولین آخر در بین این مدارک بود و نیروهای پلیس توانستند با بهره گیری از بقیه مدارک مکشوفه غلامرضا خوش روی را که به اتهام سرقت خودرو دستگیر و خودش را غیر ایرانی معرفی کرده بود شناسایی کنند . وی پس از انتقال به آگاهی به جنایت های خود اعتراف کرد . جنایت های ارتکابی وی بسیار فجیع بود و دو نفر از مقتولین هم دختران خردسال بودند که همراه مادر خود کشته شدند.
پرونده بعدی مربوط به «سعید حنایی»، قاتل سریالی زنان در مشهد بود. او پس از دستگیری مدعی شد که برای مبارزه با زنان خیابانی دست به قتل آن ها می زده است. آیا انگیزه واقعی «سعید حنایی» مبارزه با فساد بود؟در این حادثه قل از کشف موضوع و با توجه به وضعیت مقتولین ، عده ای گمان می کردند این قتل ها محفلی است و عده ای برای پاک سازی جامعه این کار را می کنند اما همان زمان نیز صحنه و شواهد نشان می داد قاتل برای لذت دست به این جنایات می زند و مسائل روحی و روانی مطرح است . تشریح نحوه ارتکاب قتل ها از سوی متهم نیز موید همین نظر و طرح بقیه مسائل برای فرار از مجازات بود.در این قتل مقتولان زنان سابقه دار بودند آن زمان نظر کارشناسی دادیم که قاتل یک نفر است و به دلیل مسائل شخصی دست به قتل می زند و بر اساس همین نظر محورهای تحقیق مشخص و قاتل دستگیر شد.
در حالی که ماجرای قتل های سریالی کمی فراموش شده بود، ماجرای قتل کودکان از سوی «بیجه» در پاکدشت مطرح شد. شما از این پرونده به عنوان یکی از پرونده های تلخ نام برده اید. درباره این پرونده توضیح می دهید؟تعداد زیاد قربانیان پرونده ، نحوه ارتکاب جرم ها ، شرایط سنی قربانیان و بسیاری از ابعاد دیگر پرونده از جمله مسائلی هستند که این پرونده را از بقیه متمایز می کند .
اغفال کودک گمشده به بهانه کمک به بازگرداندن وی به خانه یا فریب دادن کودکی دیگر در مسیر بازگشت از مدرسه به منزل و حوادث بعدی بسیار آزار دهنده اند . با ادای احترام به همه قربانیان می توانم بگویم این حادثه شوک بزرگی بر پیکره سیستم های اجتماعی و کشف جرم بود تا نقاط ضعف را شناسایی و برطرف کنند.
چرا تحقیقات برای دستگیری «بیجه» طولانی شد و انگیزه اش از قتل ها چه بود؟علت اینکه بیجه توانست در مدت زمان طولانی مرتکب قتل شود به عوامل متعددی مرتبط بود. یکی از علل وضعیت جغرافیای منطقه بوده از سوی دیگر در اغلب این پرونده ها پلیس با پرونده های فقدانی رو به رو بود نه قتل. شرایط دیگری مانند عدم تشخیص ارتباط بین وقایع، عدم انعکاس موضوع به مراجع بالادست و کم توجهی به لزوم مشاوره با افراد خبره را می توان از دلایل تاخیر در کشف حساب کرد.
در مورد شخصیت متهم و انگیزه وی چه می گویید؟نقاط مشترک زیادی در بین قاتلین سریالی وجود دارد که من تمایل چندانی به صحبت در این باره ندارم و فکر می کنم بیان آنها فقط در کلاس های آموزشی و مباحث پلیسی و روانشناسی توجیه دارد. حوادث بد در دوران کودکی، وضعیت نابسامان خانوادگی، شرایط نامناسب محیط زندگی و وضعیت روانی فرد در شکل گیری این حوادث نقش دارند. در قتل سریالی ما معمولا با یک فرد مواجه هستیم که بنا به دلایل متعدد طیف خاصی را به عنوان قربانی انتخاب و به قتل می رساند . با توجه به شرایط متهم این قتل ها ممکن است توام با اعمال مجرمانه دیگر مانند آزار جنسی، سرقت اموال ٍ، سوزاندن و... باشد.
