bato-adv
کد خبر: ۱۹۵۷۳۰

قتل دوست قدیمی به دلیل سو ظن

مردی که دوسال بعد از کشتن دوستش سرانجام به دام افتاده است روانه زندان شد تا به پرونده او رسیدگی شود. کارآگاهان جنایی استان لرستان اواسط سال91 جنازه مردی جوان را در منطقه‌ای کم‌تردد پیدا کردند. دست‌وپای مقتول با سیم بسته شده بود، پارچه‌ای در دهانش قرار داشت و آثار اصابت جسم سخت و شکستگی در سرش مشهود بود.
تاریخ انتشار: ۰۴:۴۱ - ۰۴ تير ۱۳۹۳
مردی که دوسال بعد از کشتن دوستش سرانجام به دام افتاده است روانه زندان شد تا به پرونده او رسیدگی شود. کارآگاهان جنایی استان لرستان اواسط سال91 جنازه مردی جوان را در منطقه‌ای کم‌تردد پیدا کردند. دست‌وپای مقتول با سیم بسته شده بود، پارچه‌ای در دهانش قرار داشت و آثار اصابت جسم سخت و شکستگی در سرش مشهود بود.

شواهد نشان می‌داد این مرد با انگیزه‌ای غیر از سرقت از پا درآمده است. از طرفی سرنخ‌های موجود حکایت از آن داشت که قتل توسط فردی آشنا صورت گرفته و درواقع قاتل با جلب‌اعتماد مرد جوان او را به منطقه خلوت کشانده تا نقشه‌ای را که از پیش طراحی کرده بود، به اجرا دربیاورد. مقتول هیچ مدرک شناسایی‌ای همراه نداشت به همین دلیل جنازه aکارآگاهان تلاش خود را برای رازگشایی از این جنایت آغاز کردند. تحقیقات همچنان در مرحله ابتدایی بود که زنی به پلیس مراجعه کرد و خبر داد برادرش احسان مفقود شده است.

او گفت: «احسان در تهران زندگی می‌کند اما به قصد شرکت در جشن عروسی یکی از اقوام نزد ما آمد و به‌طرز مرموزی ناپدید شد.»این زن توضیح داد: «احسان همراه زنی به نام مژگان به خانه ما آمد. مژگان همسر یکی از دوستان برادرم به نام مجید بود که او نیز برای شرکت در عروسی دعوت داشت. برادرم گفت برای مجید کاری پیش آمده به همین دلیل از او خواسته مژگان را همراه خودش بیاورد. ما در خانه نشسته بودیم که مجید هم از راه رسید او احسان را با خودش از خانه بیرون برد اما بعد از چند‌ساعت تنهایی برگشت و از همسرش خواست سریع آماده شود تا با هم به جایی بروند. از آن به‌بعد از برادرم خبری نیست و مجید هم توضیحی در این‌باره نداده است. من به‌شدت نگران هستم و می‌ترسم اتفاق بدی برای احسان رخ داده باشد.»


کارآگاهان بعد از اینکه مشخصات احسان را دریافت کردند فهمیدند او همان مقتول ناشناس است که جنازه‌اش در منطقه خلوت پیدا شده بود. خانواده این جوان نیز پس از حضور در پزشکی‌قانونی هویت قربانی را تایید کردند. به این ترتیب نخستین گره این معمای جنایی گشوده و نام مقتول در پرونده ثبت شد. کارآگاهان در گام بعدی تصمیم گرفتند با توجه به سرنخ‌های موجود از مجید به‌عنوان مظنون اصلی پرونده تحقیق کنند. گفته‌های خواهر احسان حکایت از آن داشت که مجید از اسرار جنایت خبر دارد اما ماموران فهمیدند این مرد و همسرش از زمان وقوع جنایت ناپدید شده‌اند. آنها محل سکونت خود را نیز تغییر داده بودند. از آن زمان تلاش‌ها برای دستگیری مجید ادامه داشت تا اینکه چند وقت قبل خبر رسید متهم در یکی از شهرهای استان البرز سکونت دارد. به این ترتیب ماموران با اخذ نیابت قضایی به آنجا رفتند و بعد از یافتن نشانی خانه مجید وی را در عملیاتی غافلگیرانه بازداشت کردند.

مجید بعد از انتقال به پلیس آگاهی استان لرستان تحت بازجویی قرار گرفت و به کشتن دوستش اعتراف کرد. او گفت: «من به اتهام حمل موادمخدر دستگیر و به تحمل دوسال زندان محکوم شدم. چون آن زمان کسی را در تهران نداشتم و مژگان تنها مانده بود از احسان خواستم از همسرم مراقبت کند اما بعد از آزادی از زندان شک کردم که این دو با هم رابطه دارند. سرنخ‌هایی وجود داشت که نشان می‌داد حدسم درست است اما برای اینکه مدرک بیشتری به دست بیاورم در خانه دوربین مخفی کار گذاشتم. مژگان دوربین را دید و آن را برداشت به همین دلیل نقشه‌ام با شکست مواجه شد.»

متهم ادامه داد: «این فکر که همسر و دوستم با هم رابطه دارند به شدت مرا آزار می‌داد به همین دلیل تصمیم گرفتم هرطور شده این موضوع را ثابت کنم. از این می‌ترسیدم که بی‌دلیل و به‌خاطر حضورم در زندان دچار بدبینی شده باشم و به همسر و دوستم تهمت بزنم. وقتی به جشن عروسی دعوت شدیم دیدم بهترین فرصت را به‌دست آورده‌ام. دستگاه شنود تهیه کردم و آن را در خودروام گذاشتم بعد در لحظات آخر به احسان گفتم کاری برایم پیش آمده است و او و مژگان با هم بروند و من بعد می‌آیم.»

متهم به قتل در ادامه اعترافاتش گفت: «در تمام طول مسیر سوار بر خودرویی دیگر احسان و مژگان را تعقیب می‌کردم و حرف‌های آنها را می‌شنیدم دیگر مطمئن شده بودم آنها با هم رابطه دارند به همین دلیل وقتی به مقصد رسیدیم صبر کردم آن دو وارد خانه شوند سپس داخل رفتم و به احسان گفتم با او کار دارم. او را به این بهانه به منطقه‌ای خلوت کشاندم و سپس در فرصتی مناسب سیم جاروبرقی را که از قبل تهیه کرده بودم دور دست و پاهای دوستم پیچیدم و پارچه‌ای را هم در دهانش گذاشتم بعد با تکه‌ای دیگر از سیم او را خفه کردم و ضربه‌ای نیز به سرش زدم. بعد از اینکه مطمئن شدم احسان فوت شده است سریع سراغ همسرم رفتم و او را با خودم به تهران برگرداندم. همان موقع خانه‌مان را عوض کردیم و هیچ ردی هم به‌جا نگذاشتیم. من تصور می‌کردم ماجرا بعد از این‌همه مدت فراموش شده است.»


بنابر این گزارش متهم در حال حاضر در زندان به‌سر می‌برد و تحقیقات از او ادامه دارد.
برچسب ها: سو ظن قتل قصاص جنایت
bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
bato-adv