جاوید قربان اوغلی در روزنامه اعتماد نوشت:
در آستانه راي اعتماد مجلس به كابينه پيشنهادي دولت يازدهم، در يادداشتي تحت عنوان «نفت و ديپلماسي در كابينه روحاني» با تاكيد بر اهميت نفت و سياست خارجي در امنيت ملي كشور تاكيد كردم در ميان 18 ژنرال پيشنهادي روحاني به مجلس براي اخذ راي اعتماد، دو وزير نفت و امور خارجه به دلايل مختلف از اهميت بيشتري برخوردارند و در دولت آينده نقشي كليدي براي برونرفت كشور از مشكلاتي كه در حوزه نفت به عنوان شاهرگ اصلي معيشت مردم و توسعه كشور و همچنين روابط خارجي ايفا خواهند كرد و با توجه به اينكه اين دو مساله درهم تنيدهاند، خروج از بحراني كه صنعت نفت وبهتبع آن اقتصاد كشور با آن روبهرو است، بدون حل مشكل روابط خارجي اگر محال نباشد بسيار سخت و دور از دسترس مينمايد. با گذشت قريب به هفت ماه از روي كارآمدن دولت جديد، بيژن نامدار زنگنه و محمد جواد ظريف گامهاي بزرگي را در اين دو حوزه برداشتهاند كه واقعا شايسته تقدير است.
ظريف با تغيير ميدان بازي در عرصه روابط خارجي آرايش جبهه ايرانستيزي را به هم ريخته است. كشورهايي كه به مدت هشت سال با ايران قهر و يا به تعبير ديگر ايران را گرفتار كرده بودند، اكنون براي سفر به كشورمان كورس گذاشتهاند. تهران جايگاه اصلي و شايسته خود در عرصه بينالمللي را بازيافته و به بازيگري بايسته تبديل شده است.
تغييرات در عرصه روابط خارجي و تغيير رويكردها و در راس آن بازگشت پرونده هستهيي به ريل «حل و فصل ديپلماتيك» و حركت هر چند تدريجي ابرهاي تحريم ناشي از سياستهاي ماجراجويانه هشت سال گذشته از فضاي كشور، شرايط مناسبي را براي مهندس بيژن نامدار زنگنه فراهم كرده تا همت خود را اين بار براي احياي پيكر رو به موت صنعت نفت كشور بهكار گيرد. بياغراق بايد اذعان كرد صنعت نفت كشور در سالهايي كه زنگنه سكاندار آن بود به اوج شكوفايي رسيد.
منطقه گازي عسلويه تنها يك نمونه از كارهاي ماندگار اين وزير بيادعا و پركار است كه در بازه زماني هشت ساله دولت اصلاحات به نگين صنايع نفت و گاز كشور تبديل شد و با وجود تحريمهاي امريكا ميلياردها دلار سرمايهگذاري خارجي و نوعا غربي را براي توسعه اين منطقه جذب كرد. اكنون در نيمه دوم اولين سال دولت تدبير و اميد، هر دو وزير و وزارتخانه با چالشهاي جدي روبهرو هستند. دولت اصولگراي احمدينژاد با حمايت تمامعيار همه جناحهاي اصولگرايان (كه اكنون چند پاره شده) و در سايه سياست خارجي به اصطلاح تهاجمي دولت، تحريمهاي ظالمانه، بيشترين آسيب را بر صنعت نفت كشور وارد كرد. برخلاف سند بالادستي چشمانداز 20ساله، رتبه ايران در اوپك تنزل پيدا كرد. ميزان سرمايهگذاري خارجي در شاهرگ اقتصاد و توسعه كشور به كمترين ميزان رسيد.
نه تنها از مافياي نفتي مورد ادعاي احمدينژاد خبري نشد بلكه هر روز از يك پرونده جديد مافيايي كه در دولت هشت ساله اصولگرا شكل گرفته بود، رونمايي ميشود. اما مهمترين تخريب اين صنعت در ساختار نيروي انساني و مديريت كارآمد آن بود كه در زمان دولتهاي گذشته تربيتيافته و به سرمايهيي بزرگ براي صنعت نفت كشور تبديل شده بود كه در دولت نهم و با ادعاي مبارزه با مافياي نفتي تارومار شد، فاجعهيي كه زنگنه در تازهترين افشاگري دردمندانه از تراژدي وزارتخانهيي كه تحت امر اوست از «كمرونق كردن و تضعيف اساسي نيروي انساني مورد نياز در نفت و گاز و پتروشيمي» سخن گفته و اينكه نميتوان «با معدلهايي مثل 12 يك صنعت عظيم را اداره كرد».