شما اگر نحوه عمل قاتلین سریالی 100 سال اخیر در کشورهای مختلف را مطالعه کنید به نحو تعجب آوری مشاهده خواهید کرد که با وجود فاصله زمانی و جغرافیایی بین این قاتلین ، شباهت های بسیار نزدیک در شخصیت و عملکرد ای افراد در زندگی روزمره و اعمال مجرمانه وجود دارد.
فردی به نام «علی باغی» همراه بیجه دستگیر شد نقش او در قتل ها چه بود؟این فرد وقتی دستگیر شد مشارکت در سه قتل آخر را قبول کرد. در تحقیقات تکمیلی مشخص شد اعترافات او صحت ندارد.
مهین نخستین قاتل سریالی زن ایران دستگیر شد. چطور متوجه زن بودن قاتل سریالی شدید؟در این پرونده پس از سومین قتل احتمال ارتکاب قتل های سریالی محرز شد. تک تک پرونده ها بررسی شد و با سرنخ ها توانستیم نوع خودروی قاتل و جنسیت او را متوجه شویم. نحوه کشف این پرونده بسیار پیچیده بود. وقتی دستگیر شد در خانه اش بریده روزنامه های مربوط به اخبار قتل هایش و وسایل جعل برای فروش طلای قربانیان کشف شد.
در این پرونده بحث جنسی مطرح نبود و قاتل مشکلات مالی را انگیزه قتل اعلام می کرده انگیزه اصلی در این قتل ها چه بود؟ مشکلات مالی و انگیزه سرقت صحیح است اما در پس اینها سوال های دیگر هم مطرح می شود و مسائلی هم وجود دارد . وی در اعترافات خود و علت روی آوردن به این شیوه به خاطرات و حوادثی در زندگی خود اشاره کرد که موید تغییر نگاه و حس او به زنان مسن است که طلای زیاد دارند. وی به آسانی می توانست پس از خوراندن آب میوه مسموم و در فرصت مناسب طلاها را سرقت کند و آنها را رها نماید. هر چند در این باره هم ترس از شناسایی هویت و دستگیری علت قتل ذکر می شود اما به نظر بنده حوادث قبلی و حس وی نسبت به این افراد انگیزه قتل بوده است.
پرونده دیگر قتل های قاتل دوچرخه سوار در آبادان بود، کشف این پرونده هم زیاد طول کشید دلیل آن چه بود؟متاسفانه بعضی اوقات اصرارو سماجت بیهوده بر یک نظر خاص در پرونده ای باعث می شود حقیقت مخفی بماند. در این پرونده با وجود نشانه های آشکار و اعلام نظر کارشناس جنایی، برخی مدعی بودند که این قتل ها سریالی نیست و برای اثبات ادعای خود متوسل به انواع روش ها می شدند که فردی را به عنوان متهم به قتل دستگیر کنند. این روحیه آفتی است که باعث می شود تحقیقات از مسیر صحیح منحرف شود. با انعکاس موضوع به مسئولین سرانجام پس از هماهنگی های متعدد در ناجا و فرمانده انتظامی استان موضوع به صورت ویژه بررسی و منجر به کشف راز این جنایت شد.
فرید حدود 10 سال قبل از دستگیری هم سابقه تعرض و حمله به یک زن و دختری خردسال را داشت که پس از تحمل حبس آزاد شده بود. وی در جریان زندگی عادی و روزمره خود هر گاه زن یا دختری را در موقعیت مناسب می دید بدون توجه به سن قربانی وی را با ضرب سنگ از ناحیه شقیقه مصدوم کرده و به قتل می رساند و مرتکب اعمال منکراتی می شد. در بین قربانیان وی از سن 7 سال تا بالای 60 سال مشاهده می شود.
در حالی که پس از دستگیری مهین احتمال وقوع قتل های سریالی در قزوین بعید به نظر می رسید ما شاهد شروع قتل های سریالی مشابه در این شهر بودیم فردی با مینی بوس قربانیان را سوار کرده و آنها را به قتل می رساند. آیا مجازات مهین هیچ تاثیری در ارتکاب قتل از سوی این قاتل نداشت؟اولین قتل که توسط راننده مینی بوس روی داد زمانی بود که هنوز مهین دستگیر نشده بود. بعد از دستگیری مهین، وی در اعتراف های خود آحرین قتل را که به وی منتسب بود قبول نکرد و گفت حتما کسی از وی تقلید کرده است. باور این موضوع دشوار بود چون بعد از دستگیری مهین قتل ها متوقف شده بود. با شروع دوباره قتل ها محرز شد که قاتل سریال دیگری در کار است.
