خيليها تئاتر را به خاطر زنده بودن اجرايش، جذابتر از سينما ميدانند، شما لحظه به لحظه با بازيگران و داستان تئاتر حركت ميكنيد و گاهي در بعضي از سبكهاي تئاتر حتي بايد در دقايقي از آن تئاتر نقش بازي كنيد. يكي از بخشهاي تئاتر كه مخاطبان فراواني دارد، تئاتر خياباني است.
تئاتر خياباني از مردم شهر سرچشمه ميگيرد و اغلب از مشكلات و بحثهاي روزمرهيي كه در ميان مردم است، داستانش نوشته ميشود. اين تئاترها به اين دليل كه در اختيار همه مردم قرار ميگيرد، ميتواند واسطهيي براي انتقال پيامهاي اجتماعي و فرهنگي براي مردم باشد. اين تئاترها معمولا در مركز شهر يا مراكز پرجمعيت شهر اجرا ميشود.
شيرين احمدنيا، استاد دانشگاه، به پرسشهايي درباره تاثير تئاتر خياباني بر مردم و جامعه پاسخ داده است.
نسبت فضاي شهري و تئاتر خياباني را چگونه تبيين ميكنيد؟ (اثرات متقابل تئاتر خياباني و فضاهاي شهري را چگونه بررسي ميكنيد؟) به ويژه در مورد جذب گروههاي مختلف مردم به فضاهاي شهري تحليل كنيد.
فضاي شهر فضاي زنده تعامل كليه اقشار بالا و پايين و از همه دستهبنديهاي اجتماعي و سنين و جنسيت است. وقتي اتفاقي در سطح سپهر عمومي در سطح ميادين يا خيابانهاي شهر ميافتد، همه و همه خواهي نخواهي درگير ميشوند حتي اگر فرد زماني براي توقف يا تامل و مشاهده دقيقتر نداشته باشد، صرفا در حد دوختن نگاهي به يك صحنه درحال گذر كه باشد درگير در اين رابطه جمعي ميشود.
تئاتر خياباني بسياري از موانع ارتباطي را براي ارائهدهنده هنر و دريافت كننده پيام هنري از سر راه كنار ميزند. ناگهان همه به تماشاچي تبديل ميشوند. همه مخاطب قرار ميگيرند. كسي مخاطبان را بر حسب اينكه بليت پرداخته يا نه و اينكه آيا توانايي پرداخت هزينه استفاده از يك توليد و محصول هنري را داشته يا نه و يا حتي اينكه آيا از نظر فرهنگي در حد و حدود درك يك پديده هنري است يا نه، دسته بندي نميكند و برچسب نميزند! اينها همه يعني از ميان برداشتن فاصلهها، فاصلههاي تصنعي ميان انسانهاي تشنه ارتباط!
فضاي شهر، خود به صحنهيي تبديل شده و تعريف ميشود كه دقيقا هدفش تسهيل ارتباط ميان آدمهاست. اينجا ديگر ديوارها و پنجرهها مانعي براي اينكه من و شما باهم گفتوگو و ديدار داشته باشيم بر سر راهمان ايجاد نميكنند، من و شما اينجا در صحنه خيابان و در جريان بهرهمند شدن از يك پديده فرهنگي و هنري تبديل به يك «ما» ميشويم، يك «ما»ي جديد كه بر اساس حضورمان در عرصه مكان فراهم شده است. البته اين مكان كه اين «ما» را در خود جا داده خود «محدود» است به مرزهاي بعد مكان! و اين مكان محله يا شهر ما است. تئاتر خياباني يك «ما»ي شهري را هدف قرار ميدهد، مايي كه در اين لحظه و در اين نقطه از مكان شكل گرفته است.
مناسبترين فضاهاي شهري براي برگزاري تئاتر خياباني كدام فضاها هستند؟ اين موضوع را با توجه به شرايط شهرهاي ايران نيز تحليل كنيد.
ميادين اصلي و مركزي شهر (ميدان انقلاب، ميدان آزادي، هفت تير)، مراكز اصلي تجمع مانند بازار بزرگ (بازار سنتي تهران)، پاركها (مانند پاركشهر، يا پارك ملت)، هر كجا كه محل استقرار فعاليتهاي فراغتي يا فضاهاي فرهنگي ديگر مانند نمايشگاههاي دائمي كتاب يا ساير محصولات، در جوار مجموعههاي سينمايي، دانشگاهها، فرهنگسراها، يا خيابانهاي پرتردد يا گذرگاههايي كه در مسير دسترسي مردم به مراكز پاسخگويي به نيازهاي ديگرشان است مثلا مسير منتهي به يك مسجد بزرگ، ميتواند محل مناسبي براي تدارك تئاتر خياباني باشد. در مريوان درياچه زريوار...!
