مطلب زیر را آقای علیرضا آیتاللهی در وبگاه شخصی خود نوشته و برای فرارو نیز ارسال داشتهاند:
گروهی بنام اعتدال، تدبیر و امید، که اگراین سه وجود داشته باشد کشور به صلح و توسعه ی مثبت می رسد، به میدان آمده اند. مردم به آنان رای داده اند (بر منکرش لعنت!)؛ اما تدبیر به معنی استراتژی و مجموعه ای از تاکتیک ها، و فوت و فن هایی است که هیچکدام، و در هیچ کجای جهان، نزد عموم مردم، و حتی اکثر قریب به اتفاق خواص، مطرح و بر ملا نمی شود.
چرا که اگر برملا شود طرف مقابل هم آن را در می یابد، فن مقابل می زند، قفل جدید می زند، و همه ی رشتهها را پنبه می کند. اینجاست که تدبیر، و به خصوص استراتژی، «سهل و ممتنع» می شود ... و همه ی این تعابیر را کسانی می فهمند و در حقیقت درک می کنند، و در راه صلح و توسعه «بدون منم گفتن، خود خواهی و سهم خواهی و زیاده خواهی» توقع عیان کردن مذاکرات را می کنند، که سوادش را داشته باشند.
سواد داشتن در علوم سیاسی و دیپلماتیک به معنی ضریب هوشی بالا، و بنابر این ادراک کافی، اشتیاق به دانش و نه فقط ایجاد چالش برای رسیدن به مقامی بالاتر و مالش بیش از پیش پول و...، تحصیلات مربوطه، و نه مثلاً مهندسی و پزشکی؛ و به خصوص «تحصیلات معتبر»؛ و نه آنچنان که حال کاملاً علنی شده است «رانتخواری تحصیلی»، و کسب مدرک و مدارج رانتی و از موضع قدرت اداری، است؛ و آنگاه تخصص لازم، تجربه و تبحر!.
اگر فلان نوجوان و جوان پاکدل، وطندوست و اسلامی، حسب الوظیفه ی مسلٌم، که نامش خدمت وظیفه است، حال تحت هر عنوان، به جبهه رفت و خاک جبهه خورد (که البته مقدس است و خوش به سعادتش) و بازگشت حتی اگردر آن مقام و موقعیت و لابد باتوجه به آن موقعیت، دکترائی هم از فلان رشته در «دانشگاه های ما» به دست آورد؛ به این معنی نیست که استاد دیپلماسی یا اصولاً دیپلمات کشوراست؛ و مسؤولیت دیپلماتیک دارد؛ مسؤولیت وی در حد و حدود قانون مجلس است و نه بیشتر!؛ حتی اگرفلان شخص مردمی به این اعتبار که نماینده فلان شهر و روستای دور افتاده است به این اعتبار یا اعتباری دیگر، مدرک کارشناسی ارشد یا دکتری «و تحصیلات در هر مقام و موقعیت»، از «دانشگاههای ما» به دست آورد و به فلان مجلس رفت به این معنی نیست که استاد دیپلماسی، و آنهم در هرسطح و هرموردی از آن، است ...
وقتی تخصص حقیقی و تجربه و تبحر لازم در دیپلماسی را نداشته باشیم، و فقط در جهت چالش ها و مالش ها به هر موضوعی کمی تا اندکی مربوط یا کمی تا اندکی نامربوط به ما وارد شویم، سهم خواهی می کنیم؛ اعتراض می کنیم، دست به پرخاشگری می زنیم؛ و اصل را بر همین پرخاشگری میگذاریم... گاه (و ننوشتم در اکثر مواقع) بدون آنکه بدانیم داریم چه می کنیم؛ بدون آنکه بدانیم که از جنگ سرد ( که شوروی سابق را از هم پاشید و به تجزیه کشانید و هنوزهم پوتین و لاورف متوجه نشده اند !) هم گذشته ایم و به مرحله ی التیماتوم برای جنگ خانمانسوز، ویرانگر، افزایش شدید فقر و فاقه، و گلگون کفن کردن لاله ها رسیده ایم .
آقای رئیس جمهور می فرماید:
«چرا فقط یک عده معدود کم سواد باید از توافق ژنو حرف بزنند اساتیدفقط به فکر مقاله... »
تعارف نیست؟ (چون دکترروحانی در«اجلاس رؤسای دانشگاهها ... » سخن گفته است). کسانی که چون مدرک دکتری (و در اینجا چندان بر نمی گردیم به اعتبار مدارک تحصیلی و مدارج علمی) داشته اند، استاد دانشگاه شده اند، و به این اعتبار؟، و لابد با تائیدیه لازم، پیاپی سخنرانی می کنند، مناظره می گذارند، صادرات مقاله تقریباً به تمام مطبوعات چاپی و غیر چاپی دارند ... و کدام معضلی را حل فرموده اند؟!.
آقای رئیس جمهور
«هزار نکته ی باریکتر زمو اینجاست». دانشگاهها ... که هرکسی به هرترتیب وارد آنها می شود و حتی بدون کنکور وارد دوره دکتری و... به هرترتیب مدرک میگیرد؛ و البته که مسئله فقط همین ورود بدون کنکوربه دوره ی دکتری نیست که خیلی فراتر و گسترده تر از آن است؛ خیلی خیلی گسترده تر از آن است ... و یحتمل کسانی که از این سفزه ی گسترده نمک خورده اند و نمک گیر شده اند، ادامه ی وضع موجود را طلب می کنند؛ با قفلی بسیار عظیم که کلید دارد؛ اما در عین حال هزاران رمز و راز و حصار و بارو و نگهبانانی که ...
مبادا دانشگاهی که « مهد آزادی و پیشگام » بوده است حال « حصار امنیتی و پیشخور » شده باشد ؟! ..
هم خوب نوشته بودید و هم حرف خوب را نوشته بودید .
نوشته های شماست می تواند به فضای سطحی سایت ها ی خبری ارزش ببخشد.
متشکرم