روي ديگر داستاني كه زنگنه در حوزه كاري خود بدان اشاره كرده، در وزارت تحت امر ظريف به شكلي ديگر جاري است. اگر زنگنه با گماردن فرماندهان لايق و شايسته در بخشهاي مختلف نفت، گاز، پتروشيمي، و... قس عليهذا اكنون درگير «معدل 12ييها» در سطوح مياني و كارشناسي است ولي ظريف به دليل درگير بودن در پرونده نفسگير هستهيي – شايد و در خوشبينانهترين احتمال – هنوز فرصت تغيير در سطوح فرماندهان صف و ستاد خود را نيز نيافته و بايد با همان معدل دوازدهيها ديپلماسي تنشزدايي، اعتمادسازي و تعامل با جهان را به اجرا بگذارد.
صادقانه بايد اذعان كرد، اتهام طيفهاي مخالف مشي اعتدال روحاني در تغيير «كليد» به «داس» براي به اصطلاح «درو كردن نيروي انساني بازمانده از دولت قبل» در مورد ظريف ناجوانمردانه و كذب است و از زمان روي كار آمدن مديريت جديد وزارت امور خارجه، تغييرات در اين دستگاه تقريبا در حد صفر بوده است. برخي اين «سكون» و عدم تغييرات مديريتي را در ساختار حرفهيي اين وزارت و حساس بودن مشاغل و پستهاي آن تعبير و تفسير ميكنند، ولي بر اهل فن پوشيده نيست اگر اين استدلال مقرون به صحت باشد آنان در برابر تغييرات مديريتي و نيروي انساني كه به خصوص در دوره اول مديريت دولت اصولگرا كه در تاريخ اين وزارت خارجه بيسابقه بود، چه پاسخي دارند؟
چگونه ميتوان به احمدينژاد و متكي حق داد مديراني را در داخل وزارت خارجه و سفيراني را در خارج بهكار بگمارند كه مجريان قابل اعتمادي براي سياست خارجي ماجراجويانه و تنشزاي دولت اصولگرا باشند، ولي هر تغييري از سوي روحاني و ظريف به «داس و درو» تعبير شده و با جوسازي رسانهيي و غيره آنان را وادار كنند كه با همان مديران و سفراي منصوب دولت قبلي رويكرد جديد سياست خارجي با جهان را به پيش برند. طرفه آنكه معاون وزيري كه در آخرين سال دولت دهم در مصاحبه با روزنامه دولت مدعي شده كه «كاري كه طي هفت سال گذشته در سياست خارجي انجام شده از دستاوردهاي همه دولتهاي پس از انقلاب بيشتر بوده است» (نقل به مضمون)
اكنون در همان سمت مشغول كار و احتمالا در آستانه اعزام به ماموريتي مهم در كشوري درجه يك است و سفيراني كه در مهمترين پايتختهاي جهان (كه نميخواهم نام ببرم) مجري سياستهاي دولت قبلي بودند و يا حداقل كلمهيي در اعتراض و مخالفت با آن سياستها كه كشور را در آستانه فاجعه قرار داد نگفتند، هنوز در مصادر خود هستند و كساني كه با انتقاد از آن سياستها «مشمول مهرورزي» دولت مدعي عدالتورز شدند، هنوز در راهروهاي وزارت خارجه و دفتر مطالعات پرسه ميزنند و ظريف و دولت يازدهم هم به داغ و درفش و داس و... متهم ميشوند. يا آقاي ظريف بيش از حد «صبور» است و يا اينكه... الله اعلم.
خیانت های احمدی نژاد و تیم ضد ایرانیش بیشتر و بیشتر قابل لمس میشه.
دشمنم با ما این کارو نمی کرد که این آقا تو این هشت سال کرد.