به نظر شما ارتباط متقابل تئاتر خياباني و فضاهاي شهري چگونه ميتواند در ايجاد هويت جمعي و انتقال ارزشهاي اجتماعي موثر باشد.
تئاتر خياباني هم به عنوان يك رسانه ميتواند حامل هر پيامي باشد. محتواي اين پيام و ميزان جذابيت هنري آن ميتواند نقش تعيينكنندهيي در شكل دادن به نقطه نظرات مردم، نگرش مردم و حتي تاثيرگذاري بر رفتارمردم داشته باشد. مهم اين است كه اين ابزار هنري چه مقصودي را دنبال ميكند و پيامهاي نهفته در خلال محصول فرهنگياي كه ارائه ميكند كدام است، ذهنيت خالق آن چه بوده است.
اين وسيله به خوبي ميتواند تهييج احساس كند در جهت تقويت ارزشهاي مشترك قوميت، مذهب و هر گونه هويت جمعي در سطح خردتر يا كلانتر و با به كارگيري نمادها و شعارهاي محتوايي خاصي ميتواند در جهت مثبت يامنفي بسيار تاثيرگذار باشد، به ويژه كه به صورت روزافزوني فضاي تئاتري به سمت درگير كردن مخاطب به صورت بازيگر و تعاملي كردن روند نمايشها حركت كرده و ميكند و در بسياري از صحنهها مرز ميان بازيگر و مخاطب كمرنگتر شده است. اين ميتواند در فضاي تئائر خياباني حتي پررنگتر جلوهگر شود و افراد را به همنوايي و همزباني و همداستان شدن با پيامهايي كه ميتواند بنيانهاي وحدت طلبي در سطوح مختلف (دستهبنديهاي محلهيي، شهري، استاني، منطقهيي و حتي ملي) را تقويت كند،... اگر بخواهد!
وضعيت فضاهاي شهري در شهرهاي ايران جهت برگزاري تئاتر خياباني را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ چگونه ميتوان يك گام به جلو برداشت؟
فضاهاي شهري در ايران در روند تغيير كاركردهايشان قرار گرفتهاند. نگرانياي وجود داشته است كه سپهر عمومي و صحنه ارتباط عمومي در كالبد شهرهاي ايران به جاي اينكه محل معاشرت و تعامل مستقيم و رودرروي افراد شهرنشين باشد، صرفا به محل گذر و رفت و آمد و عدم گفتوگو تبديل شده است. شكلگيري تئاتر خياباني ميتواند قدم مثبتي باشد در راستاي احياي فضاي اجتماعياي كه زماني در شهرهاي ما فعال بود اما به شكل نوين آن.
كارناوالهاي شهري به سبك و سياق غربي نداشتهايم. اينك، تئاتر خياباني ميتواند قدمي باشد به سوي جذب شهروندان براي اينكه ساعاتي را در كنار يكديگر به فعاليتي لذتبخش مشغول باشند، در كنار يكديگر قرار بگيرند، با هم از تماشاي يك رخداد فرهنگي و هنري لذت ببرند، نقطه نظرات خودشان را با ديگران درميان بگذارند، و اين تبادل نظر اطلاعات، حتي در سطح كم و به صورتي گذرا، زمينهيي براي آشنايي بيشتر، گفتوگو و تعامل فرهنگي ايجاد ميكند.
تاثير اين رويداد بر زندگي شهري زنان چيست؟
تئاتر خياباني با توجه به اينكه هنرمندان آن زنان و دختران از هر سني ميتوانند باشند، كمكي است به زمينه سازي حضور (مشروع و مقبول) زنان در سطح شهر اما در نقشهايي غير از نقشهاي متعارف ايشان كه معمولا در نقش زناني كه براي خريد بيرون ميروند، يا مادراني كه دست فرزندانشان را گرفته و گذر ميكنند، حاضر ميشوند.
تئاتر خياباني خواسته يا ناخواسته نمايشگر اين است كه زنان هم ميتوانند در نقشهاي هنري در صحنه روزمره زندگي در فضاي زنده تعامل حضور پيدا كنند و با مخاطب عام اعم از زن و مرد، ارتباط فرهنگي برقرار كنند. اينها در ايجاد الگوي نقش براي نسل نوجوان و جوان تاثير ميگذارد. شكل بخشيدن به تصوري از زن و زنان در نقشهايي غير متعارف يا نوين، در اذهان جوانان ميتواند به تغيير نگرش جمعي نيز كمك كند و در ذهن بزرگسالان و سالمندان ميتواند به گسترش افق فكري شان و پذيرش تغييرات ارزشي و اجتماعي كه در جامعه امروزين در حال رخ دادن است ياري رساند.