یادداشت زیر را آقای وحید نوری، کاندیدای دکتری روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبائی نگاشتهاند:
مسئله هستهای ایران در یک دهه گذشته با شش قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل و تحریمهای یکجانبه و چندجانبه بینالمللی، به وضوح وضعیت جمهوری اسلامی را «امنیتی» کرد و تهدیدات نظامی، سیاسی، اقتصادی و حتّی اجتماعی را متوجّه آن کرد.
در نهایت پس از یک دهه پرفراز و نشیب از آنچه وزیر امور خارجه آن را «بحران غیر ضروری» توصیف کرده است، تیم دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران در دولت دکتر روحانی به توافقی جامع با گروه کشورهای 1+5 دست یافت. توافقی که چشمانداز نهایی آن تغییر وضعیت پرونده هستهای ایران را از شرایط امنیتی فعلی به وضعیت عادی خواهد بود و علاوه بر آن، دغدغههای اصلی طرفین پیرامون مقاصد نظامی احتمالی در فعالیتهای ایران، تحریمهای بینالمللی، حق غنیسازی و نظارتهای گسترده نیز در آن لحاظ شده است.
نگارنده بر این اعتقاد است که توافق اخیر را میبایست فارغ از گرایشهای حزبی – جریانی و از منظری ملّی نگریست و آن را دستاوردی شگرف به شمار آورد. دلیل آنکه ایالات متّحده و متّحدین آن در حصری عقلی، انواع راهبردهای «بازدارندگی»، «تحریم»، «دیپلماسی» و «حمله نظامی محدود به تأسیسات اتمی» را برای تعامل با برنامه هستهای ایران تعریف کرده بودند. بازدارندگی متعارف (و نه هستهای) و تحریمها علیرغم تحمیل هزینههای فراوان اقتصادی بر دولت ایران، کارامدی چندانی در تغییر محاسبات دولت ایران در مسئله هستهای نداشتند. راهبرد دیپلماسی نیز علیرغم شکست اوّلیه در سال 1384، در دوران ریاست جمهوری اصولگرایان تداوم یافت اما موفقیت چندانی در بر نداشت.
در قریب به یکسال اخیر ایالات متّحده با رویکردی واقعگرایانه، دیپلماسی عملگرایانهای را در قبال برنامه هستهای ایران در پیش گرفت که تلاش داشت با پذیرش «غنی سازی با برخی محدودیتها» برای ایران، پلی طلایی برای طرف مقابل فراهم ساخته و امکان تفاهم را تقویت کند.
رویکرد جدید نه تنها برای ایران، بلکه برای ایالات متّحده نیز «برد- برد» بود زیرا از یک منظر یا تفاهم با ایران را عملی میساخت و یا افکار عمومی بینالمللی را برای کاربست آخرین گزینه یعنی «جنگ» فراهم مینمود. به بیان دیگر، طرح اخیر در صورت عدم پذیرش جمهوری اسلامی، مخاطب غربی را قانع میساخت که ایران به دنبال مقاصد غیرصلحآمیز در برنامه هستهای خود است.
از این روی توافق اخیر هستهای میان ایران و کشورهای غربی به وضوح سایه شوم جنگ را از فراز ایران و خاورمیانه دور ساخت. بنابراین منطقی است که به پاس زحمات فراوان دکتر ظریف و همکاران ایشان، نوبل صلح سال آتی میلادی را به نمایندگی از ملّت صلح طلب ایران شایسته ایشان بدانیم.