فرارو- مصطفی شریف*؛ از پدیده خشکسالی در کشور خوشحال باشیم یا ناراحت؟! عقل و منطق به احتمال زیاد گزینه دوم را انتخاب می کند، اما من نظر دیگری دارم. این نظر مبتنی بر شرایط، رفتار و کردار کنونی غالب ما ایرانیان است. در گذشته های دور و نزدیک پدران ما آب را گرامی می داشتند و از آنجا که برای به دست آوردن آن از راه های دور و یا اعماق زمین بویژه در فلات مرکزی ایران، به صورت قنات و... زحمات زیادی می کشیدند، از به هدر دادن و آلوده کردن آن بسیار پرهیز کرده و واقعا و عملا آن را مایه حیات می دانستند. ولی ما به شیوه آنان آب را گرامی نمی داریم؛ آلوده سازی، استفاده نادرست در کشاورزی، در صنعت و به هدردادن آب از ویژگی های زندگی مصرفی ما شده است.
در کجای دنیا آب را از کشاورزی دریغ داشته، تصفیه کرده و سپس آن را صرف شستن ماشین، حیاط، فضای سبز و.. می کنند؟ این پدیده ای است در پهنه شهرهای ما خصوصا شهرهای بزرگ، اما در کشاورزی چطور؟ گفته شده است سالانه 120 میلیارد متر مکعب آب قابل استحصال داریم. حداکثر میزان مجاز برای استفاده از منابع آب تجدید شونده ۶۰ درصد است اما اکنون از۱۲۰ میلیارد مترمکعب، ۹۶ میلیارد مترمکعب مصرف می شود یعنی به جای ۶۰ درصد ۸۰ درصد استفاده می شود که این فشار زیادی به منابع طبیعی وارد می کند و موجب خشکی تالاب هایی مانند هامون، بختگان و دریاچه ارومیه و... شده است. حدود 90% آب ها در کشاورزی مصرف می شود. متوسط راندمان آبیاری کمتر از 40% است. درحالی که در دنیا حتی در مناطقی که چندان خشک و کم آب هم نیستند، راندمان بسیار بیشتر از این است و در مواردی تا 80% هم می رسد.
تصور کنید آب از مبداء (چشمه، رودخانه، چاه، قنات و...) راه می افتد در مسیری طولانی در دمای عموما بین 25 تا 40 درجه در هوایی خشک حرکت می کند تا به مزرعه برسد. در طول این مسیر مقدار زیادی از این آب تبخیر شده به هوا رفته و یا به زمین فرو می رود. سئوال این است که در چه زمانی و کی می خواهیم جلوی هدر رفتن آب( که یک محدودیت مسلم اقتصادی است) را بگیریم؟ حتما باید دریاچه ارومیه خشک شود و آثار منفی آن ظاهر شود، زاینده رود از نفس بیفتد و مزارع و باغاتی که طی قرن ها به طور طبیعی مشروب می شدند و بمنزله خط تولید کشاورزی محسوب می شوند، خشک شده و از بین بروند و...و... تا بفکر چاره بیفتیم؟
مطالعات نشان می دهد؛ گرمتر شدن هوا می تواند تا 10% در کاهش تولید نقش داشته باشد. فائو اعلام کرده است تا سال 2025 حدود 1.9 میلیارد نفر از جمعیت جهان در مناطق خشک زندگی می کنند که با کمبود آب مواجهند و دو سوم جمعیت جهان نیز با تنش و بحران آب مواجه هستند.
کشور ما که مطابق سند چشم انداز قرار است تا دو برنامه دیگر در منطقه اول باشد، چقدر به امنیت غذایی فکر کرده است؟ کارشناسان بین المللی معتقدند دوره غذای ارزان تمام شده است و ما بسیار محتمل است با روند کنونی، در آینده با مشکل تامین غذا روبرو شویم. آن هم در این دنیایی که همه کشورها در فکر مصون نگهداشتن خویش از حوادث ناگواری است که خواسته یا ناخواسته صاحبان قدرت برای آن ها بوجود می آورند.
سئوال این است که با توجه به وضعیت موجود، چه بایدکرد؟ تنها راه غلبه بر مشکلات اشاره شده، استفاده صحیح و درست از امکانات و نعمت هایی است که خداوند در اختیار ما قرار داده است. متاسفانه تاکنون از منابع عظیم زیر زمینی خود همچون نفت، گاز و... که استفاده درستی نبرده ایم لااقل بیاییم از منبع حیات بخش آب با برنامه ریزی صحیح استفاده کنیم. تقریبا در همه جا و از جمله در ایران گسترش سطح زیرکشت توصیه نمی شود. پس باید سراغ استفاده بهینه و مطلوب از زمین های موجود با مدیریت صحیح آب برویم. بهره وری آب می تواند در یک فرایند10 تا 15 ساله با برنامه ای مشخص و قوانین و مقررات خاص خود و نهادهای قانونی و حقوقی لازم از این وضعیت اسف بار نجات پیدا کند.
باید محاسبات دقیق علمی، فنی، نیاز سنجی و نیز سنجش آب مجازی در مورد محصولات کشاورزی صورت گیرد تا اقدامات و عملیات، حساب شده واقتصادی باشد. آب کشاورزی که به گفته یکی از مسئولین متر مکعبی 90 تومان هزینه بر می دارد، اولا فرایند استحصال، انتقال و استفاده از آن با چه فن آوری و چه اصلاحاتی در این فرایند و در یک بازه زمانی مشخص صورت گیرد و ثانیا این آب صرف چه محصولاتی بشود؟
جمله آخر این که؛ اگر این واقعیت ها و هشدارها و اعداد و ارقام تکان دهنده و خشکسالی ها و... ما را به حرکت درآورد که فکری بکنیم، باید از پدیده خشکسالی، از آن جهت خوشحال بود که به دنبال راه حل های برون رفت از بحران می رویم، اما اگر فکری، تصمیمی و اقدامی صورت نگیرد، می توان همان گزینه دوم (ناراحتی) را همچون گذشته انتخاب کرد و به همان اکتفا نمود، چنان که سال های سال اینگونه بوده است.
* عضوهیات علمی دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی