نزدیک به یک سال است که حضور احمدینژاد از راس قوه مجریه کشور کم شده، اما تبعات تلخ حاصل از 8 سال ریاست او به این زودیها پایان یافتنی نیست.
نظام آموزش و پرورش کشور یکی از بسیار حوزههایی است که دستخوش بیتدبیری شد. گرچه که این نظام تا قبل از آمدن او نیز پایه و اساس درستی نداشت، اما در زمان او و به خصوص 4 سال وزارت حاجی بابایی به بدترین حال ممکن افتاد.
حمیدرضا حاجی بابایی که پس از سالها نمایندگی مجلس بی تاب بود حضور در کابینه دولت را هم تجربه کند، معلوم نیست خواسته اش را چند بار و چگونه به گوش رئیسجمهور وقت رساند که احمدی نژاد عاقبت او را برگزید و گفت: « وزارت آموزش و پرورش هم برای آقای حاجی بابایی که بیاید ببیند در دولت هم خبری نیست!»
اما حضور حاجی بابایی در آن 4 سال، خود خیرهای زیادی را موجب شد. صاحب نظران معتقدند اقدامات عجیب او تنها برای خودش قابلقبول بود. شتاب زدگی رکن اصلی کارهایی بود که او در این سالها انجام داد: از تغییر ساختار آموزشی و اجرای نظام 3-3-6 گرفته تا تغییر آن به نظام 3-3-3-3، از تعطيلي روزهاي پنجشنبه دبستانیها گرفته تا طرح محرم سازی در مدارس و حتی تصمیم به اجرای طرح متناسبسازي کتابهاي درسي بر اساس جنسيت دانشآموزان که البته اجرا نشد.
تشکلهای فرهنگیان برای احمدینژاد و حاجی بابایی حکم تهدید را داشت و بسیاری از معلمان و اعضاي این تشکلها در سالهای 88 تا 92، حکم هایی از قبیل اخراج و تبعید و زندان دریافت کردند.
حادثه ای که در روستای شین آباد برای دانش آموزان دختر رخ داد، حاجی بابایی را بیش از پیش از چشم مردم انداخت و با وجود اینکه انتظار استعفا از او علنا ورد زبان همه شده بود، حاجی بابایی تا آخر در دولت ماند و 4 سال حضور او باعث شد که فرهنگیان در بهار 92، چشم امید به انتخابات و کلید گشاینده روحانی بدوزند.
طرف یکی از وعدههای روحانی جامعه فرهنگیان بودند و یکی از حوزههای مورد نظر وی، نظام آموزش و پرورش و به خصوص ضرورت اصلاح جهتگیریهای نادرست در آموزش و پرورش بود. پس از پیروزی روحانی در انتخابات، شورای مرکزی کانونهای صنفی فرهنگیان سراسر کشور، نامه ای سرگشاده به او نوشتند و وی را در جریان دیدگاهها و مطالبات فرهنگیان قرار دادند و گفتند که لازمه این اصلاح در درجه اوّل، تغییر نگرشِ حاکمان به این نهاد است.
آنها به روحانی نوشتند: «هشت سال بُغضهای شکسته در گلو را فرو خوردیم. حالا نگاه ما و مردم به دولت شما توأم با بیم و امید است. «بیم» از این منظر که قبل تر نیز دولتمردان در باب حقوق ملّت سخنان زیبایی سردادند، «امید» از این نظر که خاستگاه فکری، علمی و فرهنگی شما را متفاوت از رئیس جمهور قبلی میدانند. امید است با درایت و تدبیر شما آنچه وعده داده اید محقق گردد.» «قانون» با گذشت نزدیک به یک سال از حضور دولت روحانی، در گفت و گو با برخی از فرهنگیان، چند و چون تحقق این وعدهها را جویا شده است:
علی محمد مصلحی، عضو هیات رئیسه کانون صنفی معلمان ایران
در سال 93 امید در دل معلمان بیشتر شده. فضای بسته قبلی اندکی تعدیل شده و معلمان راحت تر میتوانند صحبت و اظهارنظر کنند. اما به لحاظ معیشتی هنوز گشایشی ایجاد نشده که معلمان آن را لمس کرده باشند. تغییرات فقط در فضای سازمانی مدارس بوده و امید به بهبود هم بالاتر رفته، یعنی معلمان امیدوارانه تر به آینده نگاه میکنند. به هر حال در دولت تدبیر و امید، ما فقط با امید زنده هستیم فقط همین را میتوانم بگویم. اگر بخواهیم نقطه به نقطه ارزیابی کنیم فعلا چندان کاری انجام نشده و فقط امیدی ایجاد شده و فرصتی به وجود آمده برای نزدیکی تشکلهای صنفی و بدنه معلمان با دولت. ما از این دید نگاه میکنیم که شاید مشکلات این قدر عمیق بوده که در یک سال یا دو سال نشود آن را حل کرد. فکر میکنم امید به آینده هم چنان وجود دارد.
عادل عبدی، کارشناس آموزش و پرورش
تغییر در جامعه فرهنگیان چندان محسوس نیست. انتظار ما مشارکت معلمان در فرآیند تصمیم گیریهای آموزش و پرورش بود. انتظار ما این بود که فضایی که از آن با عنوان «فضای امنیتی» نام میبردند و در دوره قبل به شدت در آموزش و پرورش وجود داشت، بیش از اینها تعدیل شود.
تشکلهای معلمان و کانونهای صنفی معلمان چندان مورد توجه قرار نگرفت و معیشت معلمان هم مثل معیشت تمام جامعه تغییر نکرد. البته دولت تازه بودجه نوشته است و در حال حاضر نمی توان چندان انتظار تفاوت معیشت داشت. آینده را نمی توان پیش بینی کرد. آقای روحانی دیدگاههای خوبی نسبت به آموزشوپرورش داشته و دارد، هر چند این دیدگاهها هنوز چندان راه خود را باز نکرده، اما ایشان هم در دوره تبلیغات، هم زمان معرفی وزرا و هم روز بازگشایی مدارس و چند مورد دیگر نشان دادند که دیدگاهشان به این وزارتخانه متفاوت با دوره قبل است. امیدوارم که در راستای همین دیدگاهها توجه و تغییرات بیشتری هم در این حوزه شاهد باشیم.
محمدرضا نیکنژاد، عضو کانون صنفی معلمان ایران
از نظر خواستههای صنفی و مطالبات و انتظاراتی که از دولت میرود، میزان رضایتمندی معلمان چندان تفاوتی با سال قبل و سالهای قبلتر ندارد چرا که یک سری خواستههای صنفی از جمله افزایش حقوق و اضافه کار و بیمه طلایی و این دغدغهها همچنان پا برجاست.
اگرچه بعد از انتخابات نوعی همدلی بین آموزش و پرورش و دولت ایجاد شد و ادامه دارد، و اگرچه تشکلهای مستقل صنفی از آقای فانی و از دولت آقای روحانی حمایت میکنند، اما همچنان دولت، آموزش و پرورش را در پیچ و خمهای اقتصادی و صنفی فرهنگیان نگاه داشته.
وعدههای رئیس جمهور در دوره انتخابات در بودجه ای که نوشته شد بازتاب ندارد. نمیدانم، شاید امکانات برای عملی کردن وعدهها فراهم نیست، شاید هم مطالبات ما در این سالها این قدر روی هم انباشته شده که حالا عجول شده ایم. اما باید بگويم از دید امنیتی فضا خیلی تغییر کرده.
شرایطی که ما در دولت آقای احمدی نژاد داشتیم طوری بود که ایشان تشکلها را خارج از دید سیاسی خودشان میدیدند.
اما آقای فانی تشکلها را فرصت میدانند و همین یک تفاوت رویکرد است. نمایندگان تشکلهای صنفی با افراد موثر در وزارتخانه و حتی خود وزیر دیدارهای مشخص و تعریف شده دارند و ما به عنوان نمایندگی یک بخشی از فرهنگیان کشور میتوانیم بازتاب دهنده دغدغه فرهنگیان هم باشیم. این گام مثبتی است که نباید آن را کوچک فرض کرد. امید هم چنان ادامه دارد و از دولتی که هنوز یک ساله هم نشده نمی توان زیاد انتظار داشت. اما موضوعی که فکر میکنم در این مدت میشد تکلیف آن را مشخص کرد، حکمهای اداری زمان احمدینژاد بود، توبیخ و اخراج و تبعید فعالان آموزش و پرورش به خاطر فعالیتهای صنفی و درون سازمانی. آقای فانی در مورد این حکمها قول مساعدت داد اما متاسفانه هنوز کاری انجام نشده. این یکی از مطالبات مشخص و خیلی مهم تشکلهای صنفی است.
انتظار داریم دولتی که آمده و از آن حمایت شده و وعده هایی داد، حالا به این وعدهها عمل کند اما اینکه چرا دولت این کار را پشت گوش انداخته، من نمی دانم. خودشان هم گزارشی در این زمینه نمیدهند. شاید بازبینی کرده و به این نتیجه رسیده اند که این حکمها حق این افراد بوده. برآورده کردن این خواسته جامعه فرهنگیان میتواند موجب نزدیکی بیشتر بین فرهنگیان و دولت شود و حق ضایع شده بسیاری از افراد را به آنها برگرداند. حکمها روی زمین مانده، کسی پاسخگو باشد.
مهدی بهلولی، عضو کانون صنفی معلمان ایران
تغییر مهمی که در این دولت رخ داد، کاهش سرعت تغییرات شتاب زده ای بود که در دوران حاجی بابایی به خصوص در پایان کار او شاهد بودیم. در دوران حاجی بابایی ما تقریبا هر چند وقت یکبار با حرکتی مواجه بودیم که خودشان به آن انقلاب آموزشوپرورش میگفتند اما جز مشتی کارهای شتاب زده و کارشناسی نشده چیزی نبود.
مسئولان دولت جدید در آموزشوپرورش هم اقرار کرده اند که آن کارها شتاب زده بود. در این روزها ما شاهد این تغییرات نیستیم و نوعی آرامش خردمندانه ایجاد شده. این به نظر من جنبه مثبت کار است. اما اینکه یک سری رویکردها و یک سری مطالبات در دولت یازدهم محقق شده باشد، با شک و شبهه همراه است.
آقای روحانی قبل از انتخابات وعدههایی به آموزشوپرورش داد و رویکردهای خود را نسبت به آموزشوپرورش مشخص کرد، اما تا کنون چندان در آن راه حرکت نکرده.
برای مثال آقای روحانی در آن روزها شدیدا با طبقاتی شدن آموزش و پرورش و گسترش بیش از پیش مدارس خصوصی مخالفت کرد اما در حال حاضر خود دولت یازدهم هم در همین راستا حرکت میکند و کاری برای جلوگیری از گسترش این مدارس انجام نداده. میتوان گفت در حال حاضر همان کارهای گذشته را به نوعی پیش میبرند، هرچند که برای ارزیابی نهایی خیلی زود است اما من فکر میکنم دولت روحانی بعد از گذشت نزدیک به یک سال میتوانست رویکرد خود را شفاف نسبت به موضوعات مهم آموزش و پرورش مثل کیفیت در آموزش و پرورش، خصوصیسازی، سرانههای مدارس و خیلی موضوعات مهم دیگر مشخص کند. من فکر میکنم این دولت و تیم جدید نتوانسته رویکردهای نوینی نسبت به آموزش و پرورش و جامعه فرهنگیان داشته باشد.