عبدالحسین فرزاد با اشاره به فیلتر شدن سایتها برای پژوهشگران مؤسسه پژوهشگاه علوم انسانی، شدت یافتن نگاه سیاسی به علم و مطالعه را دلیل بیاعتمادی مردم به کتابها و کتابخانهها عنوان کرد.
این نویسنده و پژوهشگر در گفتوگو با ایسنا، درباره وضعیت کتابخانههای عمومی سراسر کشور گفت: این کتابخانهها سر جمع دوزار هم نمیارزند، چون تعدادی از دانشجویانم که در آنجا کار میکنند در رابطه با این کتابخانهها به من گفتهاند کتابهایی که برایشان فرستاده میشود تا در کتابخانه قرار دهند، پس از سالها حتی توسط یک نفر هم خوانده یا به امانت گرفته نشدهاند اما همچنان همان کتابها برای کتابخانهها فرستاده میشوند.
او دلیل این اتفاق را سیاسی شدن نگاه به کتاب و کتابخوانی و قرار گرفتن کتابهای خاص در کتابخانهها دانست و گفت: حتی در جایی مثل پژوهشگاه علوم انسانی که بزرگترین آکادمی علوم انسانی در خاورمیانه است زمانی که ما میخواهیم مطلبی را مطالعه کنیم امکانش را نداریم، چون برای ما هم سایتها را فیلتر کردهاند.
او افزود: فیلتر کردن سایت برای پژوهشگران پژوهشگاه علوم انسانی از دوره دولت احمدینژاد آغاز شد در صورتیکه در دوره قبل یعنی زمان مدیریت آقای مهدی گلشنی هیچ سانسوری در پژوهشگاه نبود.
فرزاد در ادامه با ذکر برخی از محدودیتهای پژوهشگران پژوهشگاه علوم انسانی برای دسترسی به همه آثار علمی، فرهنگی، ادبی و فلسفی متفکران و نویسندگان جهان اظهار کرد: من به عنوان یک پژوهشگر وقتی میخواهم راجع به شاعران مارکسیست عرب تحقیق کنم و مشخص کنم که آنها تحت تأثیر کدام جریان مارکسیستی بودهاند، امکانش را ندارم، چون سایت پژوهشگاه فیلتر شده است. خب وقتی پژوهشگر مرکز پژوهشگاه علوم انسانی که محل پژوهش است حق ندارد یک کتاب سوسیالیستی بخواند چگونه ما میتوانیم توی دهن آمریکا بزنیم؟ مگر بزرگترین اسلحه ما فرهنگ ما نیست؟ مگر در منزل آقای مطهری تمام کتابهای جریانها و تفکرات مختلف وجود نداشت؟ پس چرا منِ پژوهشگر نمیتوانم حتی در پژوهشگاه هم به همه آثار دسترسی داشته باشم و سایتهای مختلف برای من فیلتر است؟ من که دیگر با خواندن یک کتاب آن هم به قصد پژوهش منحرف نمیشوم.
او در ادامه گفت: وقتی در حوزه کتاب این اتفاقات رخ میدهد باعث میشود مردم به هیچ وجه به سمت کتابخوانی و حتی علم نروند چون از دید آنها که بسیاری از آنها با خود من هم صحبت کردهاند حتی علم را هم در ایران سیاسی کردهاند و همین باعث شده مردم از علم و کتاب هم زده شوند.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: کتابهای صادق هدایت چیزی نیست که آقای رضا رهگذر (محمدرضا سرشار) اینقدر کتاب و مقاله درباره آنها بنویسد. مطالبی که صادق هدایت در کتابهایش میگوید در مقابل کتابهای جیمز جویس که هنوز در انگلستان اجازه انتشار ندارند، چیزی نیست. هدایت تنها چند بار از یک قشر خاص مذهبی انتقاد کرده است. آیا ما در این قشر آدم بد نداشتهایم؟ چرا داشتهایم، همانطور که روشنفکر بد زیاد داریم که دارند نان بیبیسی را میخورند.
او با بیان اینکه چرا ما اجازه پژوهش نداریم افزود: حتی در زمان شاه هم ما میتوانستیم کتابهای مارکسیستی را به راحتی پیدا کنیم و پژوهشهای خود را در این زمینه منتشر کنیم. خود من در آن زمان در این رابطه تحقیق کردم و راجع به چریکهای فدایی خلق در آن زمان مطلب نوشتم و کسی هم نیامد مرا زندانی کند.
فرزاد در ادامه درباره علت کتاب نخواندن مردم اظهار کرد: کتابهایی که در چند دهه اخیر ترجمه شدهاند، دیگر قابل اعتماد نیستند، چون سانسور شدهاند و خیلی از کتابهایی هم که بعد از انقلاب چاپ شدهاند، بیشتر کتابسازی هستند و از روی ترجمههای قبل از انقلاب و با سانسور به چاپ رسیدهاند. حتی بسیاری از این کتابها با همان اشتباهات مترجمان قبلی به چاپ رسیدهاند. به همین خاطر است که من با احتیاط کتابهایی را که در این سالها چاپ میشود ورق میزنم و سعی میکنم زمانی که چیزی نامفهوم است به متن اصلی رجوع کنم و همواره میبینم دلیل نامفهوم بودن بخشی از کتاب سانسور شدن بوده است. این کار برای ما بسیار زشت است و با این وصف است که مردم طرف کتابها نمیروند.
او همچنین اظهار کرد: در زمان کودتای 28 مرداد روزنامه توفیق عکس شاه را در حال رفتن از ایران منتشر کرد و کاریکاتور و طنزهایی در این زمینه نوشت اما حتی بعد از 28 مرداد نیز این روزنامه توقیف نشد. آیا ما از امیر کویت عقبماندهتریم؟ همین فرد زمانی که روزنامهای به او توهین کرد فقط پنج روز آن را توقیف کرد. ولی متأسفانه در اینجا همه خود را قدیس کردهاند تا جایی که حتی کسی جرأت ندارد به یک معلم قرآن هم انتقادی وارد کند. این در حالی است که قرآن کریم مکتب نقد است و خود به نقد گذشتگان پرداخته است، اما حالا انگار همه خود را فراتر از نقد میدانند.
این نویسنده و مترجم در ادامه به انتشار زیاد از حد کتابهای عرفانی از سوی نویسندگان معتبر ایرانی اشاره کرد و گفت: در حال حاضر تمام نویسندگان خوب به خاطر اینکه نمیتوانند از چیز دیگری بنویسند به سمت نوشتن از عرفان رفتهاند، اما باید توجه داشته باشیم که نوشتن از عرفان اگر از یک حدی بگذرد به مخدر تبدیل میشود، زیرا ما در کنار عرفان به فیزیک هم نیازمندیم. اما در حال حاضر شرایط به گونهای هدایت شده که نویسندگان ما هرچه از عرفان مینویسند همه را چاپ میکنند ولی به کتابهای دیگرشان اجازه انتشار نمیدهند.
فرزاد با بیان اینکه اینگونه برخوردهای نهادها مردم را به شدت از کتاب زده کرده است گفت: حتی من زمانی که به دانشجویان دوران دکتری میگویم امسال چه کتابی خواندهاید هیچکس دستش را بلند نمیکند. این به خاطر بسته بودن فضاست، چون اگر فضا باشد هرکس به راحتی میتواند خط فکری خود را دنبال کند اما در اینجا فیلسوف ما که از او به عنوان چهره ماندگار هم نام میبرند، فلان آقای ایکس است که هر روز در تلویزیون برای آدمهایی که سواد زیادی در زمینه فلسفه ندارند، صحبت میکند و آنها هم فکر میکنند او واقعا فیلسوف است در حالیکه فیلسوف کسی است که در زمینه فلسفه نظرپردازی کند نه اینکه حرفهای دیگران را بگوید.
او در ادامه گفت: زمانی هابرماس گفته بود من در ایران فیلسوف ندیدهام و هرچه هست ترجمه است. حال آنکه در تلویزیون ما مدام از افرادی به عنوان فیلسوف و متفکر یاد میشود. وقتی من این نظرات را میبینم یاد دوره آقای احمدینژاد میافتم که مدام گفته میشد ایران از فرانسه و آمریکا بیشتر مقاله منتشر کرده است، در حالیکه هیچکدام از آنها مقاله نبودند. مقاله از کتاب مهمتر است چون هر مقاله باید یک نظریه جدید ارائه کند و چیزی در آن کشف شده باشد، اما اینجا معمولا مقاله مینویسند درباره تعداد گل داوودی در دیوان فلان شاعر و اسمش را مقاله میگذارند.
فرزاد افزود: همه این عوامل باعث شده است که مردم از علم و کتاب و مطالعه زده شوند در صورتیکه باید فضای اندیشیدن باز باشد و هیچکس از اندیشیدن نترسد.
او سپس به گفتههای اخیر رییسجمهور درباره به زور بردن مردم به بهشت اشاره کرد و گفت: عدهای از بهشت تصویری ارائه میدهند و میگویند میخواهیم با شلاق مردم را به بهشت ببریم؛ خب طالبان، داعش و وهابیها هم مگر همین را نمیگویند؟
عبدالحسین فرزاد با تاکید بر ضرورت وجود فضای باز، اظهار کرد: در همه کشورها در اداراتشان به کارمندانشان کمکهایی برای خریدن یکسری محصولات میکنند اما اینگونه کمکها به کارمندان ایرانی هم به شکل دیکتاتورمآبانهای رخ میدهد؛ مثلا به من لوبیا و کنسرو عدس میدهند در حالیکه شاید من نخواهم و یا نتوانم لوبیا بخورم و بخواهم با این هزینه یک کتاب بخرم. آیا نمیتوانند این را در نظر بگیرند؟
او با بیان اینکه اسلام دین سعه صدر است و حضرت پیامبر (ص)، حضرت امام علی (ع) و حضرت امام صادق (ع) با همین سعه صدر با دهریون به بحث میپرداختند و عاقبت هم بر سر سفره با آنها شام و ناهار میخوردند، گفت: در اینجا همه یکطرفه فکر میکنند و به همین خاطر است که مردم حرکت سلبی انجام میدهند و این باعث میشود در کشوری که نزدیک به 80 میلیون نفر جمعیت دارد، تیراژ کتاب به 100 نسخه برسد.