به نظر بنده پرداخت رسانه ای در سطح وسیع به بعضی از جرائم جنایی که تعداد آنها محدود است چندان صحیح نیست مگر اینکه بسیار هنرمندانه، ظریف و به نحوی باشد که جنبه آگاه سازی و پیشگیری داشته باشد و اگر این ظرافت ها رعایت نشود چه بسا الگو و محرکی برای ارتکاب جرم شود.
یکی دیگر از پرونده هایی که در آن به عنوان کارشناس حضور داشتید پرونده قتل های سریالی ماهشهر بود در این پرونده قاتل قبل از محاکمه جان خود را از دست داد و بسیاری از نکات پرونده از جمله انگیزه قاتل برای همیشه سر به مهر ماند. انگیزه اصلی مرد جنایتکار از قتل زنان چه بود؟در سال 88 سه قتل به یک شیوه در ماهشهر رخ داد که از نظر تخصصی مشخص شد که سریالی هستند. تحقیقات پلیسی توسط یک تیم متشکل از کارشناسان و مرجع قضایی در این زمینه آغاز و سرانجام به یک نفر ختم شد. این فرد پس از دستیگری با توجه به دلایل و مدارک اعترافاتی در مورد نحوه قتل داشت و در تشریح آنها به جزئیاتی اشاره می کرد که با یافته های قبلی همخوانی داشت، وی در زمان بازداشت فوت کرد و باعث شد تحقیقات عقیم بماند. در این پرونده یکسری ابهامات وجود داشت که هیچ وقت رفع نشد. در قتل های ماهشهر یک نفر که احتمالا همان قاتل بود پس از جنایت با پلیس تماس می گرفت و محل رها کردن اجساد را اعلام می کرد.
چرا اغلب قاتل های سریالی خونسرد هستند؟حوزه ما پی جویی پرونده ها است و ما بر اساس مستندات پرونده ها را پیگیری می کنیم اطلاع از علوم مرتبط با جرم مانند روانشناسی، رفتار شناسی و غیره می تواند در تعیین مشخصات مجرم و شناسایی و دستگیری وی کمک کند. اینکه قاتلین سریالی چرا خونسرد هستند شاید نیاز به یک بحث مفصل علمی دارد اما آنچه مشاهده کرده ایم این است که پس از فاش شدن قتل ها، افرادی که از نزدیکان قاتل هستند از موضوع تعجب کرده و باور نمی کنند که این فرد قاتل سریالی باشد.
در حال حاضر قتل سریالی داریم؟هیچ کس در در هیچ مرجعی نمی تواند مدعی شود که ما قاتل سریالی نداریم. چه بسا مواردی باشد که ارتکاب قتل به صورت آشکار انجام نشود یا شرایطی دیگر سبب شوند که مجرم بتواند برای مدتی بر جنایات خود سرپوش بگذارد. برابر شواهد موجود که به صورت مستمر رصد می شود پرونده تحت رسیدگی با عنوان قتل سریالی نداریم و پلیس آگاهی ساز و کار زیادی را در نظر گرفته تا از وقوع قتل های سریالی پیشگیری کند و شاهد این موفقیت هستیم که طی چند سال اخیر اغلب قتل های سریالی در همان مراحل اول کشف شده اند.
در پایان اگر مطلبی هست بیان کنید.قاتلین سریالی و متهمین جرم های خشن و جنایی معمولا پس از اعتراف به جرائم ارتکابی، سرگذشت خود و مسیر منتهی شدن به جنایات را شرح می دهند. تقریبا در زندگی تمام این افراد حوادث تلخ دوران کودکی و رویه غیر معمول زندگی مشاهده می شود. مسائل تربیتی در خانواده و توجه به آن نقش ویژه در پیشگیری از انحرافات و آسیب های بعدی دارد
به امید کاهش جرم و جنایت در جامعه اسلامی ما