فرید زکریا در یادداشتی در سی ان ان نوشت: دولت اسلامی عراق و شام (داعش) مهمترین گروه تروریستی است که تاکنون با آن مواجه شدهایم. دولتمردان آمریکایی در این خصوص باید عمیقا نگران داعش باشند.
آنها نسبت به چند ماه پیش که در مورد آن مطلب میخواندیم یا میشنیدیم تغییرات عمدهای کردهاند. داعش در واقع عصاره آن چیزی است که القاعده سالها است آرزوی رسیدن به آن را دارد. به یاد داشته باشید. القاعده زمانی که در سال 2001 به ایالات متحده حمله کرد، مدام از این کوه به آن کوه فرار میکردند یا اینکه در غارها پناه میگرفتند. داعش اما به طور غیر قابل باوری در حال رشد است. آنها در عین حال که پیشرفت میکنند، سازمانی بسیار عمیق و پیچیده نیز شدهاند. داعش یک سازمان مالی عجیب و غریب دارد.
برخی تخمین میزنند که این گروه روزانه در حدود یک میلیون دلار درآمد دارد و قادر به فروش نفت و گندم است. همچنین از قابلیت تجهیزات نظامی آنها نیز نمیتوان به سادگی گذشت. آنها دارای توان نظامی مختلفی هستند: از راهبرد استفاده از فضای باز که با این تکنیک شهرها را به تصرف خود درآوردند تا حملات چریکی و پنهان شدن در داخل شهرها.
اگر خوب دقت کنید این گروه تروریستی مهمترین گروه تروریستی است که تاکنون با آن مواجه شدهایم. این یک زنگ خطر است. سوای اینکه به توان نظامی آنها اشاره شده باید از حامیان آنها نیز نام برد که از سوی سنیها صورت میگیرد. این یک نکته اساسی است. به همین دلیل است که آنها قادر به تصرف هستند و در میان جمعیت نیز در حال حرکت هستند. مائو تسه تونگ از چین میگوید که گوریلها وقتی مانند ماهی در آب شنا میکنند به این معنی است که آنها مجبورند مثل مردم باشند. پس با محلیهای آنجا نیز مجبورند دوست باشند، در غیر این صورت آنها قادر به ماندن در آنجا نیستند.
هر چند که باید گفت که بخشی از ماشین نظامیگری صدام حسین نیز به میدان بازگشته است و بعثیها نیز در این موضوع دخیل هستند؛ این یعنی بازگشت اسکلت ارتش صدام حسین. برای ما آمریکاییها نیز از زمانی که جیمز فولی (روزنامه نگار آمریکایی) به دست داعش سر بریده شده روی این گروه تمرکز بیشتری شده است. آمریکا حالا تصمیم به اقدامات عملی بیشتری گرفته است. اینکه آیا برای آمریکا جنگ با داعش امنیتآور است یک پرسش دیگری است. باید پرسید آیا دیگر کشورها نیز در این جنگ با آمریکا مشارکت خواهند کرد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت که این بیداری و تمایل به وجود آمده است. بهطور مثال به ترکیه نگاه کنید. ترکیه به نوعی در تقویت داعش نقش داشت.
آنها به دلیل مخالفت با اسد به بخشی از مخالفان اجازه ورود به خاک خود را دادند. سپس آنها ائتلاف مخالفان سوری را به وجود آوردند و از یک اپوزیسیون ملایمتر حمایت کردند. آنها سعی میکردند در این راستا از نیروهای معتدلتر حمایت کنند. ترکیه در واقع ارتش آزاد سوریه را تاسیس کرد. وقتی دیدند که آنها به جایی نمیرسند استراتژی خود را تغییر دادند و اجازه ورود هرکسی را به داخل خاک سوریه دادند. و نهایت این شد که داعش فعلی به وجود آمد. اما الان زنگ بیدار باش در منطقه به صدا در آمده است. زیرا میدانند که تنها حملات هوایی آنها را شکست نمیدهد.
تنها جنگیدن در عراق آنها را از بین نمیبرد. مهمترین چالش این است که در سوریه چه باید کرد؟ هیچ نیرویی قادر به مقابله با این گروه نیست. تنها ارتش اسد است که توانایی مقابله با این گروه را نشان داده است. آمریکا و ترکیه نیز تاکنون به شدت با ارتش اسد مخالفت کردهاند. اینجا یک استراتژی معماگونه به وجود میآید. ما هنوز نمیدانیم که چگونه باید به سوریه وارد شویم. ورود به عراق آسان بود. اما داعش میتواند به راحتی بین سوریه و عراق در رفت و آمد باشد و دوباره در آنجا نیرو جمع کند و خود را بازسازی کند. برخی زمزمههایی که شنیدهام این است که کشورهای منطقه خواستار مداخله آمریکا برای پایان دادن به عمر داعش هستند.